دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

عقل ز دست غمت دست به سر می‌رود


عقل ز دست غمت دست به سر می‌رود    بر سر کوی تو باد هم به خطر می‌رود
در غم تو هر کجا فتنه درآمد ز در    عافیت از راه بم زود بدر می‌رود
از تو به جان و دلی مشتریم وصل را    راضیم ار زین قدر بیع به سر می‌رود
گرچه من اینجا حدیث از سر جان می‌کنم    نزد تو آنجا سخن از سر و زر می‌رود
جان من از خشک و تر رفته چو سیم است لیک    شعر به وصف توام چون زر تر می‌رود
نیستی آگه ز حال کز صف عشاق تو    حال چو خاقانیی زیر و زبر می‌رود


همچنین مشاهده کنید