یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


دلار بدون پشتوانه؟


دلار بدون پشتوانه؟
آیا دلار پشتوانه دارد؟ اگر دارد این پشتوانه چیست؟ چرا برخی از کارشناسان دولت معتقدند ایالات‌متحده، دلار بدون پشتوانه چاپ می‌کند؟ آیا این ادعا صحیح است؟
اگر این ادعا صحیح باشد آیا می‌توان گفت که آمریکا مقصر افزایش قیمت نفت خام در جهان است، صرفا به این علت که با تنزیل ارزش دلار عاملین غیرآمریکایی تشویق می‌شوند که نفت بیشتری تقاضا کنند؟ و بعد از این ادعا می‌توان عنوان داشت، حال که مقصر آمریکا است، افزایش قیمت مواد غذایی هم به علت افزایش قیمت سوخت تقصیر آمریکا است؟
در همین ابتدا مطلبی را روشن کنیم. همچنان که در فیزیک اعتقاد بر این است که هر دوجسم در عالم بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند، در اقتصاد هم می‌توان عنوان داشت پدیده‌ها بر هم تاثیر گذارند. مثلا می‌توان گفت باز شدن یک سوپر مواد غذایی و لبنی در بولیوی بر قیمت شیر در ایران اثر می‌گذارد. چرا؟ چون با ایجاد بازار جدید عرضه و تقاضا در بازار‌های دیگر تغییر می‌کند و به بازار ایران می‌رسد، اما مساله این است که این تاثیر بی‌تردید آنقدر ناچیز و اپسیلن وار است که هیچ اقتصاددان عقل سلیمی نمی‌تواند ادعا کند تغییر قیمت شیر در ایران به خاطر آن پدیده است.
همچنان که در فیزیک می‌توان مدعی بود مداد در دست من بر پرنده‌ای که از بالای سرم می‌گذرد نیرو وارد می‌کند، اما هیچ فیزیکدانی برای تحلیل حرکت پرنده نیروی این مداد را محاسبه نمی‌کند، زیرا تقریبا صفر است، اما بی‌تردید نیروی جاذبه زمین و اصطکاک هوا را محاسبه می‌کند. در مورد ادعای پیش رو هم اگر نگوییم اثر تنزیل دلار بر افزایش قیمت مواد غذایی از کانال سوخت صفر است، اما بی‌تردید آنقدر در برابر علل دیگر ناچیز است که به ذهن هیچ اقتصاددانی خطور نمی‌کند.
به هر شکل آنچنان که فائو معتقد است اولین مشکل عدم‌سرمایه‌گذاری مکفی در بخش کشاورزی در دهه‌های اخیر بوده و گرمایش زمین جزو علت‌های میانی و افزایش سوخت از آخرین علت‌هاست. بنابراین می‌توان به راحتی متوجه شد که این نوع تحلیل‌ها تا چه میزان قرین واقعیت است.
اما حال به اصل موضوع برسیم. آیا به‌راستی فدرال رزرو پول بدون پشتوانه چاپ می‌کند و باعث می‌شود قیمت نفت افزایش یابد؟
در خصوص پشتوانه پول نوعی سوء‌تفاهم وجود دارد. آیا به‌راستی کارشناسانی در ایران هستند که هنوز می‌انگارند، طلا پشتوانه پول است؟ بحث بر سر این نیست که سیستم پایه طلا کاراتر از نظام فعلی هست یانه، بلکه بحث بر سر این است که چه خوب چه بد، نظام پولی بین‌الملل معاصر از سال ۱۹۷۱ به این سو وابسته به طلا نیست و این را هر دانشجوی کارشناسی اقتصاد هم می‌داند. سیستم نرخ ارز شناور با محور قرار دادن انعطاف‌پذیری قیمت مبادلاتی ارزهای جهان خود به‌خود باعث از بین بردن سیستم پیشین شد.
تا پیش از این و برآمده از نظام مالی برتن وودز، هر ۳۵‌دلار برابر یک اونس طلا بود و اقتصاد‌های دیگر ارزش ارز خود را در بازه‌ای با ثبات با دلار تعیین می‌کردند. بنابراین طلا پشتوانه دلار و دلار پشتوانه ارزهای دیگر بود.
اما از سال ۱۹۷۱ و با حاکم شدن نرخ ارز شناور، طلا دیگر پشتوانه پول نیست. لیک این به این معنا نیست که پول پشتوانه ندارد. پشتوانه پول در جهان معاصر میزان تولید ملی و قدرت اقتصادی است. در این سیستم ارزش دلار همان قدرت خریدی است که اقتصاد ایالات‌متحده به صاحب دلار می‌دهد. بنابراین عدم‌پشتوانه دلار سخن غیرکارشناسی به نظر می‌رسد. اگر منظور پشتوانه طلا است که این امر چهار دهه است از بین رفته و اگر منظور پشتوانه‌ای است که امروزه اقتصاددانان بر آن تکیه می‌کنند، یعنی میزان تولید ملی، فدرال رزرو بیش از بانک‌های مرکزی جهان با پندگیری از سیاست تثبیت پولی فریدمن عرضه پول را منطبق بر رشد اقتصادی ایالات‌متحده تنظیم می‌کند.
از قضا آنچه ما در ایران انجام می‌دهیم بیش از اقتصادهای دیگر دچار درد پول بدون پشتوانه است که با رشد اقتصادی قریب ۶-۵‌درصد، عرضه پول چهل درصدی داریم و از آن سو می‌خواهیم نرخ ارز را با ثبات کنیم. این به معنای انجام چندین سیاست متناقض و در عین حال انجام افراطی همان ادعایی است که معتقدیم فدرال رزرو در حال انجامش است و همه مشکلات جهانی را بر سر آن خالی می‌کنیم. شاید بهتر آن باشد با تاسی از علم، تعریفی دیگر از پشتوانه پول را در ذهن خود تعریف کنیم و با عرضه پول متناسب با رشد اقتصادی، ‌ریال را با پشتوانه کنیم.
پویا جبل عاملی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد