پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
جمعهای فارسی بر لغات تاری و اسم معنی
از ويژگىهاى نثر و نظم قديم آن است که در لغات تازى تصرفهائى مىکردند، مثل آنکه 'طلايع' را که به معنى يزک و پيشتاز لشکر است به 'طلايه' بدل کردهاند، و نمودارترين تصرفات ايشان در جمعهاى تازى است که از براى روشن بودن عبارت و دريافت پارسى زبانان آن جمعها را به پارسى نيز جمع مىبستند مانند 'عجايبها' و 'معجزاتها' و 'ملوکان' و مانند آنها بسيار و همچنين جمعهاى فارسى بر لغات تازى چون متقدمان و طالب عالمان و (حُرتان). | |||
مثال از تاريخ سيستان: 'گرشاسب ... پيرامن درياء محيط برگشت و آن جزيرها و عجايبها بديد و از آنجا به مغرب شد و کارکرد هاء بسيار کرد ـ ص ۵' ديگر از تاريخ سيستان: 'همه مادرانشان ... پاکان و حرّتان(۱) عرب بودند ـ ص ۵۱' مثال ديگر از تاريخ سيستان: 'اندران شب همه کاهنان از يکديگر محروم گشتند و علم ايشان بشد ... و همه ملوکان آن شب زبانبسته گشتند ... ص ۶۰' | |||
(۱) . حرتان جمع حرة به جمع فارسى و در قرن چهارم و پنجم هجرى اين لقب خاص خواتين و شاهزاده خانمها بوده است و بعد آنان را به تقليد ترکان 'خاتون' خواندندي، و بعد از مغول 'خانم' و 'بيگم' رواج يافت. | |||
و گاهى اسم جمع فارسى را جمع بستهاند چون 'گروهان' مثال از کشفالمحجوب: 'چنانک اندران محل رؤيت، گروهانى کى خداوند را بينند غايب باشند حاضر شوند و گروهانى کى حاضر باشند غايب شوند ـ ص ۳۸۸' و گاه اسامى معنى را از قبيل 'غم' به فارسى جمع بستهاند، مانند 'غمان' و فارسى آن را نيز جمع به الف و نون بستهاند چون 'اندوهان' . مثال از کشفالمحجوب: 'رضا مرد را از اندروهان برهاند و از چنگ غفلت بربايد ص ۳۲۰' نيز در ساير نامها از قبيل 'نزديک' و 'سوگند' جمع به الف و نون آوردهاند، چون 'سوگندان' و 'نزديکان' که اين آخرى را امروز هم با ها و الف جمع بسته و گويند: نزديکىها چنانکه: در نزديکىهاى شهر در نزديکىهاى کوه و غيره.... | |||
مثال از تاريخ سيستان: 'پس ابرهه بيامد تا نزديکان حرم فرود آمد ـ ص ۵۴' و غمان و اندهان و گلان در اشعار فراوان است. | |||
اختصاص ديگر آن است که در جمع بستن لغات تازى يا پارسى که آخر آنها به الف ختم مىشود مثل امروز ميانهٔ الف آخر لفظ و الف جمع، يائى نمىافزودهاند، چنانکه در لغات: دانا، بينا، ناسزا، کانا، کندا، بنّا، فنّا و امثال آنها که در اصل لغت پهلوى يا تازى يائى به آخر آنها نيست، و اصل آنها در پهلوى 'داناک' و 'ويناک' و 'سژاک' است، گويند: دانا آن و بينا آن و ناسزا آن و کانا آن و کندا آن و بنا آن و قنا آن و لغاتى که در اصل پهلوى کاف در آخر نداشته و از لغات مختوم به ياد بوده است، يا در آخر آنها ذال بوده و بعد به يا بدل شده است مانند: خداي، گداي، سراي، پاي، دراى و مانند آن در جمع به زبان درى آنها را خدايان و گدايان و سرايان و پايان و ياوه در آيات با اثبات ياى آخر مىآوردهاند، و در نسخههائى که در قرون پنجم تنا هفتم استنساخ گرديده است اين معنى همه جا از طرف ناسخان رعايت شده است، ولى غالب آن نسخ را بعدها دست برده و مرکز يائى بر الف ثانى الحاق کردهاند که با دقت معلوم مىشود، و نيز در نسخههاى قرون بعد کاتبان اين رسمالخط را تغيير دادهاند و مرتکب خطائى شدهاند که لطمهٔ آن تا امروز باقى است و يک قاعدهٔ غلط و ناصوابى در نحو فارسى بهوجود آورده است! | |||
در قوافى شعرى نيز که به الف و ياى اصلى غيرمضاف بسته شده است مثل 'خداي، دراي، ناي' و غير هم استادان قديم اين معنى را رعايت مىکردهاند و دانا و کانا و بينا و سزا را با خداى و دراى و گداى قافيه نبستهاند، ولى متأخران حتى ابوالعلا و موسى و عيسى را نيز با خداى قافيه مىسازند و به خطائى فاحش تن در مىدهند(۲)! | |||
(۲) . اتفاقاً از براى خود مؤلف در قصيدهٔ شکوائينه: | |||
| |||
در اين بيت اين خطا دست داده و 'ناسزاي' را قافيه کردهام! | |||
بعد از لغات مختوم به الف و واو در حال اضافه که بايد ياء علامت کسرهٔ اضافه قرار گيرد چون 'جاى من ـ گيسوى تو' عوض ياء مذکور همزه نوشته مىشده است مثل 'جاء من ـ گيسوء تو' و گاهى در بعضى کلمات تازى مختوم به الف، ياء علامت کسرهٔ اضافه حذف مىکردهاند ـ کذا در لغاتى که مختوم به الف مقصوره بوده است چون 'عُروَهٔ وُثقى توکل' بهجاي: عروهٔ وثقاى توکل ... و اين عمل مربوط به رسمالخط بوده است. | |||
همچنين در ماضى نقلى سوم شخص مفرد، هاء غيرملفوظ آخر فعل و الف 'است' حذف مىشده است، مثل: نهادست، گفتست، بهجاى نهاده است و گفته است و نيز در ساير کلمات گاهى الف مزبور حذف مىشده چون: عالمست و وقتست و مردست. |
همچنین مشاهده کنید
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا (۷)
- الحاق با بر بعضی اسامی (۲)
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا (۶)
- جمعهای فارسی بر لغات تاری و اسم معنی
- اسماء اشارهٔ مرکب
- ضمایر
- الحاق با بر بعضی اسامی
- اسم اشاره و حرف تعریف
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا(۲)
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا
- اشارهٔ بیان وصف جنس
- ادات تشبیه و اسم اشاره
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا (۵)
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا(۴)
- ضمایر (۲)
- باء به معنی ”به“ و ”به سوی “ و باز و وا و فا (۳)
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل آمریکا مجلس شورای اسلامی دولت دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس خلیج فارس بابک زنجانی
آتش سوزی تهران پلیس زلزله معلم قتل شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش قوه قضاییه سلامت دستگیری
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران تورم قیمت
سریال مشهد تلویزیون فیلم سینمایی سینمای ایران سینما دفاع مقدس فیلم رسانه ملی موسیقی
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین حماس غزه جنگ غزه نوار غزه انگلیس ترکیه ایالات متحده آمریکا عربستان اوکراین یمن
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه اینستاگرام اپل گوگل تبلیغات همراه اول پهپاد ناسا وزیر ارتباطات نخبگان
سرطان خواب فشار خون کبد چرب بیماری قلبی دیابت کاهش وزن مسمومیت داروخانه