چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سوز غم تو آتشم از جان بر آورد


سوز غم تو آتشم از جان بر آورد    مهر تو دودم از دل بریان بر آورد
چشم پرآب ما چو ز بحرین دم زند    شور از نهاد قلزم و عمان بر آورد
گردون لاجورد بدور عقیق تو    بس خون لعل کز جگر کان بر آورد
مرغ دلم زعشق گلستان عارضت    هر دم هوا بگیرد و افغان بر آورد
ما را بباد داد و گر آن کفر زلف تست    این مان بتر بود که ز ایمان بر آورد
هر لحظه چشم ترک تو چون کافران مست    خنجر بقصد خون مسلمان بر آورد
با کوه اگر صفت کنم از شوق کازرون    آه از دل شکسته‌ی نالان بر آورد
گر اشتیاق کعبه برینسان بود بسی    ما را بگرد کوه و بیابان بر آورد
خواجو چنین که چشمه‌ی خونبار چشم تست    هر دم معینست که طوفان برآورد


همچنین مشاهده کنید