شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


شهرهای نامرئی


شهرهای نامرئی
● درباره‌ی کتاب «خاطرات ماربی‌یا»- شعرهای جدید جواد مجابی
«خاطرات ماربی‌یا» عنوان مجموعه شعری از جواد مجابی است که به تازگی به بازار نشر راه یافته است.
ماربی‌یا نام شهر یا منطقه‌ای است در اسپانیا. خاطرات ماربی‌یا اسم دو پهلوست؛ هم می‌تواند به معنای خاطراتی باشد که فردی از ماربی‌یا دارد و هم می‌تواند به معنای خاطرات ِ خود ماربی‌یا باشد. از آن‌جا که بحث را با عنوان کتاب آغاز کردیم، بد نیست که پیش از ورود به متن، نیم‌نگاهی به حواشی آن داشته باشیم. طرح جلد کتاب، زمینه‌ای قرمز رنگ دارد و طرح گرافیکی آن، یادآور تبلیغات قدیمی کنسرت‌ها است. در واقع، طرح جلد، یکی از همان آگهی‌هاست که در وسط آن، به جای اسم کنسرت و زمان برگزاری آن، اسم کتاب و جواد مجابی آمده‌است.
این اقدام، به خودی خود، جالب و ابتکاری است، اما ارتباط آن با اشعاری که اکثراً در انگلیس سروده شده‌اند، چیست؟ پاسخ، چندان مثبت و روشن نیست. به عبارتی، نمی‌توان ربط این طرح جلد متفاوت و اشعار متن را دریافت. از سوی دیگر، همه می‌دانیم که هوای شهرهای انگلستان، اکثر اوقات، ابری و گرفته‌است. اما رنگ زمینه‌ی جلد کتاب، قرمز است که با آن فضای مه‌آلود و خاکستری در تضاد قرار می‌گیرد.
صفحات داخل جلد هم قرمز رنگ است که همان تضاد و تقابل را با فضای کشور انگلستان در خود دارد. بعد از این صفحات و چند صفحه‌ی دیگر که به اسم و شناسنامه کتاب «خاطرات ماربی‌یا» اختصاص دارد، تصویری از جواد مجابی آمده‌است. مجابی در این عکس، پیراهن و کلاه سفیدی به تن و سر دارد و در پس‌زمینه تصویرش، برگ‌های یک بوته احتمالاً چسبان، خودنمایی می‌کند. رنگ و جنس لباس و کلاه مجابی، از این حکایت دارد که مکان گرفتن این عکس، باید منطقه‌ای گرمسیری باشد، نه کشور مه‌گرفته و بارانی انگلیس.
البته چند شعر دارد که در اسپانیا سروده شده‌اند و اتفاقاً همان شعرها با فضای جلد و عکس و... هماهنگ هستند؛ اسپانیا از سویی کشور ساز و آواز و موسیقی است و حالا این طرح جلد، معنا ‌پیدا می‌کند. دیگر این‌که این کشور، صحراها و مناطق گرمی دارد که رنگ قرمز جلد کتاب را توجیه می‌کند. از سوی دیگر، عکس مجابی نیز می‌تواند در اسپانیا گرفته‌شده‌باشد. اما همان گونه که گفته‌شد، اکثریت شعرهای کتاب «خاطرات ماربی‌یا» در انگلیس سروده شده‌اند. البته بخش پایانی کتاب، به شعرهایی اختصاص دارد که از سروده‌های ایران هستند و این اشعار هم با طرح جلد و ساخت و ساز کتاب، سنخیتی ندارند.
شاید مشکل کتاب، این باشد که اشعاری از چند جغرافیای متفاوت را با بافت‌های فرهنگی متفاوت، در یک مجموعه کنار هم چیده‌است.
اما اکنون می‌توان، از حواشی کتاب گذشت و پای به متن آن گذاشت.
بخش عمده‌ای از اشعار «خاطرات ماربی‌یا» به سال ۲۰۰۳ در شهرهای مختلف انگلیس و اسپانیا سروده شده‌اند . بی تردید، از یک شاعر امروزین، انتظار نمی‌رود که مانند یک همتای قدیمی خود، طی سفرنامه‌ای به تشریح شهرهایی که دیده‌است، بپردازد. به همین خاطر، در اشعار این کتاب، نمی‌توان به ترسیم جغرافیای سفرهای شاعر پرداخت. اما از سوی دیگر، وقتی عنوان یک منطقه‌ی جغرافیایی به روی جلد کتاب می‌آید و در پای اشعار نیز محل سروده شدن آن‌ها ذکر می‌شود، آیا در مخاطب، هیچ توقعی ایجاد نمی‌شود؟ احتمالاً پاسخ این است که هر خوانند با این پیش‌ فرض به سراغ چنین اشعاری می‌آید که حال و هوایی از آن جغرافیا را در شعرها بیابد اما این اتفاق، در شعرهای کتاب «خاطرات ماربی‌یا» به ندرت روی می‌دهد.
به نظر می‌رسد که مجابی تأثیرات و تأثرات خود از فضایی که دیده‌است، در آمیزش با تخیلات و احساسات خود تبدیل به شعر کرده‌است. اما او چه دیده‌است که نتیجه‌اش تبدیل به یک شعر شده‌است. مجابی چندان جوابی به ما نمی‌دهد. به همین دلیل، بسیاری از اشعار کتاب را می‌توان بدون توجه به محل سروده‌ شدن آن‌ها خواند. در حالی که این اشعار، می‌توانست حال وهوا یا فضایی از مناطقی که شاعر به دیدار آن‌ها پرداخته‌است، برای مخاطب ترسیم کند. مثلاً شعر «هوای غیب» را بخوانید که در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۳ در لندن سروده شده‌است، اما به گمان من، می‌توانست در هر زمان و مکان دیگری هم خلق شده‌باشد: وقتی که این‌جا نیستیم/ جا/ خالی می‌ماند از ما / هوای دیگری به پیرامون داریم./ وقتی که نیستیم این‌جا/ هوا حفره‌ای دارد به شکل ما/ که بی ما پر نمی‌شود./ما نه آنیم اما / که پیشتر در این فضا نفس می‌زد.
همان‌گونه که می‌بینید، ردپایی از لندن یا شهری دیگر در این شعر وجود ندارد. به بظر می‌رسد که مجابی، شهرهایی را که دیده، برای مخاطب، به شکلی نامرئی در آورده‌است تا فقط حال و هوای خود از دیدارها و سیاحت‌هایش را برای او بازگو کند.
اما پیش از آن که نیم‌نگاهی به شعرهای ایران «خاطرات ماربی‌یا» داشته‌باشیم، بد نیست که به نکته‌ای درباره‌ی شیوه شاعری مجابی اشاره شود. شعرهای این شاعر، در این کتاب وآثار قبلی‌اش، نه نیمایی هستند و نه سپید. اما مولفه‌هایی از هر کدام دارند. بدین شکل که اکثر شعرهای او دارای موسیقی هستند و از قواعد عروضی شعر فارسی تبعیت می‌کنند. حتی می‌توان برخی از آن‌ها را تقطیع کرد. اما مجابی بر روی این مسأله تأکیدی ندارد و می‌کوشد تا با
بسیاری از اشعار کتاب را می‌توان بدون توجه به محل سروده‌ شدن آن‌ها خواند. در حالی که این اشعار، می‌توانست حال و هوا یا فضایی از مناطقی که شاعر به دیدار آن‌ها پرداخته‌است،
برای مخاطب ترسیم کند نزدیک شدن به لحن طبیعی زبان، موسیقی را در شعرش پررنگ نکند. او هم‌چنیین می‌کوشد تا با استفاده از قوافی، شعرش را از لختی و بی‌وزنی شعر سپید رهایی ببخشد و به آن، تشخصی موسیقیایی بدهد. به عنوان مثال، در همان شعر «هوای غیب»، کلمات «جا»،«ما»و«اما» هم‌قافیه شده‌اند، اما دراین مقوله هم مجابی اصرار و تأکید زیادی به خرج نمی‌دهد و بنا را براین می‌گذارد که هر کجا شعر طلبید، از واژگان هم‌قافیه سود بجوید. این‌گونه است که در شعری مانند «بردی از یادم» - که اتفاقاً از شعرهای قشنگ و جذاب کتاب است- فقط «دم» و «هم» با یک‌دیگر هم‌قافیه شده‌اند: برای دیدن او ده سال/ صبر کردم تا این دم/ ده سال حوصله‌ی من بود/ یا سماجت دیر آمدن به میعادش؟/ بر نیمکت کنار هم/ بی کلام و نگاهی / سکوت تنها صدای عالم بود./ شاید با هم قراری نداشته‌ایم/ وگرنه چرا او لباس سبزش را نپوشیده‌بود و / من یادم رفته‌بود شعر تازه‌ام را بیاورم.
البته شاید بتوان «رم» را از بیاورم، به قافیه‌های این شعر افزود، اما همان‌گونه که دیده می‌شود، مجابی اصراری برای به رخ کشیدن قافیه نشان نمی‌دهد و تلاش خود را بر این می‌گذارد که بر اساس نیاز شعر، از این ترفند بهره بگیرد.
و اما شعرهای این کتاب «خاطرات ماربی‌یا» که در ایران سروده شده‌اند، از نظر شکل و ساختار، متفاوت از دیگر شعرهای این کتاب هستند. اکثر این شعرها، به شکل نثر، پشت هم نوشته شده‌اند و نشانی از تقطیع در آن‌ها دیده نمی‌شوند. البته همان موسیقی عروضی در آن‌ها وجود دارد، اما از آن قوافی که به آن‌ها اشاره شد، دیگر خبری نیست. این اتفاق، چرا و چگونه افتاده است؟ به نظر می‌رسد که مجابی برای رسیدن به فضایی تازه و دوری از تکرار و کلیشه، دست به چنین ترفندی زده‌است. اما واقعیت این است که اگر این تجربه‌ برای او تازه باشد، قبلاً توسط شاعران دیگر صورت گرفته‌است. به عنوان مثال، احمد شاملو و احمد رضا احمدی تجربیاتی در این‌گونه اشعار منثور دارند و مجابی چیز تازه‌ای به این نوع شعر اضافه نکرده‌است.
البته همه‌ی اشعار کتاب «خاطرات ماربی‌یا» که در ایران سروده شده‌اند، به این شکل نیستند و تعدادی از آن‌ها مانند سایر شعرهای کتاب، تقطیع شده‌اند. در میان آن‌ها هم شعرهایی دیده می‌شود که حداقل به گمان من، جذاب و خواندنی است. مثل شعری با عنوان «در محاصره‌ی جانوران»: هر صبحدم، پرنده‌ای که ندیده‌ام و از صدایش حدس نمی‌زنم /نامش چیست/ از شاخ بلند بید آن سوی پنجره‌/ از خواب بیدار می‌کند با طنین آواز غریبش/ مثل این می‌خواند:«حبیب» /«عجبیب»./ با دلم می گوید امروز را هم بخواب، امسال را هم / سالی که نام گوسفند را دارد، ربطی ندارد به تو./ اما از شنبه دیگر سال میمون در راه است/ «عجیب»دنیایی شده،/ «حبیب» چه باغ‌وحشی./سر زیر لحاف می‌برم و بانگ زنهارش تا گرمای خواب روز دیگر بر می‌آید.
در مجموع و در یک نگاه، «خاطرات ماربی‌یا» شامل اشعاری است با موسیقی نرم و گوش‌نواز که با تخیل گاهی تابناک مجابی و طنز ملیح و زیرپوستی او همراه شده‌است. البته ممکن است جهان شعری او به مذاق جمعی از خوانندگان خوش نیاید، اما در این که اشعار مجابی، خوش‌خوان است و واژگان رنگارنگ و متنوعی در آن‌ها وجود دارد، تقریباً شکی نیست.
محسن فرجی
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید