چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به بغداد بنشست بر تخت عاج


به بغداد بنشست بر تخت عاج    به سر برنهاد آن دلفروز تاج
کمر بسته و گرز شاهان به دست    بیاراسته جایگاه نشست
شهنشاه خواندند زان پس ورا    ز گشتاسپ نشناختی کس ورا
چو تاج بزرگی به سر برنهاد    چنین کرد بر تخت پیروزه یاد
که اندر جهان داد گنج منست    جهان زنده از بخت و رنج منست
کس این گنج نتواند از من ستد    بد آید به مردم ز کردار بد
چو خشنود باشد جهاندار پاک    ندارد دریغ از من این تیره خاک
جهان سر به سر در پناه منست    پسندیدن داد راه منست
نباید که از کارداران من    ز سرهنگ و جنگی سواران من
بخسپد کسی دل پر از آرزوی    گر از بنده گر مردم نیک‌خوی
گشادست بر هرکس این بارگاه    ز بدخواه وز مردم نیک‌خواه
همه انجمن خواندند آفرین    که آباد بادا به دادت زمین
فرستاد بر هر سوی لشکری    که هرجا که باشد ز دشمن سری
سر کینه‌ورشان به راه آورید    گر آیین شمشیر و گاه آورید


همچنین مشاهده کنید