سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حراج عشق


چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم    چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم
چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو    به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر    من اینها هر دو با آئینه‌ی دل روبرو کردم
فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو    سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را    ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی    من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
ازین پس شهریارا، ما و از مردم رمیدنها    که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم


همچنین مشاهده کنید