یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
اینرو میگند بخیل
يکى رفت زمان قديم پيش پيغمبر خدا، گفت: 'خرجم از کارم بيشتره' پيغمبر ازش پرسيد که چه کارهاي؟ گفت: 'من رعيتم، گاو داشتم، گاوم مرده حالا بيچاره شدم.' پيغمبر گفت: 'بسيار خوب، من يه گاو به تو مىدم، برو زراعت کن.' |
يه نفر بخيل اونجا نشسته بود، پا شد گفت: 'تو رسول خدائي، من نمىذارم به اين گاو بدي.' گفت: 'خوب توه يه گاو دارى با اين يه گاوى که به تو ميدم دو تا ميشه، برو زراعت کن! اين بيچارهاس يه دونه بهش مىدم که بره با يکى ديگه شريک بشه که يه اندازهاى راحت بشه، معاشش بگذرده' از اون بخلى که داشت، گفت: 'من نمىگيرم، به اين هم نده که اين در همين ذلالت بمونه، راحت نشه، منم نمىخوام يه گاوو' اين رو مىگند بخيل. |
- اين رو مىگند بخيل |
- قصههاى مشدى گلين خانم - ص ۲۲۰ |
- گردآورنده: ل.پ. الول ساتن |
به نقل از فرهنگ افسانههاى مردم ايران - جلد اول -على اشرف درويشيان - رضا خندان (مهابادى) |
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان سازمان همکاری اسلامی بنگلادش دولت انتخابات گامبیا حجاب مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم مجلس افغانستان
تهران سیل شهرداری تهران هواشناسی بارندگی سازمان هواشناسی باران یسنا فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر سامانه بارشی
سلامت یارانه هوش مصنوعی خودرو قیمت خودرو قیمت دلار تورم قیمت طلا مسکن دلار بازار خودرو بانک مرکزی
تلویزیون دفاع مقدس صدا و سیما مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
اینترنت
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه امیرعبداللهیان اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس بازی بارسلونا باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام
اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل کولر
کبد چرب