شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

صفت مذموم غرور و تکبر


صفت مذموم غرور و تکبر
این وصف یكی از مذمومترین اوصاف بشری است و در اعراض و روی گردانی خدا از بنده، وجود همین صفت در انسان كافی است. در چندین آیه از آیات الهی خداوند این صفت را نكوهش نموده است.
ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحقّ. «بزودی مردمی كه بدون علت در زمین تكبر میورزند از آیات خود دور سازیم»
سوره مباركه اعراف، آیه ۱۴۶.
و در آیه دیگر :
كذلك یطبع الله علی كلّ قلب متكبّر جبّار. «همچنین خداوند مهرزند بر دل هر متكبّر جبار»(ـ سوره مباركه غافر، آیه ۳۵.
یعنی همه قلب و دل او را مهرزند
و در آیه ۲۳ سوره مباركه نحل فرمود:
انّه لایحبّ المستكبرین. «همانا خداوند انسانهای مغرور و مستكبر را دوست ندارد».
و نیز در آیه ۶۰ سوره مباركه غافر میفرمایند:
«هر كه از بندگانم كبر ورزد بزودی او را داخل جهنّم نمائیم».
و همچنین در كلمات معصومین(علیهم السلام) و در روایات، ذم بسیاری از این صفت شده است.
نبی بزرگوار اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
لایدخل الجنّهٔ من كان فی قلبه مثقال حبّهٔ مِنْ خردل من كبر.
«كسی كه به اندازه یك دانه خردل غرور در دل داشته باشد وارد بهشت نمیشود.
فیض كاشانی از امام باقر(علیه السلام) روایت میكند كه فرمودند: «در دوزخ بیابانی است بنام سقر كه ویژه متكبران است از زیادی گرمی خود به خدای متعال شكایت میكند و دستور میخواهد تا نفسی برآرد چون نفس كشد همه دوزخ را بسوزاند».
خلاصه اینكه مرض كبر از بزرگترین امراض روانی است و از اعظم رذائل اخلاقی است كه بسیاری از افراد خواص و عوام به آن مبتلایند.
مرحوم نراقی دركتاب ارزشمند معراج السعاده در این باب میفرمایند:
«بسی بزرگان ایام كه به این صفت گرفتار دام شقاوت گشتهاند این صفت مانع میشود كه انسان به كسب اخلاق حسنه دست یابد چون بواسطه این صفت آدمی خود را بزرگ میبیند و تواضع و حلم و نصیحت را نمیپذیرد»
● درمان این بیماری:
بهترین راه درمان و علاج این بیماری، تواضع و فروتنی است چون حكماء و عرفا گویند هر دردی به ضدش درمان پذیرد. بنابر این ركوع و سجده خاضعانه و خاشعانه در مقابل عظمت و كبریائی خداوند و احساس ذلّت و خواری در برابر او میتواند به انسان این بینش و معرفت را ایجاد كند كه او موجود ناچیزی است.
علمای علم اخلاق گفته اند كه درمان و علاج كبر از دو راه میسّر است. علمی و عملی.
امّا راه علمی آن است كه نفس خود را بشناسد یعنی معرفت و شناخت به خود و خدای خود پیدا كند.
چون وقتی انسان خود و خدای خود را بشناسد به حقارت و ضعف و ناتوانی خود و عظمت و قدرت الهی پی خواهد برد و خواهد فهمید كه لحظه و آنی از خالق خود بینیاز نیست.
پس همه غرور و تكبر ناشی از جهل و حماقت اوست و انسان آگاه میداند كه از خاك ناچیز و آب گندیده خلق شده و چند صباحی در این دنیا زنده نخواهد بود. چنین انسانی هرگز فخر نمیفروشد و كبر به بازار عرضه نمیكند.
علی(علیه السلام) درباره اعجاب آفرینش انسان میفرماید:
اِعْجَبوا لهذا الانسان ینظر بشحم ویتكلّم بلحم ویَسْمَعُ بِعَظْم ویَتَنَفَّسُ مِنْ خَرم.
«برای آفرینش انسان به شگفت آئید كه با پیهی میبیند و با گوشتی سخن میگوید و با استخوانی میشنود و از شكافی (بینی) نفس میكشد.
این همه شگفتی را خالقش در او ایجاد كرده و اگر تأمل كند به عظمت خالق و به حقارت خود پی خواهد برد.
مرحوم نراقی از علما و فقهای بزرگ شیعه كه در علم اخلاق ید طولایی دارد در درمان علمی مرض غرور میفرمایند:
«ای انسان قدر و مقدار خود را بشناس، اوّل و آخر خود را درنظر گیر، اندرون خود را مشاهده كن، ای منی گندیده و ای مردار ناپسندیده. ای جوال نجاسات و ای مجمع كثافات، ای جانور متعفن و ای كرمك عفن ای عاجز بی دست و پا، ای به صد هزار احتیاج مبتلا تو كجا و تكبر كجا، شپشی خواب و آرامش را از تو میگیرد. جستن موشی تو را از جا میجهاند، لحظه گرسنگی تو را از پا در میآورد، در شب تاریك از سایه ات میترسی. پس در صدد معالجه این مرض بر آی و بدانكه از معالجه مخصوصه این مرض، تأمل و تفكر در مذمت تكبر و غرور و مدح تواضع است»
بنابر این اگر فرد در خویشتن خویش و در رفتار خود با دیگران تأمل نماید و بینش و معرفتی بدست آورد از كبر و غرور فاصله میگیرد.
وامّا راه عملی آن این است كه در مقابل خدا و خلق تواضع كند و رفتار بزرگان را الگو برای خویش قرار دهد.
ابو حامد محمد غزالی گوید: «به اعرابی كه در مقابل خدای پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) تكبر میكردند دستور رسید كه نماز بخوانید چون در نماز اسراری است كه یكی از اسرار آن تواضع و فروتنی است در حال قیام و ركوع و سجود، چون در عرب رسم بود كه خم شدن راننگ میدانستند و هرگاه تازیانه كسی از دستش میافتاد برای برداشتن آن خم نمیشد. و اگر بند كفشش پاره میشد برای بستن آن سرفرود نمیآورد. حكیم بن حزام گفت با پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به این شرط بیعت كردم كه جز ایستاده سجده نكنم چون سجود نزد عرب نهایت خواری و پستی بود و به آن امر شدند تا غرورشان بشكند و كبرشان نابود گردد. پس كمال حقیقی در علم و عمل است»
خلاصه كلام در درمان این بلای اخلاقی این است كه یك جوان باید بداند كه در طول تاریخ بشریت در میان همه اقوام انسانی همیشه كاملترین و با فضیلتترین افراد، متواضعترین آنها و پستترین و فرومایهترین انسانها، مغرورترینشان بودهاند. و مجد و عزّت آدمی در تعبد و تسلیم پذیری او در مقابل معبود حقیقی است و تا كسی عبد خدا نگردد حرّیت پیدا نكند و تا حرّیت پیدا نكند كمال نیابد و تا كمال نیابد به سعادت واصل نشود و همه این مراتب جز با علم و معرفت به عظمت الهی و عجز و ناتوانی به خود میسّر نگردد. چنانچه خدای متعال به داود پیامبر(علیه السلام) وحی كرد:
«ای داود مرا بشناس و خودت را بشناس داود(علیه السلام) فكری كرد و گفت: تو را به یگانگی و قدرت و بقا شناختم و خود را به ضعف و عجز و فنا.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید