پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جرأت کنید و به دنبال علاقه‌هایتان بروید


جرأت کنید و به دنبال علاقه‌هایتان بروید
ـ گفت‌وگو با محمود موفقی، نفر سوم کارشناسی ارشد سال ۱۳۸۵
قبل از اینکه این رتبه را کسب کنم، فکر می‌کردم رتبه‌های برتر کنکور، آدم‌های عجیب و غریبی هستند که شب و روزشان فقط به درس خواندن می‌گذرد، اما وقتی رتبه سوم کنکور کارشناسی ارشد را کسب کردم فهمیدم که می‌شود دانشجوی خوبی بود و خوب درس خواند ولی در عین حال زندگی را خیلی به خود سخت نگرفت.
این جمله را مسعود موفقی آورنده رتبه سوم کارشناسی ارشد رشته مدیریت مالی می‌گوید: او در سال ۱۳۶۱ در رامسر به دنیا آمده و در رشته الکترونیک درس خوانده است، اما پس از مدتی درمی‌یابد که علاقه چندانی به این رشته ندارد و در نتیجه تصمیم می‌گیرد در کنکور کارشناسی ارشد به دنبال علاقه‌هایش برود و با مطالعه در مدتی کوتاه جز، رتبه‌های برتر کنکور امسال می‌شود. ”موفقی“ مثل تمام انسان‌های موفقی که دور و برمان وجود دارند، خوش‌برخورد و دارای اعتمادبه‌نفس بالا است و برای زندگی‌اش برنامه‌ریزی و هدف مشخصی دارد. مصاحبه ما با ایشان را می‌خوانید:
● از کی شروع به درس خواندن کردید و روزی چند ساعت می‌خواندید؟
پنج ماه مانده به کنکور کارشناسی ارشد بدون آنکه هیچ پیش‌زمینه‌ای داشته باشم شروع به خواندن‌ درس‌های رشته مدیریت کردم. اوایل روزی شش ساعت درس می‌خواندم که در دو ماه پایانی به روزی ده ساعت نیز می‌رسید.
● قبل از کنکور کارشناسی ارشد فکر می‌کردید که چنین رتبه‌ای را کسب کنید؟
نه، حقیقتاً اوایل برای دانشگاه آزاد درس می‌خواندم، تا اینکه دیدم روز به روز بیشتر علاقه‌مند می‌شوم. بعد که در چند آزمون شرکت کردم به این نتیجه رسیدم که می‌توانم موفق شوم و اعتمادبه‌نفس بالائی پیدا کرد. یک ماه مانده به کنکور می‌ددانستم که رتبه خوبی می‌آورم اما باز هم تصور نمی‌کردم رتبه یک رقمی بیاورم.
● و احتمالاً همین علاقه باعث شد که با وجود تغییر رشته، از پس مفاهیم جدید و ناآشنا به خوبی برآئید.
بله دقیقاً، انتخاب رشته من در دوره کارشناسی بیشتر بر اثر فشار آشنایان بود، وقتی می‌خواستم برای کارشناسی ارشد درس بخوانم آدم‌های منفی اطرافم به من می‌گفتند که محال است در رشته دیگری موفق شوی و همین رشته خودت را ادامه بده، اما خوشبختانه به حرف آنها گوش نکردم و الان هم به همه دوستانم در مقطع کارشناسی توصیه می‌کنم که عمرشان را تلف نکنند. جرأت داشته باشند و به دنبال چیزهای مورد علاقه‌شان بروند. زیرا در جامعه ما با این که معضل بیکاری وجود دارد همیشه برای بهترین افراد در هر رشته‌ای کار هست. اما بهترین شدن هم مستلزم داشتن شرایطی است که مهمترین آنها وجود علاقه است.
● چگونه برنامه‌ریزی می‌کردید؟
من در آزمون‌های یکی از مؤسسات شرکت می‌کردم و مطابق برنامه درسی آنها پیش می‌رفتم. اما جدای از آن برای خودم هم برنامه‌ریزی داشتم. این را هم بگویم که با برنامه‌ریزی ساعتی مخالفم زیرا به‌نظرم زندگی را خشک و بی‌روح می‌کند. من هر شب لیستی از درس‌هائی را که باید برای فردا می‌خواندم آماده می‌کردم و یک برنامه‌ریزی کلی هم برای هفته داشتم. برنامه‌ای خشک نبود. مثلاً دو روز آخر هفته را همیشه خالی می‌گذاشتم تا اگر در طول هفته درسی را نخواندم، بتوانم جبرانش کنم، اگر هم از برنامه‌ام عقب نبودم دو روز آخر را به استراحت، فیلم دیدن و شنا کردن می‌گذراندم و در کل زندگی را خیلی به خودم سخت نمی‌گرفتم. به علایق دیگرم هم می‌رسیدم.
● کتاب‌های غیردرسی هم می‌خوانید؟
بله، کتاب‌های آنتونی رابینز را خیلی قبول دارم و معتقدم اگر به آنها عمل کرده و به این باور برسیم که توانمندی‌هایمان نامحدود است، دیگر دلیل ندارد که در زندگی موفق نشویم. هر چند برخی دوستانم معتقدند که این‌گونه کتاب‌ها بازی‌اند اما پاسخ من این است که اگر در غرب سمینار راه رفتن روی آب یا آتش با استفاده از نیروی ذهن را می‌گذراند، این که دیگر نمی‌تواند شوخی یا توهم باشد. کتاب‌های پائولو کوئیلو به‌ویژه کیمیاگر را هم دوست دارم و به این جمله از کیمیاگر بسیار علاقه‌مندم که: ”هر کس باید افسانه شخصی‌اش را در زندگی بیابد و پی آن برود“.
● افسانه شخصی شما چیست؟
دوست دارم یک کمپانی پیشرفته تولید فیلم مانند کمپانی‌های هالیوودی داشته باشم و بخشی از درآمد آن را نیز در امور خیریه صرف کنم. حتی اسمش را هم مشخص کرده‌ام.
● معلوم است که اهدافتان را خیلی روشن برای خودتان مشخص می‌کنید؟
بله، من برای ده سال آینده‌ام برنامه‌ریزی می‌کنم و گاهی خودم را دقیقاً در آن وضعیت تجسم می‌نمایم.
● درس خواندن برای کنکور کارشناسی چه تفاوتی با کارشناسی ارشد دارد؟
در کارشناسی ارشد چون رقابت محدودتر است طبیعتاً استرس کمتری نیز وجود دارد. دیگر اینکه برخلاف کارشناسی که بری هر درس تنها یک منبع وجود دارد در این مقطع برای هر درس منابع متفاوتی هست که دانشجو باید به همه آنها را بخواند و یا اگر مانند من زمان محدودی را در اختیار دارد باید بهترین منبع موجود برای هر درس را پیدا کند.
● در دوره کارشناسی چه جور دانشجوئی بودید؟
راستش بیشتر شب امتحان درس می‌خواندم، چون به رشته‌ام علاقه چندانی نداشتم و معدلم هم حدوداً سیزده بود. در حالی که به رشته فعلی‌ام بسیار علاقه دارم و روزانه مدت زیادی از وقتم را در اینترنت می‌گذرانم و مطالب جدیدی در این زمینه search می‌کنم.
● به‌نظرتان کسی که در کارشناسی رتبه زیر ده هزار آورده می‌تواند جزء رتبه‌های برتر کارشناسی ارشد باشد؟
قطعاً جالب است بدانید که امسال هیچ یک از شش رتبه برتر کارشناسی ارشد دانشجوی دانشگاه تهران نبوده‌اند و این یعنی که رتبه چندان بالائی در کنکور کارشناسی نداشتند. حتی رتبه اول کارشناسی ارشد مدیریت دولتی امسال دانشجوی پیام نور در یکی از شهرستان‌های دورافتاده بود و این نشان می‌دهد که قبولی در کنکور کارشناسی ارشد بیشتر به میزان علاقه و تلاشی که در طول چند ماه درس خواندن انجام می‌دهیم، بستگی دارد.
● هیچ‌ یک ناامید شده‌اید؟
خیر، ممکن است گاهی خسته شده باشم اما به‌دلیل انگیزه بالائی که داشتم هیچ‌گاه حتی به ذهنم نرسید که بی‌خیال درس خواندن شوم.
● به‌طور کلی مدیریت در کشور ما چه ضعفی دارد؟
مهمترین ضعفش این است که جدی گرفته نمی‌شود و ارزش آن درک نمی‌گردد. به همین دلیل است که نخبگان ما کمتر جذب این رشته می‌شوند. مدیران خوبی هم که داریم غالباً جذب شرکت‌های خارجی می‌شوند. در حالی‌که در کشورهای آمریکائی و اروپائی معروف است که مدیریت، رشته چشم‌آبی‌ها است.
● خودباوری چقدر در موفقیت انسان مؤثر است؟
خیلی زیاد، به‌نظر من خودباوری از خودشناسی می‌آید، وقتی خودتان را شناختید می‌دانید که در چه زمینه‌هائی توانائی دارید. خودباوری به این معنا است که بگویم من می‌توانم هر کاری را، در هر زمان که اراده کنم انجام دهم، اما آفت خودباوری آن است که کار را انجام شده بیندازیم. یعنی به‌دلیل اعتماد به نفس کاذب و با این توجیه که با دیگران متفاوتیم تصور کنیم که می‌توانیم کاری را بدون آنکه زحمت چندانی برای آن بکشیم به انجام براسنیم. این اتفاق در کنکور کارشناسی برای من افتاد، در آن زمان همه دبیرها به من می‌گفتند که تو حتماً در کنکور رتبه تک رقمی می‌آوری و من در ماه‌های آخر پیش‌دانشگاهی با این تصور که موفقیتم حتمی است چندان درس نخواندم در نتیجه از خیلی از همکلاسی‌هایم عقب افتادم و رتبه‌ام هم زیر ۳۰۰۰ شد اما خوشبختانه توانستم این شکست را به تجربه‌ای برای موفقیت‌های آتی تبدیل کنم و اکنون مایلم این تجربه را به خوانندگان شما در میان بگذارم. تا خدای نکرده آنها دچار این افت نشوند.
● و حرف آخر؟
دوست دارم برای چندمین بار تأکید کنم که به دنبال علایقتان بروید و خودتان را در چارچوب قید و بندهای اجتماعی و حرف‌های دیگران محدود نکنید. این نوع زندگی خیلی ارزش دارد و مهم‌تر از همه اینکه خدا را فراموش نکنید و بدانید که همه موفقیت‌ها در سایه وجود او معنا پیدا می‌کند.
سهند حزین
منبع : مجله موفقیت