جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


رزا لوگزامبورگ : سکوت زنان، قدرت مردان


رزا لوگزامبورگ : سکوت زنان، قدرت مردان
"رزا لوگزامبورگ و هنر سیاست" نام کتابی است که به تازگی به قلم "فریگا هاوگ"، فیلسوف، جامعه‌شناس و مارکسیست- فمینیست‌ معروف آلمانی تدوین شده است.
رزا لوگزامبورگ از شخصیت‌های بزرگ تاریخ جنبش کارگری و از پیشقراولان مبارزه برای حق رأی زنان در آغاز قرن بیستم بود. او در سال ۱۸۷۱ در لهستان به دنیا آمد. پیوند لوگزامبورگ با جنبش کارگری از دوران دبیرستان آغاز شد، به طوری که در سن ۱۸ سالگی برای گریز از تعقیب سیاسی مجبور به مهاجرت به سوئیس گردید. او در سوئیس در رشته‌های علوم طبیعی، ریاضی، علوم سیاسی و اقتصاد به تحصیل پرداخت و در سن ۲۶ سالگی دکترای خود را با پایان نامه‌ای در مورد "تکامل صنعتی لهستان" کسب کرد. او تا ۱۵ ژانویه ۱۹۱۹، تا لحظه‌‌ای که به ضرب گلوله‌ی آدمکش‌های دولتی از پای درآمد، به مبارزه برای حقوق کارگران و به ویژه، زنان کارگر ادامه داد و از بانیان تأسیس حزب کمونیست در آلمان بود. مخالفت‌ها و فعالیت‌های ضد جنگ او در آستانه‌ی جنگ جهانی اول موجب شد، خشم حکومت وقت به شدت برانگیخته شده و به همین دلیل از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸ در زندان به سر برد.
علیرغم دستاوردهای عملی و نظری که آثار رزا لوگزامبورگ برای جنبش کارگری و زنان بر جای گذارده، مدت‌های مدیدی حلقه‌ای از سکوت این شخصیت بزرگ تاریخی را احاطه کرده بود. فریگا هاوگ درباره‌ی این سکوت از تجربه‌ی شخصی خود چنین می‌گوید:
"رزا لوگزامبورگ در آموزش سیاسی ما تا قبل از جنبش دانشجویی هیچ نقشی بازی نکرد. ما تازه آثار کلاسیک مارکسیستی را کشف کرده بودیم، در مورد مسائل زنان، بسیاری از ما حداکثر کتاب "زن و سوسیالیسم" آگوست ببل را خوانده بودند... پاسخ به این سؤال که آیا خانم رزا لوگزامبورگ یک زن فمینیست- سوسیالیست بود یا خیر، از حد ما بیشتر بود.
به عنوان زنان سوسیالیست، می‌دانستیم که رزا لوگزامبورگ خدمات نظری چندانی نداشته، به توده‌ها بیش از حد بها می‌داده و نقش حزب را دست کم گرفته بود. به عنوان فمینیست، می‌دانستیم که رزا لوگزامبورگ برای زنان هیچ کاری نکرد. خلاصه این که او شهرت خوبی نداشت و برای ما که یک کوه مطلب برای خواندن داشتیم، صرفنظر کردن از یازده جلد کتابی که رزا لوگزامبورگ نوشته بود، کار سختی نبود."
یک سال بعد از مرگ لنین، تا زمان جنبش دانشجویی در اواخر دهه‌ی شصت و هفتاد، دیگر هیچ سخنی از رزا لوگزامبورگ در میان نبود. از سویی گرایش سوسیال دموکراسی به راست، در کشورهای سرمایه‌داری برای پاک کردن حافظه‌ی تاریخی از نقدهای سرسختانه‌ای که رزا لوگزامبورگ به اصلاح‌طلبان از بالا، داشت، آنان را به سکوت وا می‌داشت و از سویی دیگر در بلوک شرق و کشورهای تحت چتر اتحاد جماهیر شوروی اصطلاح لوگزامبورگیسم اختراع شده و از آن به عنوان چیزی مثل بیماری سفلیس یاد می‌شد.
با این که از دهه‌ی هفتاد، طلسم سکوت شکسته شد، اما افراد و گروه‌های مختلف مطالبی در مورد زندگی و آثار رزا لوگزامبورگ نوشته‌اند، که بعضاً دارای جهت گیری خاصی بوده و از شخصیت واقعی او فاصله گرفته‌اند. به طور نمونه بسیاری از فمینیست‌ها به مارکسیسم‌زدایی رزا لوگزامبورگ پرداخته تا به زعم خود بتوانند او را فمینیست معرفی کنند.
فریگا هاوگ در کتاب خود، علیرغم این که واضح و روشن عنوان می‌کند: "رزا لوگزامبورگ، فمینیست نبود."، اما در بررسی هنر سیاست، رزا لوگزامبورگ نقش برجسته‌ی او را برای جنبش زنان نشان می‌دهد. در این بررسی در واقع فریگا هاوگ، رزا لوگزامبورگ را سمبلی از پیوند جنبش کارگری و جنبش زنان می‌داند. مسلماً زمانی که رزا لوگزامبورگ برای حق رأی عمومی زنان مبارزه می‌کند، زنان طبقه‌ی مرفه و سرمایه‌دار را حذف نمی‌کند، اما او تفاوت‌‌های واقعی بین رنج‌ها، امیدها و رؤیاهای زنان طبقه‌ی کارگران و زحمتکشان با زنان مرفه و طبقه‌ی سرمایه‌دار را نه تنها نادیده نمی‌گیرد، بلکه لحظه‌ای در تحلیل‌های خود از جلوی چشم دور نمی‌کند. در جایی از کتاب، چنین نقل قولی از رزا لوگزامبورگ آمده است: "خانه‌ی زن متعلق به طبقه‌ی سرمایه‌دار، دنیایش است. در حالی که برای زن طبقه‌ی پرولتاریا، دنیا خانه‌اش است، با همه‌ی رنج و شادی‌اش، با تمامی بیرحمی‌اش."
بخش اول کتاب "رزا لوگزامبورگ و هنر سیاست" به سیاست زنان از دیدگاه لوگزامبورگ می‌پردازد. هاوگ، رزا لوگزامبورگ را الگویی برای تمامی زنان می‌داند. اما در این ارزشگذاری، منظور نتایج سیاسی‌ای نیست که لوگزامبورگ در زمان خود به آنان دست یافته و از آن دفاع می‌کرد، بلکه شیوه‌ی تحلیل لوگزامبورگ و به ویژه زبان او است. رزا لوگزامبورگ، سکوت زنان را قدرت مردان می‌داند و از این زاویه زنان را ترغیب به شکستن سکوت می‌کند. اما او در پی آن نیست که بگوید، زنان چه باید بگویند، بلکه آنان را به حرکت و یادگیری از آن فرا می‌خواند.
بخش‌های بعدی کتاب، تحت عناوین "سیاست واقعی ی انقلابی"، "تحلیل اشتباهات و نقد خطاها به عنوان هنر سیاست"، "تنش میان تئوری و عمل" و "خط گرامشی- لوگزامبورگ" به نقد روش نقد سیاسی لوگزامبورگ می‌پردازد. بخش آخر، یعنی بخش هشتم کتاب به نقد رزا لوگزامبورگ توسط هانا آرنت اختصاص دارد.
"آزادی، همیشه آزادی دگراندیشان است."، جمله‌ای است از رزا لوگزامبورگ که امروز مورد سوء استفاده‌ی کسانی قرار می‌گیرد، که چانه زدن و معامله با صاحبان قدرت، روش سیاسی‌شان است. آنان سکوت ده‌ها ساله در مورد رزا لوگزامبورگ را می‌شکنند، اما تصویری خلاف واقعیت از او ارائه می‌دهند. آنان در این مورد هنوز سکوت می‌کنند که رزا لوگزامبورگ، زنی سوسیالیست و زنی مخالف سرسخت مناسبات سرمایه‌داری بود، و این چیزی است که فریگا هاوگ با بررسی هنر سیاست نزد رزا لوگزامبورگ سعی در نشان دادن آن دارد. علاوه براین، هاوگ در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه جنبش زنان نیز به چنین هنری برای پیشبرد موفق سیاست‌های خود نیازمند است.
نویسنده افسانه پایدار


همچنین مشاهده کنید