دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پاسخ عزیزی به سالات پروردگار در روز حشر


آن عزیزی گفت فردا ذوالجلال    گر کند در دشت حشر از من سال
کای فرو مانده چه آوردی ز راه    گویم از زندان چه آرند ای اله
غرق ادبارم ز زندان آمده    پای و سر گم کرده حیران آمده
باد در کف خاک درگاه توم    بنده و زندانی راه توم
روی آن دارد که نفروشی مرا    خلعتی از فضل درپوشی مرا
زین همه آلودگی پاکم بری    در مسلمانی فرو خاکم بری
چون نهان گردد تنم در خاک و خشت    بگذری از هرچ کردم خوب و زشت
آفریدن رایگانم چون رواست    رایگانم گر بیامرزی سزاست


همچنین مشاهده کنید