جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

این کابوس خودساخته


این کابوس خودساخته
شهر آیا تنها با كالبد بی جانش معنا می یابد؟ آیا امكانات و وسایل یك شهر را كه شهرداری ها و ارگان های مدیریتی دیگر فراهم می كنند می توان در ابعاد ظاهری آن مورد توجه قرار داد؟ بی تردید هر شهر، هنگامی معنا می یابد كه در آن انسان ها در آسایش و رفاه بیشتری به سر برند. تمام كالبد بی روح شهر باید متناسب با رویكرد انسان ها و افرادی باشد كه در آن زندگی می كنند.
این یك واقعیت است كه تمام آنچه در شهرها وجود دارد، جزیی است از یك كلیت؛ كلیتی كه انسان ها آن را شكل می دهند. ساختمان ها، راه ها، خیابان ها، كوچه ها، اشكال و رنگ ها و تمام آنچه در یك شهر وجود دارد، باید متناسب با انسان های ساكن در آن طراحی و ساخته شود. اگر بنا به این تعریف بخواهیم تهران را به عنوان شهری تصور كنیم كه امكانات درون آن متناسب با انسان هایی كه در آن می زیند را مورد توجه قرار دهیم، بی شك دچار یك سردرگمی حیرت آور می شویم.
كالبد ظاهری شهر تهران، چگونه می تواند متناسب با انسان های آن سازگار باشد. آشفتگی ظاهری و توهم زای آن چه نسبتی می تواند با افرادی كه در آن زندگی می كنند داشته باشد. تهران یك شهر بزرگ است؛ شهری كه پر است از هیاهو و غوغا. این شهر نه به لحاظ بصری چندان انس و الفتی با شهروندان خود دارد و نه به لحاظ سیمای ظاهری. انبوه ساختمان های تو در تو و پیچ در پیچ از یك سو و ازدحام سرسام آور انواع مظاهر تمدن مدرن كه بی هیچ نظمی در شهر پراكنده اند. این آشوب بصری و درونی حتی در درون زندگی انسان هایی كه در این شهر زندگی می كنند رخنه كرده.
آدم های تهران حتی در نهانی ترین سطوح زندگی خود از تهاجم اشیاء و مظاهر زندگی مدرن كه بی هیچ نظمی حضور یافته اند، در امان نیستند. معماری نه چندان قابل توجه ساختمان ها و اجتماع انبوه اشكال و احجام از این شهری كه روزگاری زیبایی های تصورناپذیری داشت، سرزمینی پر از خطوط نامتجانس و اشكال متباین ساخته است. چگونه می توان در این شهر دود و آهن كه رنگی از گذشته بر خود ندارد، بی توجه به كالبد بیرونی اش، تأثیر نپذیرفت؟ آیا به واقع می توان بی دغدغه از كنار این هیاهوی بصری گذشت و آن را نادیده انگاشت؟
تهران بیش از هر پدیده دیگر به دلیل ازدحام اشكال و احجام ناموزون بر روان شهروندان خود اثر گذاشته و آنان را سخت دگرگون كرده است.
اگر روزی فارغ از هیاهوی این شهر به ظاهر رنگارنگ و جذاب اما گول زننده دور شویم و در آرامش دامنه های اطراف آن لختی درنگ كنیم، می توان به هجوم بی مهار آنچه در این شهر جا خوش كرده پی ببریم؛ شهری كه هر روز بر دامنه اش افزوده می شود و یكی از مناطق حاشیه ای و خوش و آب و هوای خود را در كام خود فرو می برد. این هیولای دودآلود، اگر روزگاری به خاطر دامنه های زیبایش و زیست بوم ویژه اش مورد توجه همگان بوده، امروزه به هیئت یك شهر خسته و فرسوده، درآمده و در این گذار مطمئناً ما به عنوان شهروندان آن اولین متهمان هستیم؛ كسانی كه هر روز باری بر دوش زیست بوم آن گذاشتیم كه تهران ناگزیر از تحمل آن بود. به واقع ما به دست خود، خویشتن را به كابوس كشانده ایم.
منبع : همشهری


همچنین مشاهده کنید