دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

عقد کردن خسرو شکر را


عروس صبح دم چون پرده برداشت    جهان را جلوه‌ی خور در نظر داشت
طلب کردند موبد را نهانی    که عقدی بست بر رسم مغانی
چو شد شرط زناشوئی همه راست    مراد آماده گشت و داوری خاست
ملک در پرده با دلدار بنشست    به تاراج شکر شد طوطی مست
در او پیچید چون در گل گیائی    غلط کردم که در گنج اژدهائی
شکر خائیده شد در زیرگازش    به حلوا در شد انگشت درازش
به گنج انداخت مارش مهره‌ی خویش    صدف بستد ز باران قطره‌ی خویش


همچنین مشاهده کنید