جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تاثیر انسجام اسلامی بر نابودی اسرائیل


تاثیر انسجام اسلامی بر نابودی اسرائیل
نامگذاری حکیمانه سال جدید به نام سال اتحاد ملی‌، انسجام اسلامی سند دیگری از درک بالای رهبری و آگاهی کامل ایشان است نسبت به آنچه که در جهان اسلام در حال گذر است و با بررسی موردی کشورهای مختلف اسلامی می توان دریافت که این فرمول یعنی انسجام اسلامی تنها فرمول عملیاتی و نیز راهگشا برای جهان اسلام خواهد بود.
این فرمول هم می تواند ایران را در شرایط کنونی که با بحرانهای مختلف داخلی و بین المللی دست و پنجه نرم می کند به سرمنزل مقصود برساند و هم می تواند در جهان اسلام باعث نوعی هژمونی و یا به عبارت بهتر باعث همگرایی اسلامی در بین مسلمین گردد، چیزی که چندین قرن است فراموش گردیده و همان باعث رخوت و سستی در جهان اسلام گردیده.
همچنین نکته مورد توجه در کلمات به کار رفته و تفاوتهای موجود بین دو کلمه اتحاد و انسجام می باشد. و همین تفاوت است که برای ما پشتوانه ای شد تا بگوییم فرمول انسجام اسلامی عملیاتی است.
اگر خوب به بار معانی دو کلمه اتحاد و انسجام نگاه کنیم در می یابیم که در اتحاد به مراتب سطح بالاتری از هم گرایی را نشان می دهد و اگر رهبری آن را عطف به کلمه ملی کرده و نه اسلامی به اعتقاد نگارنده حرکتی تاکتیکی بوده برای نیل به اتحاد اسلامی.
به عبارت دیگر انسجام اسلامی پله اول در راه به سوی اتحاد اسلامی است و اگر کشورهای اسلامی طعم شیرین انسجام را در میان خود بچشند قطعا به کمتر از اتحاد راضی نخواهند شد.
اما در سطح ملی از آنجاکه عنصر ملیت خود می تواند علاوه بر عنصر دینی عامل مهم دیگری در رسیدن به اتحاد به شمار رود لذا رهبری برای ایران بالاترین نوع همگرایی که در کلمه اتحاد تبلور یافته است را انتخاب کرده اند و ایشان همچنین به این امر توجه کرده اند که اگر خواهان همگرایی در سطح کشورهای اسلامی هستیم اول باید از خود شروع کنیم.
نکته دیگر اینکه شعاراتحاد ملی صرفا مختص ما ایرانی ها نبوده و شامل حال دیگر کشورهای موجود در جهان اسلام هم می گردد و چه بسا این شعار برای آنها بیشتر احساس نیاز می شود.
در این مقاله بر آنیم تا ضمن بررسی بار معنایی انسجام و تاثیر آن بر آینده جهان اسلام به ضررهایی که متوجه استراتژیک ترین دشمن جهان اسلام یعنی اسرائیل می گردد اشاراتی داشته باشیم.
● اوضاع کنونی در جهان اسلام
جهان اسلام در عمر طولانی خود بارها شاهد همگرایی و واگرایی بوده و اگر به تاریخ دول اسلامی نظری بیفکنیم در می یابیم که هرچه الان دارد بر سر ما می آید نتیجه کارهای نسنجیده و واگرایی هایی بوده که در بین مسلمین به وجود آمده است.
هر گاه دول اسلامی باهم متحد بوده اند شاهد مجد و عظمت و شکوفایی در جهان اسلام بوده ایم و هرگاه دول اسلامی بایکدیگر به دشمنی پرداخته اند و درگیر منازعات قومی و فرقه ای گردیده اند شاهد افول ستاره این کشورها بوده ایم که آخرین آن را شاید بتوان در رقابت و دشمنی دو دولت عثمانی و به نمایندگی از جهان تشیع و عثمانی به نمایندگی از جهان تسنن جستجو کرد.
این بحث راکه صفویه واقعا چه هدفی را از شیعه زاسیون ایران دنبال می کرد به تاریخ نگاران محول می کنیم اما بر روی این نکته پافشاری می کنیم که رقابت بین صفویه و عثمانی بود که به پرتغالی ها و اسپانیایی ها اجازه تجاوز به خاک ایران را داد و همچنین این دشمنی بین صفویه و عثمانی بود که باعث گردید پای انگلستان به منطقه گشوده شود تا از قبل همکاری با آن بتوان توازن قوای موجود را برهم زد غافل از اینکه روزی همین انگلستان چنان بلایی را بر سر جهان اسلام درآورد که هنوز اثرات ان پس از گذشت قرنها برجای مانده و با پایان جنگ اول جهانی شاهد فروپاشی امپراتوری عثمانی و اشغال ایران توسط دول محور و متفق بوده ایم.
لذا اگر صفویه و عثمانی می دانستند که کسی جز مشرکین و کفار سودی از این درگیری ها نمی برد و تمامی ضرر این این رقابت ها و درگیری ها شامل خودشان می گردد شاید هیچ گاه دست به یک چنین کار نسنجیده‌ای نزده بودند.
اما حرف اصلی نگارنده این است که ما مسلمین چرا از تاریخ معاصر و گذشته خود عبرت نمی گیریم و اصرار داریم تا وضع را از این که هست بدتر کنیم؟ آیا کسی می تواند منکر این شود که سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن کارایی خود را از دست داده و صرفا در قالب تئوری توطئه می گنجد؟پس دول اسلامی کی می خواهند خصومتهای چند قرن گذشته خود را همچنان ادامه دهند؟آیا برای اردن و مصر بهتر نبود در اردوگاه مسلمین می ایستادند و با اسرائیل وارد مذاکره و صلح نمی گشتند؟
واقعا اگر آنها به دنبال منافع ملی خود هستند آیا اتحاد آنها با ایران و اردوگاه فعال در جامعه اسلامی نمی توانست منافع ملیآنها را تامین نماید؟چرا از الگوی سوریه پیروی نمی کنند؟آیا آنها هنوز نفمیده اند که حمایت ایران از فلسطین علاوه بر جنبه آرمانی و ارزشی تامین کننده منافع ملی ایران هم می باشد؟و هزاران سوال بی پاسخ دیگر. اما نگاهی بیفکنیم بر اوضاع فعلی؛امروزه شاهد اشغال عراق و افغانستان علاوه بر قدس عزیز هستیم.
▪ عراق:
در عراق منازعات فرقه ای به حد اعلای خود رسیده و دوفرقه با بی اعتمادی به یکدیگر نگاه می کنند.
تنها کافی است به تاریخ معاصر عراق نگاهی بیندازیم‌.چنین درگیری مذهبی تا قبل از ورود آمریکا و انگلستان به عراق در طول تاریخ این کشور سابقه نداشته.ملت عراق باید به خاطر بیاورند کهآنها توانستند با اتحاد خود و دوری از تفرقه انگلستان را از خاک خود بیرون بیندازند و عراق را تا آستانه یک انقلاب اسلامی پیش ببرند.
اهل تسنن باید بدانند که قریب۸۰%کشته های عراقی درطول جنگ و دوران اشغالگری از میان شیعیان بوده و این توهم که ایران برضد دولت و ملت عراق فعالیت می کند را از ذهن خود پاک کنند.آنها باید بدانند که حمایت از دولت مالکی علاوه بر جنبه ارزشی برای ایران دارای بار منافع ملی هم می باشد و بالعکس تضعیف آن برای ایران خطرناک است،نبود امنیت برای در عراق برای ایران هزینه های بی شماری را در بر داشته و قطعا ثبات در عراق در بهبود اوضاع داخلی ایران تاثیرات زیادی دارد.
اسناد زیادی است که نشان می دهد موساد و ام آی ۶ و سی آی ای در پشت قضیه این جریان تفرقه اندازانه را رهبری می کنند و بی ثباتی در عراق به بهانه ای برای حضور بیشترآمریکا در منطقه تبدیل گردیده.
▪ افغانستان:
در افعانستان هم شاهد نوعی جنگ داخلی میان طالبان و جبهه اسلامی بودیم و همین بی ثباتی بود که نهایتا آمریکا را متقاعد کرد که بهترین گزینه برای ادامه سناریوی ۱۱سپتامبر افغانستان است.
در علم روابط بین الملل بحثی تحت عنوان دولتهای ناکارآمد یا ضعیف داریم که ازآنها به عنوان خطری برای صلح بین الملل یاد می شود چراکه این دول می توانند به بستری برای رشد تروریسم تبدیل گردند و همین امر بود که توانست توجیه گر آمریکا برای حمله به افغانستان بشود.
▪ لبنان:
در لبنان هم اوضاع به شکل پیچیده تری دنبال می شود،در ایام سالگرد آغاز جنگ داخلی در لبنان در سال ۱۹۷۵ به سر می بریم و قطعا خاطرات تلخآن ایام هنوز هم در ذهن لبنانی ها باقی مانده است.تاریخ لبنان همواره نشان داده که قدرتهای خارجی درپی بی ثباتی در لبنان بوده اند و کسی جز اسرائیل از آن سودی نبرده است و در سال ۱۹۸۲ بود که اسرائیل کمتر از یک روز تا دروازه های بیروت پیش آمد و صبرا و شتیلا را برای فلسطینیان رقم زد.آنها باید بدانند که اگر در جنگ ۳۳ روزه اتخاد خود را حفظ نمی کردند اسرائیل بازهم توان رکورد شکنی در اشغال لبنان را دارا بود و این اتحاد بین لبنانی بود که باعث کارآمدی مقاومت اسلامی حزب ا.. گردید و اگر جنگ ادامه می یافت شاهد تحولاتی عمیق تر در منطقه می بودیم.
▪ فلسطین:
در فلسطین هم تا به حال صدمات بی شماری بر مردم وارد گردیده و علت آن هم نبود اتحاد ملی بوده.به راستی شعار اتحاد ملی فقط برای ایرانی ها نبوده و واقعا خلاء آن در عراق ،افغانستان،لبنان و فلسطین و دیگر کشورها ی اسلامی حس می شود.
فلسطین بارها طعم تلخ تفرقه و جنگ داخلی را چشیده اما تنها در این چند ماه اخیر است که شاهد تشکیل اولین دولت وحدت ملی در تاریخ خود بوده است و امیدواریم که این اتحاد شکل گرفته بین حماس و فتح به قوت خود باقی بماند وآنها باید بدانند که اتحاد فلسطین به معنای زیر سوال رفتن امنیت ملی اسرائیل خواهد بود.
با اتحاد است که می توان مقاومت را کارآمد کرد و پیام عملیات شهادت طلبانه شهید السکسک در ایلات در اسرائیل هم چیزی جز اتحاد برای فلسطینیان در شرایطی که همه خود را برای جنگ داخلی مهیا می کردند نبوده است.
● تاثیر انسجام اسلامی بر اسرائیل
اگر اسرائیل تا به حال توانسته است سرپا به ایستد دلیل آن توانایی بالای نظامی این کشور نبوده که ضعف ساختاری ارتش اسرائیل در ۳۳ روز جنگ بر همهآشکار شده و یا دارا بودن سلاح هسته ای نیز دردی را از این کشور دوا نکرده چراکه با وجود همین سلاحها در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ دوبار از مقاومت اسلامی شکست خورده و حتی در سال ۱۹۷۳ هم می رفت تا از اعراب شکست بخورد و سلا‌ح هسته ای هیچ کارآمدی برای وی نداشته.
پس علت پایداری اسرائیل در چیست؟جواب ساده است و علت آن در تفرقه ماست.
اگر مصر و اردن دست یاری به سوی اسرائیل دراز نمی کردند و اگر برخی از شیخ نشینها و پاکستان و .. بر آرمان فلسطین پافشاری می کردند قطعا امروزه قدس عزیز آزاد گزدیده بود.
همگی ثمرات اتحاد رادر برابراسرائیل در جنگ ۳۳روزه دیده ایم همگی می دانیم که امروزه این اسرائیل است که اتحاد ملی خود را از دست رفته می بینید و روزبروز شاهد استعفاهای بیشتر مقامات صهیونیستی و مهاجرت معکوس بیشتر و سلب اعتماد مداوم و ناامیدی انها از حکومتشان هستیم و علت این امر نه فقط در فساد گسترده مقامات اسرائیلی بلکه حاصل شکستی است که اسرائیل از لبنان خورده و زخمهای کهنه امروزه سر باز کرده است و از سوی دیگر اسرائیل تلاش گسترده‌ای را آغاز کرده تا در فلسطین کودتایی را بر ضد دولت اسلامی حماس به راه بیندازد.
کلید پیروزی جهان اسلام بر اسرائیل در همگرایی اسلامی نهفته است. با ایجاد هژمونی اسلامی می توان در ظرف مدت کمتر از ۵سال این غده سرطانی را از پیکره اسلام حذف کرد و دیگر وقت آن است که کشورهایی که با اسرائیل رابطه برقرار کرده اند در سیاست خود تجدید نظر کنند تا در آینده به خشم ملتشان دچار نشوند .
نکته پایانی اینکه اسرائیل به ما فرصتی داده که هیچ وقت نمی توان نظیر آن را شاهد باشیم وآن این است که اسرائیل امروزه به نقطه عطف و مشترک در ایجاد همگرایی اسلامی بدل گردیده و قطعا اگر بتوانیم از این فرصت که همزمان یک تهدیدهم هست استفاده کنیم می توانیم به نقطه مشترکی با دیگر برادرانمان در جهان اسلام دست بیابیم،لذا ای مسلمانان فرصت را دریابید و اتحاد را سرلوحه فعالیتهایتان قرار دهید.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید