دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

يو، يى


يواش برو زودتر مى‌رسى (عا).
رک: اسب تازى دو تک رود به شتاب...
يوسف به حُسن از همه خوبان نکوتر است٭
٭ .............................. امّا عزيز من تو از آن هم نکوترى (هلالى)
يوسف به ريسمان برادر به چاه رفت٭
رک: هر بلائى که به هر کس برسد از خويش است
٭ صائب چه اعتبار بر اخوان روزگار ............................ (صائب)
يوسف که به ده درم فروشى چه خرى٭
نظير: اى گل‌فروش، گل چه فروشى به‌جاى سيم وز گل عزيزتر چه ستانى به سيمِ گل (کسائى مروزى)
٭ فردا که به نامهٔ سيه درنگرى بس‌دست تحسّر که به دندان ببرى
بفروخته دين به دنيى از بى‌خبرى ....................... (سعدى)
يوسف گم گشته باز آيد به کنعان غم مخور٭
نظير:
چنان نماند و چنين نيز نخواهد ماند (حافظ)
    ـ بگذرد اين روزگار تلخ‌تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آيد (سعدى)
    ـ هم روز شود اين شب هم باز شود اين در دلبر نه چنين ماند دلدار شود روزى
 ـ غبار غم برود حال به شود حافظ (حافظ)
٭ ..............................   کلبهٔ احزان شود روزى گلستان غم مخور (حافظ)
يوسفى بايد که بازار زليخا بشکند (صائب)
يوم جديد رزق جديد
نظير: روز از نو، روزى از نو
يهودى چون فقير شود به حساب‌هاى کهنهٔ خود رجوع کند
صورت ديگرى است از: 'يهودى که مفلس مى‌شود توى قبالهْ کهنه‌ها مى‌افتد'
يهودى طلسمش را آورده است
رک: جنّ‌ها دعايش را آورده‌اند
يهودى که مفلس مى‌شود توى قباله کهنه‌ها مى‌افتد
نظير: يهودى چون فقير شود به حساب‌هاى کهنه رجوع کند


همچنین مشاهده کنید