جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

کاتبان وحی


کاتبان وحی
پیامبر اسلام به ظاهر خواندن و نوشتن نمی‏دانست،و در میان قوم خود به‏داشتن سواد معروف نبود.زیرا هرگز ندیده بودند چیزی بخواند یا بنویسد،بنابر این‏او را«امی‏»می‏خواندند.قرآن هم او را با همین وصف یاد كرده است: الذین یتبعون‏الرسول النبی الامی... ، .. .فامنوا بالله و رسوله النبی الامی... (۱) .امی منسوب به ام(مادر)است و كسی را گویند كه هم چون روزی كه از مادر زاده شده است فاقد سوادباشد.معنای دیگری نیز گفته‏اند:منسوب به ام القری(شهر مكه)،یعنی كسی كه درمكه زاده شده است.در قرآن در موارد دیگر نیز مشتقات این واژه آمده است: هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم... (۲) شاید مقصود منسوبین به شهر مكه باشد، ولی‏احتمال نخست مشهورتر است و با آیه‏های دیگر قرآن بیش‏تر سازش دارد: «و منهم‏امیون لا یعلمون الكتاب الا امانی...» (۳) ،در این آیه جمله «لا یعلمون الكتاب‏» ظاهرا تفسیر «امیون‏»است و نیز از مقابله آنان(عرب)با اهل كتاب كه اهل سواد بودند،به دست می‏آید(به جهت تناسب در عطف)كه مقصود،فاقد كتابت و سواد است و حدیث منقول از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله كه فرمود: «انا امه امیهٔ لا نكتب و لا نحسب (۴) .ما مردمی هستیم فاقد سواد كتابت و نگارش حساب‏»معنای نداشتن سواد را تایید می‏كند.
آن چه با معجزه بودن قرآن تناسب دارد،صرفا نخواندن و ننوشتن است نه‏نتوانستن خواندن و نوشتن. و ما كنت تتلو من قبله من كتاب و لا تخطه بیمینك اذن لارتاب المبطلون (۵) ،تو هیچ كتابی را پیش از این نمی‏خواندی و با دست‏خود چیزی نمی‏نوشتی،و گرنه باطل اندیشان قطعا به شك می‏افتادند»مبادا كسانی كه در صدد تكذیب و ابطال سخنان تو هستند شك و تردید كنند.این آیه دلیلی است‏بر این كه پیامبر چیزی نمی‏خواند و نمی‏نوشت،ولی دلالت ندارد كه نمی‏توانست‏بنویسد وبخواند و همین اندازه برای ساكت كردن معارضین كافی است،زیرا پیامبر را هرگز باسواد نمی‏پنداشتند،بنابر این راه اعتراض را بر خود بسته می‏دیدند.
شیخ ابو جعفر طوسی در تفسیر آیه می‏گوید:«مفسرین گفته‏اند نوشتن‏نمی‏دانست،ولی آیه چنین دلالتی ندارد.صرفا گویای این جهت است كه‏نمی‏نوشته و نمی‏خوانده است و چه بسا كسانی نمی‏نویسند ولی قادر بر نوشتن‏هستند و در ظاهر وانمود می‏شود كه فاقد سوادند و كتابت نمی‏دانند.پس مفاد آیه‏چنین است:پیامبر به نوشتن و خواندن دست نزده بود و او را عادت بر نوشتن‏نبود» (۶) .
علامه طباطبایی فرموده است:«ظاهر التعبیر نفی العادهٔ و هو الانسب بالنسبهٔ الی‏سیاق الحجهٔ (۷) ،ظاهر عبارت نفی عادت-بر نوشتن و خواندن-است و این در جهت‏استدلال مناسب‏تر است‏».
به علاوه داشتن سواد كمال است و بی‏سوادی نقص و عیب و چون تمامی‏كمالات پیامبر از راه عنایت‏خاص الهی بوده و هرگز نزد كسی و استادی تعلم نیافته(علم لدنی)پس نمی‏شود ساحت قدس پیامبر از این كمال تهی باشد.عدم تظاهر به‏سواد،برای اتمام حجت و بستن راه اعتراض و تشكیك بوده است،به همین دلیل‏پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به كاتبانی نیاز داشت تا در شؤون مختلف از جمله وحی برای اوكتابت كنند،لذا چه در مكه و چه در مدینه زبده‏ترین با سوادان را برای كتابت‏انتخاب فرمود.اولین كسی كه در مكه عهده‏دار كتابت مخصوصا كتابت وحی شد،علی بن ابی طالب علیه السلام بود و تا آخرین روز حیات پیامبر به این كار ادامه داد.پیامبر صلی الله علیه و آله‏نیز اصرار فراوان داشت تا علی،آن چه را نازل می‏شود،نوشته و ثبت نماید تا چیزی‏از قرآن و وحی آسمانی از علی دور نماند.
سلیم بن قیس هلالی،كه یكی از تابعین بود،می‏گوید:نزد علی علیه السلام در مسجد كوفه‏بودم و مردم گرد او را گرفته بودند،فرمود: «پرسش‏های خود را تا در میان شما هستم‏از من دریغ ندارید.درباره كتاب خدا از من بپرسید،به خدا قسم آیه‏ای نازل نشدمگر آن كه پیامبر گرامی آن را بر من می‏خواند و تفسیر و تاویل آن را به من‏می‏آموخت‏».عبد الله بن عمرو یشكری معروف به ابن الكواء،یكی ازپرسش كنندگان صحابه علی علیه السلام و بسیار دانا و دانش‏مند بود،از وی پرسید:آن چه‏نازل می‏گردید و شما حضور نداشتید، چگونه است؟علی علیه السلام فرمود:«هنگامی كه‏به حضور پیامبر می‏رسیدم،می‏فرمود:یا علی در غیبت تو آیه‏هایی نازل شد،آن گاه‏آن‏ها را بر من می‏خواند و تاویل آن‏ها را به من تعلیم می‏فرمود» (۸) .
اولین كسی كه در مدینه عهده‏دار كتابت وحی گردید،ابی بن كعب انصاری بود.
او قبلا در زمان جاهلیت نوشتن را می‏دانست.محمد بن سعد گوید:«كتابت در میان‏عرب كمتر وجود داشت و ابی بن كعب از جمله كسانی بود كه در آن دوره كتابت رافرا گرفته بود» (۹) .ابن عبد البر می‏گوید:«ابی ابن كعب نخستین كسی است كه در مدینه‏عهده‏دار كتابت‏برای پیامبر صلی الله علیه و آله شد و او اولین كسی بود كه در پایان نامه‏ها نوشت:
كتبه فلان...» (۱۰ .ابی بن كعب كسی است كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله قرآن را به طور كامل بر وی‏عرضه كرد.او از جمله كسانی است كه در عرضه اخیر قرآن حضور داشت،بدین‏جهت در دوران یك سان كردن مصاحف در عهد عثمان سرپرستی گروه به او واگذارشده بود.و هرگاه در مواردی اختلاف پیش می‏آمد،با نظر ابی،مشكل حل‏می‏گردید (۱۱) .
زید بن ثابت در مدینه در همسایگی پیامبر صلی الله علیه و آله خانه داشت.او نوشتن‏می‏دانست.در ابتدای امر هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله نیاز به نوشتن داشت و ابی بن كعب حاضرنبود،به دنبال زید می‏فرستاد تا برای او كتابت كند.رفته رفته كتابت او هم رسمیت‏یافت و حتی با دستور پیامبر صلی الله علیه و آله زبان و نوشتن عبرانی را نیز فرا گرفت تا نامه‏های‏عبری را برای پیامبر صلی الله علیه و آله بخواند،ترجمه كند و پاسخ بنویسد.زید بن ثابتبیش ازدیگر اصحاب،ملازم پیامبر صلی الله علیه و آله برای نوشتن بود و بیش‏تر نامه نگاری می‏كرد (۱۲) .
بنابر این عمده‏ترین كاتبان وحی،علی بن ابی طالب،ابی بن كعب و زید بن ثابت‏بودند و دیگر كاتبان وحی،در مرتبه دوم قرار داشتند.
▪ ابن اثیر گوید:«یكی از ملتزمین حضور در امر كتابت،عبد الله بن ارقم زهری بود.
او عهده‏دار نامه‏های پیامبر صلی الله علیه و آله بود،ولی عهده‏دار معاهده‏ها و صلح نامه‏های‏پیامبر صلی الله علیه و آله،علی بن ابی طالب بود».او می‏گوید:«از جمله كاتبان،كه احیانا برای‏پیامبر صلی الله علیه و آله كتابت می‏كردند،خلفای ثلاثه،زید بن عوام،خالد و ابان دو فرزندسعید بن العاص،حنظله اسیدی،علاء بن حضرمی،خالد بن ولید،عبد الله بن رواحه،محمد بن مسلمه،عبد الله بن ابی سلول،مغیرهٔ بن شعبه،عمرو بن العاص،معاویهٔ بن ابی سفیان،جهم یا جهیم بن صلت،معیقب بن ابی فاطمه وشرحبیل بن حسنه بودند».
▪ می‏افزاید:«نخستین كس كه از قریش برای پیامبر كتابت نمود عبد الله بن سعدبن ابی سرح بود،سپس مرتد شد و به سوی مكه باز گشت و آیه «و من اظلم ممن‏افتری علی الله كذبا او قال اوحی الی و لم یوح الیه شی‏ء...» (۱۳) در شان او نازل گردید» (۱۴) .
ظاهرا این افراد از جمله كسانی بودند كه در میان عرب آن روز با سواد بودند ونوشتن و خواندن می‏دانستند و در مواقع ضرورت گاه و بی‏گاه حضرت برای نوشتن‏از آنان استفاده می‏كرد،ولی كاتبان رسمی سه نفر فوق و ابن ارقم بودند.
ابن ابی الحدید گوید:«محققان و سیره نویسان نوشته‏اند كه كاتبان وحی،علی علیه السلام و زید بن ثابت و زید بن ارقم بودند و حنظله بن ربیع تمیمی و معاویه،نامه‏های‏پیامبر صلی الله علیه و آله را به سران،نوشته‏های مورد نیاز مردم و هم چنین لیست اموال و صدقات را می‏نوشتند» (۱۵) .ابو عبد الله زنجانی تا بیش از چهل تن را جزء كاتبان وحی شمرده‏است (۱۶) كه ظاهرا هنگام ضرورت از وجود آنان استفاده می‏شده است.
بلاذری در خاتمه كتاب فتوح البلدان از واقدی آورده است:«هنگام ظهور اسلام،در میان قریش،هفده نفر نوشتن را می‏دانستند: علی بن ابی طالب،عمر بن الخطاب،عثمان بن عفان،ابو عبیدهٔ بن جراح،طلحهٔ بن عبید الله،یزید بن ابی سفیان،ابوحذیفهٔ بن عتبهٔ بن ربیعه،حاطب بن عمرو(برادر سهیل بن عمرو عامری)،ابوسلمهٔ بن عبد الاسد مخزومی،ابان بن سعید بن العاص بن امیه، برادرش خالد بن سعید،عبد الله بن سعد بن ابی سرح،حویطب بن عبد العزی،ابو سفیان بن حرب،معاویهٔ بن ابی سفیان و جهیم بن صلت و از وابستگان قریش:علاء بن حضرمی.
از زنانی كه در صدر اسلام نوشتن را می‏دانستند می‏توان از ام كلثوم بنت عقبه،كریمه بنت مقداد و شفاء بنت عبد الله نام برد.شفاء به دستور پیامبر به حفصه‏نوشتن آموخت و بعد از آن حفصه در زمره نویسندگان قرار گرفت.عایشه و ام سلمه‏از زنانی بودند كه فقط خواندن می‏دانستند.
در مدینه سعد بن عباده،منذر بن عمرو،ابی بن كعب،زید بن ثابت،كه نوشتن‏عربی و عبری را می‏دانست،رافع بن مالك،اسید بن حضیر،معن بن عدی،بشیر بن سعد،سعد بن ربیع،اوس بن خولی و عبد الله بن ابی نوشتن می‏دانستند» (۱۷) .
شیوه كتابت در عهد رسالت‏بدین گونه بود كه بر هر چه یافت می‏شد و امكان‏نوشتن روی آن وجود داشت،می‏نوشتند،مانند:
۱) عسب:جمع عسیب،جریده نخل،چوب وسط شاخه‏های درخت‏خرما كه‏برگهای آن را جدا می‏ساختند و در قسمت پهن آن می‏نوشتند.
۲) لخاف:جمع لخفه،سنگ‏های نازك و سفید.
۳) رقاع:جمع رقعه،تكه‏های پوست‏یا ورق(برگ)یا كاغذ.
۴) ادم:جمع ادیم،پوست آماده شده برای نوشتن.
پس از نوشته شدن،آیات نزد پیامبر و در خانه ایشان ضبط و نگهداری می‏شد.
گاهی برخی از صحابه می‏خواستند سوره یا سوره‏هایی داشته باشند،آن‏ها رااستنساخ كرده و بر روی تكه‏های برگ یا كاغذ می‏نوشتند و نزد خود نگه می‏داشتندو معمولا در محفظه‏های پارچه‏ای به دیوار می‏آویختند (۱۸) .
آیه‏ها به گونه‏ای منظم و مرتب،در هر سوره ثبت می‏گردید و هر سوره با نزول‏بسم الله آغاز یافته و با نزول بسم الله جدید ختم آن سوره اعلام می‏شد و سوره‏ها بااین رویه هر یك جدا و مستقل از یك دیگر ثبت و ضبط می‏شد.در عهد رسالت‏هیچ گونه نظم و ترتیبی بین سوره‏ها صورت نگرفت.
علامه طباطبایی می‏فرماید:«قرآن به صورت امروزی در عهد رسالت ترتیب داده‏نشده بود،جز سوره‏های پراكنده بدون ترتیب و آیه‏هایی كه در دست این و آن بود ودر میان مردم به طور متفرق وجود داشت‏» (۱۹) .
پی‏نوشتها:
۱- اعراف ۷:۱۵۷ و ۱۵۸.
۲- جمعه ۶۲:۲.
۳- بقره ۲:۷۸.
۴- تفسیر كبیر رازی،ج ۱۵،ص ۲۳.
۵- عنكبوت ۲۹:۴۸.
۶- ابو جعفر(شیخ طوسی)،التبیان،ج ۸،ص ۱۹۳.
۷- المیزان:ج ۱۶،ص ۱۴۵.
۸- سلیم بن قیس هلالی،السقیفه،ص ۲۱۴-۲۱۳.
۹- طبقات ابن سعد،ج ۳،قسمت ۲،ص ۵۹.
۱۰- ر.ك:الاصابهٔ،ج ۱،ص ۱۹.ابن عبد البر قرطبی،الاستیعاب فی معرفهٔ الاصحاب در حاشیه الاصابه،ج ۱،ص ۵۱-۵۰.
۱۱- ر.ك:التمهید،ج ۱،ص ۳۴۸-۳۴۰.مصاحف سجستانی،ص ۳۰.
۱۲- ر.ك:ابن اثیر،اسد الغابهٔ فی معرفهٔ الصحابه،ج ۱،ص ۵۰.الاستیعاب در حاشیه الاصابه،ج ۱،ص ۵۰ ومصاحف سجستانی،ص ۳. طبقات ابن سعد،ج ۲،قسمت ۲،ص ۱۱۵.
۱۳- انعام ۶:۹۳.
۱۴- ر.ك:اسد الغابهٔ،ج ۱،ص ۵۰.
۱۵- ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج ۱،ص ۳۳۸.
۱۶- زنجانی،ابو عبد الله،تاریخ القرآن،ص ۲۱-۲۰.
۱۷- ر.ك:ابو الحسن بلاذری،فتوح البلدان،ص ۴۶۰-۴۵۷.
۱۸- ر.ك:التمهید،ج ۱ ص ۲۸۸.تلخیص التمهید،ج ۱ ص ۱۳۳.
۱۹- المیزان،ج ۳،ص ۷۹-۷۸.
منبع : شبکه قرآن


همچنین مشاهده کنید