یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

انصاف در جبلت عالم نیامده است


انصاف در جبلت عالم نیامده است    راحت نصیب گوهر آدم نیامده است
از مادر زمانه نزاده است هیچکس    کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است
از موج غم نجات کسی راست کو هنوز    بر شط کون و فرضه‌ی عالم نیامده است
از ساغر زمانه که نوشید شربتی    کان نوش جانگزای‌تر از سم نیامده است
گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟    کورا ز حادثات امان هم نیامده است
دزدی است چرخ نقب‌زن اندر سرای عمر    آری به هرزه قامت او خم نیامده است
آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ    اسباب این مراد فراهم نیامده است
با خستگی بساز که ما را ز روزگار    زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است
در جامه‌ی کبود فلک بنگر و بدان    کاین چرخ جز سراچه‌ی ماتم نیامده است
خاقانیا فریب جهان را مدار گوش    کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است


همچنین مشاهده کنید