دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


چرا کودکان به‌سوی خشونت و پرخاشگری کشیده می‌شوند؟


چرا کودکان به‌سوی خشونت و پرخاشگری کشیده می‌شوند؟
● تحلیل فرزندان خشونت
بسیاری از پژوهشگران معتقدند که خشونت در کودکان، اکتسابی بوده و پدیده‌ای مادرزادی نیست. کودکان تحت‌تاثیر رفتار، عملکرد و گفتار مادر و پدر، راه و رسم اولیه‌ زندگی را می‌آموزند و مورد عمل قرارمی‌دهند، چراکه پدران و مادران چه بخواهند و چه نخواهند، الگوی فرزندان خود هستند. اگر بروز احساس‌ها و رفتار مادر و پدر با خود، با فرزندان و با دیگران، آرام، همراه با مهر و محبت و هوشمندانه باشد، فرزندان نیز با هم‌بازی‌های خود و غریبه‌ها رفتاری آرام و با مهر و محبت خواهند داشت. برعکس، وقتی پدر و مادر با فرزندان‌شان با پرخاشگری و خشونت برخورد کنند و از آنان انتظار اطاعت بی‌چون‌ و چرا داشته باشند، کودکان نیز چنین رفتاری را با هم‌بازی‌ها، غریبه‌ها و افراد ضعیف‌تر از خود بروز می‌دهند. بنابراین پدر و مادر، الگو و مدل زندگی خوب یا بد کودکان خود هستند.
● کودکان خشونت را از والدینشان یاد می‌گیرند
پدران یا مادرانی که خشن، پرخاشگر و سخت‌گیر باشند و خشونت را پدیده‌ای عادی بدانند، متوجه عیب‌ها و ضررهای رفتار اشتباه خود با دیگران نخواهند بود.
بیشتر پدران و مادران به رفتار خشونت‌آمیز و پرخاشگری فرزندان خود به تصور اینکه مشکل رفع خواهد شد، اهمیت نمی‌دهند. این در حالی‌ است که اگر فرزندان از کودکی، روحیه‌ خشن و تهاجمی پیدا کنند، به احتمال زیاد این روحیه تا آخر عمر همراه و مشخصه‌ آنان خواهد بود. گروهی از پدران و مادران، ناآگاهانه و به‌صورت غیرمستقیم با تحسین و تمجید رفتار خشن و تهاجمی دیگران، خشونت را در فرزندان خود ترغیب می‌کنند و یا تماشای فیلم‌های خشن و پر زد و خورد را به فرزندان توصیه می‌کنند یا به رفتار خشونت‌بار فرزندان خود اهمیت نمی‌دهند و یا تحت‌تاثیر باورهای اشتباه، معتقدند که پسران باید رفتاری جدی و خشن داشته باشند تا پیشرفت کنند.
● واکنش کودکان در برابر خشونت
پسران و دختران در برابر خشونت و پرخاشگری به‌طور متفاوت، واکنش نشان می‌دهند.
پسران برای نشان‌دادن خشونت، بیشتر تمایل دارند از قدرت بدنی خود استفاده کنند. آنها با کتک‌کاری، هل‌دادن، لگدزدن، به زور پول گرفتن، پاره‌کردن لباس یا دفتر و کتاب دیگران و... خشونت خود را نشان می‌دهند. دختران، خشونت خود را آرام و پنهان نشان می‌دهند. با قهرکردن، ترساندن، منزوی شدن، نوشتن نامه و تلفن‌های تهدیدآمیز، شایعه پراکنی و ایجاد اختلاف میان فرد مورد نظر با دیگران و... خشونت خود را نشان می‌دهند.
کودکانی که در محیط نامطلوب و زیر نظر پدر و مادر ناآگاه، خشن و پرخاشگر، بزرگ شوند، آینده‌ جالبی نخواهند داشت، چرا که آنان از کودکی به‌جای استفاده از خِرد خویش و ایجاد رابطه‌ خوب با دیگران و پرداختن به درس و مشق و کسب مهارت‌های لازم و... با زورگویی، قلدری و سخت‌گیری، رفتار غیرمسوولانه، غیرعادلانه‌ و خصمانه‌ای با دیگران خواهند داشت. این گروه در نوجوانی و جوانی، چند برابر افراد متعادل، مرتکب ناهنجاری و جرم‌های اجتماعی می‌شوند و بعدها در مسایل اجتماعی، شغلی و زندگی زناشویی نیز چندان موفق نبوده و دچار مسایل و مشکل‌های متعدد می‌شوند، چراکه افراد پرخاشگر و زورگو به‌جای استفاده از خِرد و هوشمندی خویش در حل مساله‌ها و رفع مانع‌ها، می‌خواهند همه‌چیز را با زور، مشاجره، پرخاشگری و خشونت حل و فصل کنند. به‌طور کلی، افرادی که از نظر فکری، پرخاشگر، زورگو و سخت‌گیر هستند، در حرفه و فنِ دوست‌یابی، در ازدواج و زندگی مشترک، در تربیت فرزندان و... عشق و مهر و محبت خود را به اشتباه و ناآگاهانه با زور و سخت‌گیری‌های بی‌مورد و توقع‌های بیجا ابراز می‌کنند و ندانسته، زندگی خود و اطرافیان را در مسیر زندگی با دشواری‌های دردناک قرارمی‌دهند.
به‌طور کلی، فرد خشن، زورگو و دیکتاتور هرچند به‌ظاهر موفق به ‌نظر برسد و از حرفه‌ خود، از موقعیت اجتماعی خود، از زندگی زناشویی خود، از تربیت فرزندان خود و از دوستان خود، سخن بگوید و اظهار رضایت کند ولی در عمق وجود خویش در تشویش و اضطراب دایمی به‌سر می‌برد و از احساس آرامش واقعی، مهر و محبت عمیق به خود و به دیگران و از عزت‌نفس بالا بی‌بهره است.
۱ ) قربانیان خشونت‌های پدران و مادران، از کودکی، به آزار و اذیت کودکان هم‌سال و ضعیف‌تر از خود پرداخته و آنان را قربانی خشونت‌ها و پرخاشگری‌های خود می‌کنند.
۲) افراد قلدر، زورگو و پرخاشگر در نوجوانی و جوانی به کارهای ناهنجار تمایل دارند و با تمسخر، اهانت و آسیب‌رساندن به دیگران و انجام کارهای غیرعادی، سعی در جلب توجه دیگران و تظاهر به قدرت می‌کنند، هرچند توخالی هستند.
۳ ) این افراد در بزرگ‌سالی به‌جای مهر و محبت، از طریق اعمال زور و خشونت سعی می‌کنند زیردستان را تحت نفوذ خود قراردهند.
۴ ) افراد پرخاشگر و خشن علاوه بر دیگران، با همسر و فرزندان خود نیز ناسازگاری کرده و با آنان تند و خشن برخورد می‌کنند و ناآگاهانه و ندانسته، آنان را نیز قربانی خشونت خود می‌کنند.
۵ ) بهترین راه برای این‌که فرزندان، پرخاشگر و خشن نباشند، این است که خودِ پدر و مادر، ناسازگار و پرخاشگر نباشند.
۱ ) نقاط قوت و ضعف فرزندان خود را شناسایی کنید. با تکیه به نقاط مثبت و قوت، روحیه‌ آنان را تقویت کنید و کمک کنید تا وظیفه‌ها و مسوولیت‌های خود را به‌خوبی انجام دهند.
۲ ) وقتی کودک مسوولیت‌پذیر شد، به‌طور معمول تا آخر عمر، فردی وظیفه‌شناس و مسوولیت‌پذیر باقی خواهد ماند.
۳) به علاقه‌ها و سرگرمی‌های فرزندان خود توجه کنید تا استعدادها‌یشان پرورش‌یافته و امکان بروز یابد. از تلاش‌های مثبت فرزندان‌تان حسن‌جویی و مهارت‌ها و توانایی‌های آنان را تحسین و تشویق کنید.
۴ ) در خانواده، کارها را میان همه‌ اعضا تقسیم کنید. لازم است همه‌ افراد به شخصیت هم احترام بگذارند و هر فردی که وظیفه و کارش را به‌خوبی انجام دهد، از احترام بیشتری برخوردار شود.
۵) به فرزندتان کمک کنید تا خود را با شرایط محیط تطبیق دهد و با دیگران، ارتباط مناسب، مؤثر و بهتری داشته باشد. مهارت‌های اجتماعی فرزندتان را بیشتر تقویت کنید. کمک کنید که به واکنش‌های احساسی و عقیده‌های خود و دیگران، توجه کنند. اگر آموزش‌های آگاهانه در خانواده را که بسیار مهم هستند، به فرزندان‌‌مان ندهیم، دیگران و جامعه این کار را انجام خواهند داد و آن‌وقت است که ناچاریم نتایج حاصله را تحمل کنیم.
۶ ) با توجه به اینکه عقیده‌ها و هماهنگی با هم‌کلاسی‌ها، هم‌سن و سال‌ها و دوستان برای نوجوانان از اهمیت زیادی برخوردار است، بنابراین باید بدانند چگونه دوستان خود را انتخاب کنند.
۷ ) تشویق و تنبیه در جهت اجرای وظیفه‌ها و مسوولیت‌های فرزندان، ضروری است. تنبیه نباید برای رفع عصبانیت و انتقام‌گیری باشد بلکه باید تنبیه به‌عنوان پیشگیری و هشدار و به‌صورت محروم کردن از برخی امکانات رفاهی باشد. بنابراین، پدر و مادر مجاز نیستند وظیفه‌ها و مسوولیت‌های خود را به هر دلیل و بهانه‌ای در قبال فرزندان انجام ندهند. در ضمن باید توجه داشت که تنبیه جسمی و روانی فرزندان بسیار مخرب و زیان‌بخش است.
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید