یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ز من مپرس که بر من چه حال میگذرد


ز من مپرس که بر من چه حال میگذرد    چو روز وصل توام در خیال میگذرد
جهان برابر چشم سیاه میگردد    چو در ضمیر من آن زلف و خال میگذرد
اگر هلاک خودم آرزوست منعم کن    مرا که عمر چنین در ملال میگذرد
خیال مهر تو در چشم هر سهی سرویست    که در حوالیش آب زلال میگذرد
ز بوی زلف توام روح تازه میگردد    سپیده‌دم که نسیم شمال میگذرد
من و وصال تو آن فکر و آرزو هیهات    که بر دماغ چه فکر محال میگذرد
غلام و چاکر روی چو ماه توست عبید    وزین حدیث بسی ماه و سال میگذرد


همچنین مشاهده کنید