جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


خاستگاه های علم جدید


خاستگاه های علم جدید
قرن بیستم شاهد برخوردهای فوق العاده بین جوامع، فرهنگ ها و تمدن ها بوده است، در اثر پیامد جنبی اقتصاد جهانی ربع پایانی این قرن اختلاط فرهنگی بی سابقه ای را تجربه كرده است.
اما آنچه كه به اندازه كافی مد نظر قرار نگرفته، محدوده ای است كه در چهارچوب آن صورت های قانونی و فرهنگی شكل گرفته در غرب در قرن های دوازدهم و سیزدهم، سنگ زیربنای نظم جهانی حاضر را به وجود آورد.
در این میان صورت های نخستین فرهنگی جدید مواردی است كه مجامع گفتمان آزاد و علنی را ایجاد كردند كه منجر به صورت های جهانی مشاركت در دنیای تفكر، در حكومت و در تجارت شد. علم جدید یك مثال قابل توجه از یك صورت جهانشمول گفتمان اجتماعی و مشاركت است. جهانی شدن مداوم به كار گیری علم جدید مبین یك آزمون اولیه از این فرضیه است كه صورت های جهانی گفت وگو و مشاركت وجود دارند و این كه برای مردمی كه اصالتاً دارای فرهنگ های متنوعی هستند جالب توجه هستند. تغییر احتمالی كانون علم جدید از غرب به شرق جهانشمولی این شیوه از گفت وگو را بیشتر به تصویر می كشد.
با این وجود، به موازات این صورت های جهانشمول از گفتمان و مشاركت، نیروهایی دارای قدرت برابر وجود دارند كه بر اولویت خصوصیات محلی و قومی تاكید می ورزند. همچنین نیروهایی هستند كه از موارد استفاده شرورانه از ثمرات درك علمی در هراس هستند. به همین شكل، نبرد بر سر تفوق صورت های متنوع از عقل و عقلانیت همچنان ادامه خواهد یافت. زمان حاضر سرشار از بیم و امید نسبت به این امر است كه آیا نیروهایی طرفدار برابری و جامعیت غالب خواهند شد یا این كه نیروهایی طرفدار انحصار قومی و هویت های بومی سرانجام جوامع در جهان را از یكدیگر جدا می كنند.
در طول پانصد سال گذشته جست وجوی علم در غرب كم و بیش به صورت نامحدود ادامه داشته است. با توجه به ارزیابی های اخیر در مورد آزادی افكار و پرسش كه در دانشگاه های قرن های دوازدهم و سیزدهم وجود داشته است، اگر سیصد سال دیگر را به این مدت بیفزاییم در آن صورت می توان گفت كه جست وجوی علم در غرب به صورت مستمر نزدیك به نهصد سال در جریان بوده است. مبنا و انگیزه این تصور ذهنی این نظریه بوده است كه دنیای طبیعی یك جهان منطقی و برخوردار از نظم است و این كه انسان یك موجود دارای عقل است كه قادر است این جهان را درك كرده و با دقت آن را توصیف كند. مردان و زنان خواه بتوانند معماهای هستی را حل كنند یا خیر، كه این دیدگاه نیز وجود دارد، قادر خواهند بود كه درك انسانی را با قدرت و از طریق به كار گیری عقل و ابزارهای عقلانیت در مورد دنیای محل زیست ما به پیش ببرند. تحول مهمی كه امكان آزادی پژوهش علمی را فراهم آورد بدون شك نیرومندترین انقلاب فكری و اجتماعی در تاریخ بشر است.
نویسنده در فصل اول كتاب ۶۰۷ صفحه ای با خود عنوان «مطالعه تطبیقی علم» خود تلاش كرده است كه جایگاه مطالعه خود را در ادبیات جامعه شناختی تاریخی و تطبیقی علم مشخص سازد.
جدای از مطالعه صورت گرفته و پاسخ های تاثیرگذار ارائه شده به این اثر درخصوص ایجاد یك چهارچوب كه مطالعات تطبیقی بتواند در قالب آن شكل ثمربخشی بین مجامع علمی شرق و غرب صورت گیرد، اقدام چندانی به عمل نیامده است.
فصل دوم با عنوان «علم عربی و جهان اسلام» نویسنده ابتدا دستاورد های نجوم عربی و سپس مجموعه نقش ها، نهادها را مطرح كرده است و در فصل سوم با تیتر عقل و عقلانیت در اسلام و غرب، فلسفه های متفاوت انسان و طبیعت را كه در تمدن عربی- اسلامی و در غرب یافت می شوند مورد تحلیل قرار گرفته است. در فصل های چهارم و پنجم با عناوین «انقلاب قانونی در اروپا و كالج ها و دانشگاه ها» تلاش شده است تا بنیادهای قانونی و فلسفی نهاد سازی، در این دو تمدن تشریح شود. در فصل ششم سعی شده خلاصه ای از عناصر عمده دگرگونی فكری و اجتماعی غرب و جو فرهنگی و آداب علم در قرن های دوازدهم و سیزدهم ارائه شود. نویسنده همچنین تلاش داشته است موانع نهادی و فرهنگی ای را كه از ظهور علم جدید و آداب آن در جهان عربی- اسلامی جلوگیری می كنند مشخص كند. در فصل هفتم و هشتم این چهارچوب و موضوع علم و تمدن در چین و همچنین علم و سازمان اجتماعی در چین مورد بررسی قرار گرفته است.
توبی ای هاف
ترجمه: حمید تقوی پور
موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی
نوبت اول: ۸۴
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید