یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه


دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه    می‌رفت بسر وقت حریفان شبانه
بر لاله ز نیلش اثر داغ صبوحی    بر ماه ز مشکش گره جعد مغانه
یاقوت بمی شسته و آراسته خورشید    مرغول گره کرده و کاکل زده شانه
زلف سیهش را دل شوریده گرفتار    تیر مژه‌اش را جگر خسته نشانه
بگشوده نظر خلق جهانی ز کناره    بربوده میانش دل خلقی ز میانه
من کرده دل صدر نشین را سوی بحرین    با قافله‌ی خون ز ره دیده روانه
جامی می دوشینه به من داد و مرا گفت    خوش باش زمانی و مکن یاد زمانه
دوران همه در دست و تو در حسرت درمان    عالم همه دامست و تو در فکرت دانه
حیفست تو در بادیه وز بیم حرامی    بی وصل حرم مرده و حج بر در خانه
خواجو سخن از کعبه و بتخانه چه گوئی    خاموش که این جمله فسونست و فسانه
رو عارف خود باش که در عالم معنی    مقصود توئی کعبه و بتخانه بهانه


همچنین مشاهده کنید