شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عدم حتمیت و زبان


عدم حتمیت و زبان
در خصوص دلایل عدم حتمیت و ابهام به مبحث مقیاس و اندازه گیری رسیدیم در این مقاله قصد دارم به آخرین عامل یعنی زبان بپردازم.
یکی از مواردی که باعث بروز ابهام و به دنبال آن عدم حتمیت می شود زبان محاوره ای ماست به عبارت بهتر کلماتی که برای توصیف و انتقال دانش و آگاهی به کار می بریم به نوعی باعث ایجاد ابهام می شود. برای درک بهتر موضوع به سوءتفاهمات ناشی از به کارگیری واژه ها در غیر معنی اصلی خود بیندیشید این امریست که هر فرد عادی نیز در زندگی روزمره ی خود با آن سروکار دارد. درک ما از معنی لغات ارتباط مستقیمی با زیرساخت های فرهنگی و شخصیت ما داد. براین منا هرچند ممکن ست در اصل معنی یک لغت توافق داشته باشیم و بتوانیم به کمک آن لغت ارتباطی نسبی با هم برقرار سازیم اما توافق کامل و بدون ابهام در بیشتر موارد بسیار مشکل بلکه بعید به نظر می رسد. یک مثال خوب در این مورد پارادوکس ” توده ” است که اغلب در مباحث مربوط به عدم حتمیت واژه های زبانی مطرح است. طبق تعریف رایج یک توده از تجمع اجزای مفروضی مثل دانه ها یا تکه سنگ ها تشکیل شده است. حال اگر یک جزء از توده حذف شود چون جزء حذف شده تاثیر عمده ای روی این تجمع نمی گذارد باز هم به این تجمع اجزا عنوان توده می دهیم اما اگر روند حذف را ادامه دهیم به جایی می رسیم که دیگر وا ژه ی توده قابل اطلاق به این تجمع نیست. حال سوال اساسی این است که “در کدام نقطه واژه ی توده اعتبار خود را از دست می دهد؟” در حقیقت ما قادر به پاسخ گویی به این سوال نیستسم زیرا نمی توانیم تعداد دقیق اجزا را برای تعریف یک تجمع به عنوان توده معین کنیم. حال مثال دیگری مطرح می کنم. بدون شک برداشتی که فرد ساکن در استوا از وا ژه ی ” سرما ” دارد با فردی که در سیبری سکونت می کند متفاوت است پس مقوله ی ابهام می تواند به دلیل استنباطات گوناگون از معانی وا ژه ها نیز باشد.
ابهام در برخی زمینه ها که پژوهشگران و محققین اصرار به حتمیت و شفافیت زیاد دارند غالبا مساله ساز است. مثلا فیزیکدانان نیازمند توافق بروی معنی کلماتی چون ” نیرو” ” فضا ” ” الکترون ” و .. هستند. بر این مبنا آن ها معانی واژه ها ی فنی و تخصصی خود را به طور واضح تعیین می کنند پس تنها با زبان محاوره ای سخن نمی گویند بلکه آن را با یک زبان ساخته شده ی خاص به نام زبان مصنوعی و با معانی روشن و تک بعدی مخلوط می کنند. این قبیل زبان های مصنوعی در علوم دیگر چون ریاضیات و مهندسی نیز وجود دارد.البته این زبان ها با وجود اثربخش بودن نمی توانند همه ی ایده هایی که از یک زبان قابل تصور است را دربربگیرند که یک دلیل آن این است که زبان صریح و حتمی توان خود را برای بیان تجربیات عملی و واقعی از دست می دهد. در این جا ما نیازمند یک زبان کیفی دارای ابهام و با ابعاد مختلف هستیم که قادر به پاسخگویی به مسائل پیچیده باشد. این متدها در علومی چون روانشناسی زیست شناسی جامعه شناسی و اقتصاد که معیارها غیرصریح و غیرحتمی اند بسیار مفید و اثر بخش است.

در تدوین این مقاله از کتاب” تئوری مجموعه های فازی ” تالیف ” جی.ج.کلر/یو.اس.کلیر / ب.یوآن ” بهره بردم.
نویسنده: فاطمه قائمی نسب
منبع : لبخند ریاضی


همچنین مشاهده کنید