یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جور بر من می‌پسندد دلبری


جور بر من می‌پسندد دلبری    زور با من می‌کند زورآوری
بار خصمی می‌کشم کز جور او    می‌نشاید رفت پیش داوری
عقل بیچارست در زندان عشق    چون مسلمانی به دست کافری
بارها گفتم بگریم پیش خلق    تا مگر بر من ببخشد خاطری
بازگویم پادشاهی را چه غم    گر به خیلش دربمیرد چاکری
ای که صبر از من طمع داری و هوش    بار سنگین می‌نهی بر لاغری
زان چه در پای عزیزان افکنند    ما سری داریم اگر داری سری
چشم عادت کرده با دیدار دوست    حیف باشد بعد از او بر دیگری
در سراپای تو حیران مانده‌ام    در نمی‌باید به حسنت زیوری
این سخن سعدی تواند گفت و بس    هر گدایی را نباشد جوهری


همچنین مشاهده کنید