دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

غزل سرائی باربد از زبان خسرو


چو فرخ ساعتی باشد که تقدیر    دو عاشق را کند با هم به تدبیر
گهی خوش خوش به شادی جام گیرند    گهی در بزم و صل آرام گیرند
گهی با سرو سنبل دست مالند    گهی افسانه‌ی هجران سکالند
گه از لبها نصیب جان ربایند    گه از دلها غبار غم زدایند
کسی کاین خواب بختش راستین است    کلید دولتش در آستین است
بهشت و بوستان بی‌دوست زشتست    به روی دوستان زندان بهشتست
من و جام می و زلف دوتاهت    بهشت و باغ من روی چو ماهت
چو من زان روی گلرنگ شدم شاد    رها کن سرخ گل را برد باد
چو در آغوشم آمد سرو گل روی    ممان گو هیچ سروی بر لب جوی


همچنین مشاهده کنید