جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


روایت واقعی جنگ یا نسخه روسی رامبو؟


روایت واقعی جنگ یا نسخه روسی رامبو؟
● نگاه منتقدان به نخستین فیلم سینمایی روسیه درباره جنگ افغانستان و شوروی
«گروهان نهم» نام نخستین فیلم سینمای روسیه است که فضای جنگ ۹ ساله شوروی سابق و افغانستان را به تصویر می کشد.
این فیلم اگرچه یک سال پیش ساخته شده، اما نام آن به تازگی در محافل سینمایی مطرح شده است. نخست به خاطر شانس نامزدی در بخش بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۰۷ (که اینگونه نشد) و دوم، به دلیل اکران در سینماهای بریتانیا. به همین دلیل، لوک هاردینگ از روزنامه گاردین گزارشی را در رابطه با این فیلم تهیه کرده که می خوانید:
بین سال های ۷۹ تا ۸۹ میلادی، حدود ۶۲۰ هزار نفر از نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی در جنگ علیه افغانستان شرکت کردند. هدف از جنگ، سرنگونی رئیس جمهوری افغانستان، حفیظ الله امین، که به عقیده رهبران شوروی مظنون به راه اندازی انقلاب بود، اعلام شده بود.اما سربازان این کشور پس از ورود به جنگ خود را در سیاهچاله ای به مراتب عمیق تر یافتند؛ نبردی خونین، فرسایشی و عذاب آور.از آنان در بازگشت به وطن، چون قهرمانان ملی استقبال شد؛ با وعده های رنگارنگی مثل اعطای مسکن و خودرو و دیگر تسهیلات زندگی. اما پس از فروپاشی شوروی و نظام کمونیستی حاکم بر این کشور در سال ۹۱، حمایت مالی از سربازان قطع شد و بسیاری را در ورطه تنگدستی و فقر فرو برد. همزمان کانون توجهات به سمت جنگ جدید مسکو در چچن جلب شد.
«ویاچلاو نکراسوف» سخنگوی انجمن نظامیان بازنشسته روسیه که خود بین سال های ۸۲ تا ۸۴ در جنگ افغانستان شرکت داشته، می گوید؛ ما در دهه ۹۰ در چاله ای چنان عمیق افتادیم که هنوز درحال بالاآمدن از آنیم. اگرچه اوضاع به مراتب از آن سال ها بهتر است. نظامیان بازنشسته اکنون ماهیانه بین ۳ هزار تا ۵ هزار روبل (بین ۶۰ تا ۱۰۰ یورو) مستمری می گیرند و از برخی خدمات رفاهی مثل مسافرت ارزان نیز برخوردارند.
و البته جدیدترین اعانه ای که به این کهنه سربازان جنگ افغانستان پرداخت شده، فیلمی است که در پاسخ به نسخه های جنگی هالیوودی ساخته شده است.
«گروهان نهم» ساخته «فئودور باندارچوک» در داخل روسیه موفقیت چشمگیری کسب کرد و توانست به دومین فیلم پرفروش روسیه پس از دوران کمونیسم تبدیل شود. این فیلم پس از اکران در سپتامبر ۲۰۰۵، ۲۷ میلیون دلار فروخت و این احتمال را قوت داد که نامزد بهترین فیلم خارجی اسکار ۲۰۰۷ شود، اگرچه به فهرست نامزدهای اسکار راه نیافت.
«گروهان نهم» نخستین تلاش یک فیلمساز روسی برای ساخت فیلمی پرخرج درباره جنگ شوروی در افغانستان، آن هم به سبک و سیاق فیلم های ویتنامی هالیوود در دهه ۸۰ (آثاری چون پلاتون و غلاف تمام فلزی) به شمار می آید.
همچنین نخستین فیلم روسیه است که با همکاری و مشارکت استودیو «پاین وود شپرتون» بریتانیا ساخته شده است.
فضای فیلم مربوط به سال ۱۹۸۸ است و سرنوشت گروهی از سربازان سیبریایی را از زمان فراخوانده شدن به خدمت، دوران آموزشی طاقت فرسا در دره «فرگانای» ازبکستان و ورود به نبردی خونین در کوه های ولایت «خست» افغانستان به تصویر می کشد.
فیلم که براساس ماجرای واقعی ساخته شده، نبرد کوهستانی این سربازان جوان را با حدود ۲۰۰ مجاهد افغانی روایت می کند و البته پایان خوشی هم ندارد؛ افغان ها بی محابا حمله می کنند و متجاوزان را به عقب می رانند.فیلم ،(درست مثل همین حالا که سال ها از پایان جنگ گذشته) هرگز مشخص نمی کند که سربازان شوروی با چه هدفی وارد جنگ با افغانستان شده اند. هرگاه که افسر مافوق سربازان از آنها راجع به دلیل حضورشان در افغانستان توضیح می خواهد، چنین پاسخی می شنود؛ اینجا هستیم برای انجام وظیفه بین المللی خود در قبال کمک به مردم افغانستان و حمایت از آنها در برابر امپریالیسم متجاوز.
اتحاد جماهیر شوروی تهاجم به افغانستان را در روز کریسمس ۱۹۷۹ آغاز کرد و در فوریه ۱۹۸۹ با فراخواندن سربازان خود از خاک افغانستان پایانی خفت بار و توام با شکست را پذیرا شد؛ چرا که مسکو دریافته بود تهاجم به افغانستان یک مقوله است و کنترل اوضاع در این کشور، مقوله ای دیگر. ارتش شوروی در حالی به اشغال افغانستان پایان داد که مدعی شد هرگز در پی تسخیر این کشور نبوده است. به این ترتیب بر پیچیدگی هدفی که از ابتدا مجهول و مبهم مانده بود، بیش از پیش افزوده شد.
«گروهان نهم» از بدو اکران، واکنش های متفاوتی را بین منتقدان برانگیخت . از یک سو، آنها معتقد بودند که فیلم برگی فراموش شده از تاریخ معاصر اولیه را ورق زده است، از سوی دیگر فیلم را تقلیدی از فیلم های جنگی هالیوود می دانستند. «کاتیا باراباش» یکی از منتقدان سینمای روسیه بود که با این جمله، به فیلم اعتراض کرد؛ سینمای آمریکا اینگونه فیلم ها را خیلی بهتر می سازد. ما باید چنین کارهایی را به خود آنها واگذار کنیم تا بروند و امثال «نجات سرباز رایان» را بسازند. شماری دیگر عقیده داشتند کارگردان در به تصویر کشیدن مصائب سربازان شوروی اغراق کرده و در حقیقت بازندگان اصلی جنگ یعنی افغان ها (از دید روس ها) زیادی بزرگ شده اند.
«دیلیارا تاسبولاتوا» یکی از سرشناس ترین منتقدان سینمای روسیه که برای مجله «ایتوگی» می نویسد، می گوید؛ واقعا دلیل این همه مصیبت و خون گنجانده شده در فیلم را نمی فهمم. در مقابل ۱۷ هزار نظامی ارتش شوروی که طی اشغال افغانستان کشته شدند، حدود یک میلیون افغانی از بین رفتند و این آمار، نشانی از شکست ندارد.
باندارچوک (پسر سرگئی باندارچوک، کارگردان آثار کلاسیک سینمای شوروی) عقاید منتقدان را قبول ندارد. او اصرار دارد که ساختن یک فیلم جنگی روسی حتی به شیوه آمریکایی هیچ ایرادی ندارد. باندارچوک می گوید؛ من به جریان نوگرای سینمای روسیه تعلق دارم. اگر به سابقه کاری من مراجعه کنید می بینید که موزیک ویدئو و آگهی تبلیغاتی هم ساخته ام. طبیعی است که فیلم های من با آثار کلاسیک سینمای روسیه تفاوت داشته باشند.
او به صراحت اعتراف می کند؛ برای ساخت «گروهان نهم» از رایدلی اسکات و فیلم «سقوط شاهین سیاه» الهام گرفتم.
فیلم، اندکی هم بار سیاسی دارد. چه سهوی و چه عمدی، صحنه گوش دادن سربازان (عصر ژانویه) به نطق رادیویی گورباچوف که از پیروزی و افتخار سخن می گوید، پیامی سیاسی را به بیننده منتقل می کند. چه، فردای همان روز سربازان گروهان نهم به نبرد خونین کوهستانی گام گذاشتند.باندارچوک می گوید؛ می خواستم یک فیلم بزرگ بسازم. نخست درباره جنگی که هرگز در سینمای روسیه مطرح نشده و دوم خطاب به هم نسلان خودم. داستان فیلم بین سال های ۸۷ تا ۸۹ می گذرد و شخصیت های فیلم، همان سربازهای هم سن و سال خود من هستند.
او می افزاید؛ هرگز نخواسته ام بگویم که بازنده جنگ، شوروی بوده. اصلا به برنده و بازنده جنگ شوروی و افغانستان کاری نداشته ام. آنچه خواسته ام به تصویر بکشم، تقلای این سربازان در نبرد درونی خودشان بوده است. آنها باید برای پرسش های درونی خود سوالی می یافتند. این چیزی است که چندان به مذاق محافل سیاسی خوش نمی آید. اگرچه، حرف دل همان سربازان است.
باندارچوک در ادامه می گوید که احساس گناه و شرمساری او در ساخت «گروهان نهم» بی تاثیر نبوده است؛ او هم سن و سال سربازان دوران جنگ بوده و در دهه ۸۰، دو سال خدمت سربازی خود را در ارتش گذرانده است، اما برخلاف قهرمانان فیلمش، به جنگ افغانستان اعزام نشده، از این سو، کهنه سربازان افغانی از فیلم «گروهان نهم» استقبال کرده اند و تنها به پاره ای از جزئیات آن انتقادهایی داشته اند.فیلم در مسکو، ازبکستان و کریمه تصویربرداری شده و از حضور ۱۵۰۰ نفر از نیروهای نظامی ارتش اوکراین تعدادی تانک، هلیکوپتر، جنگنده های میگ (روی همگی پرچم و نشان ارتش شوروی رنگ آمیزی شده) بهره گرفته است.
افغان ها می گویند تصاویر کوهستان ها در این فیلم شباهتی به کوه های کشور افغانستان ندارد (همین طور هم هست چون این تصاویر در حقیقت متعلق به کوهستان های ازبکستان است). سکانس درگیری نهایی فیلم نیز مورد انتقادهایی قرار گرفته است.
آنچه به واقع اتفاق افتاده و در تاریخ جنگ ثبت شده، این است که ۳۹ نفر از سربازان گروهان نهم ارتش شوروی برای دفع حمله افغان ها (پاتک) به تپه استراتژیک ۳۲۳۴ (منطقه ای کوهستانی نزدیک مرز پاکستان) اعزام می شوند. این ماموریت در اوایل سال ۸۸ و به عنوان بخشی از آخرین عملیات بزرگ ارتش شوروی در افغانستان صورت پذیرفت.
در جریان این نبرد دو روز و نیمه، شش سرباز روسی کشته و ۱۲ نفر دیگر نیز زخمی شدند. در روایت باندارچوک چنین آمده که مجاهدین با تبعیت از شیوه های دیگری در جنگ جهانی اول، به دسته های مختلف تقسیم می شوند و سرانجام بهمنی از مرگ را بر سر سربازان روسی فرود می آورند.الکساندر لیاخوفسکی، یکی از ژنرال های ارتش شوروی سابق که خود در جنگ افغانستان شرکت داشته، عملیات یادشده را آنگونه که باندارچوک به تصویر کشیده، به خاطر نمی آورد. وی می گوید؛ جلوه های ویژه فیلم باعث شده تا همگی به یاد رامبو بیفتیم.
اگرچه «گروهان نهم» سعی کرده تا شجاعت سربازان و افسران روسی را روایت کند، اما درحقیقت آنچه ارائه داده، نمایی بسیار سطحی و ساده انگارانه از جنگ است. تاریخ، جنگ را اینگونه ثبت نکرده است. آنچه در فیلم می بینیم، چیزی جز ترفندهای پویولیستی سینمایی نیست.
ترجمه: فرهاد فرجاد
منبع: گاردین
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید