شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری


خاک شدم در تو را آب رخم چرا بری    داشتمت به خون دل خون دلم چرا خوری
از سر غیرت هوا چشم ز خلق دوختم    پرده‌ی روی تو شدم پرده‌ی من چرا دری
وصل تو را به جان و دل می‌خرم و نمی‌دهی    بیش مکن مضایقه زانکه رسید مشتری
گه به زبان مادگان عشوه‌ی خوش همی دهی    گه به شگرفی و تری هوش مرا همی بری
عشق تو را نواله شد گاه دل و گهی جگر    لاغر از آن نمی‌شود چون بره‌ی دو مادری
کیسه هنوز فربه است از تو از آن قوی دلم    چاره چه خاقنی اگر کیسه رسد به لاغری
گرچه به موضع لبت مفتعلن دوباره شد    بحر ز قاعده نشد تا تو بهانه ناوری


همچنین مشاهده کنید