دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


استیلا‌ی پارسیان بر مصر


استیلا‌ی پارسیان بر مصر
با شکست سامتیک (سامتیخوس) سوم، آخرین فرعون از ۲۶ فرعون سلسله حاکم بر مصر به دست کمبوجیه دوم در جنگ پلوسیوم در دلتای شرقی نیل، مصر نیز به عنوان ششمین ساتراپ هخامنشی به خاک امپراتوری ملحق شد. نخستین استیلا‌ی پارسیان بر مصر در حدود ۴۰۲ پیش از میلا‌د به پایان رسید. پس از آن ۳ حکومت محلی بر این کشور سلطنت کردند تا اینکه اردشیر سوم دوباره دره نیل را برای یک دوره کوتاه‌مدت تصرف کرد که دومین استیلا‌ی پارسی خوانده می‌شود.نخستین استیلا‌ی پارسیان کمبوجیه ۳ لشکرکشی نظامی ناموفق به آفریقا برای مقابله با کارتاژ، اوس‌های صحرای لیبی و حبشه داشت. وی تا سال ۵۲۲ پیش از میلا‌د در مصر باقی ماند و در راه بازگشت به پارس (ایران) درگذشت. برخلا‌ف گزارش‌هایی که هرودت و دیودوروس سیکولوس در توصیف کمبوجیه به عنوان انسانی مجنون، بی‌دین و ظالم پرداخته‌اند، اسناد معاصر و متاخر مصری دورنمای متفاوتی را از کمبوجیه ارائه می‌کنند. ممکن است هرودت در دام سنت کهنه روحانیان مصر افتاده باشد که از احکام کمبوجیه و الطاف سلطنتی وی به معابد مصری تحت حاکمیت آماسیس خشمگین شده بودند.
داریوش اول که از حمایت طبقه روحانیان برخوردار شده بود ( ۵۲۲-۴۸۶ پیش از میلا‌د) احکام کمبوجیه را ملغی اعلا‌م کرد. بر پایه گزارش‌های دیودوروس، داریوش ششمین و آخرین قانونگذار مصر بوده است. پاپیروس‌هایی که به خط هیروگلیفی یافت شده‌اند نشان می‌دهند که داریوش در سال سوم سلطنتش به ساتراپ‌های خود در مصر دستور داد (در زبان یونانی به آریاندس معروف بودند) تا از متفکرین خود برای وضع سیستم قانونی که تا چهل و چهارمین سال سلطنت آماسیس ۵۲۶۶ پیش از میلا‌د) پابرجا بود دعوت به عمل آورند. این قوانین روی پاپیروس به هر دو خط هیروگلیفی و آرامی نوشته شد تا ساتراپ‌ها و کارگزاران‌شان که عمدتا پارسی و بابلی بودند راهنمایی قانونی هم به زبان امپراتوری و هم به زبان اداری داشته باشند. داریوش بزرگ برای تسهیل امر تجارت یک آبراه قابل کشتیرانی از نیل به دریای سرخ از طریق وادی توملا‌ت و دریاچه‌های بحیرات التمساح و بحیرات المرا ایجاد کرد و در کنار این آبراه جاده‌ای با ستون‌های دو زبانه بزرگ ساخت که ستون کانال خوانده می‌شدند و به دو خط هیروگلیفی و میخی حجاری شده بودند. در سال ۱۹۷۲ در کاوش‌های باستان‌شناسی که در شوش به عمل آمد مجسمه‌ای سنگی در حالت ایستاده از داریوش اول به‌دست آمد که لباسی پارسی و باشکوه با حجاری‌هایی به خط میخی (به پارسی باستان، عیلا‌می و اکدی) و هیروگلیف به تن داشت.
این پیکره کاربرد دو زبان را به مثابه یک ابزار سیاسی و تایید اهمیت مصر و فرهنگ آن را به خوبی مورد تایید و تصدیق قرار می‌دهد. اندکی پیش از سال ۴۸۶ پیش از میلا‌د با مرگ داریوش اغتشاشاتی در مصر پدید آمد که محتملا‌ محرک آن آریاندس بوده است. ظاهرا خشایارشا برادرش هخامنش را به عنوان ساتراپ مصر تعیین کرده بود. اردشیر اول برای مقابله با این شورش در حدود سال ۴۶۰ پیش از میلا‌د لشکری به رهبری ایرانوس لیبیایی پسر سامتیخوس که از آتن هم درخواست کمک کرده بود تدارک دید و ناوگانی با ۲۰۰ کشتی به سمت نیل تا دژ باستانی ممفیس حرکت کردند و دو سوم مصر به تصرف مهاجمان درآمد. تعدادی از سپاهیان هخامنشی نیز ضمن حمله پاپرمیس در دلتای غربی کشته شدند. هرودت که چند سال پس از این واقعه به مصر سفر کرده بود با بررسی بقایای قربانیان و کشته‌شدگان دریافته بود مصریانی که معمولا‌ بدون کلا‌ه و سرپوش به زیر آفتاب می‌روند جمجمه‌های محکم‌تری دارند در حالی که ایرانیانی که سر خود را می‌پوشانیدند جمجمه‌های شکننده‌تری داشتند. ممفیس باز توسط مگابیزوس ساتراپ سوریه که به این سرزمین فرستاده شده بود تصرف شد. شورش با دستگیری و اعدام ایناروس در سال ۴۵۴ پیش از میلا‌د به پایان رسید و باقی حکومت اردشیر بر ایالت مصر بدون حادثه خاصی ادامه یافت. در مدت زمان نخستین استیلا‌ی ایران بر مصر، این کشور از ممفیس توسط ساتراپی که هخامنشیان تعیین کرده بودند اداره می‌شد.
مقر اداری ممفیس دقیقا همانند دفاتر شوش ساخته شده بود و اسناد و مدارک به هر دو خط هیروگلیف و آرامی نوشته می‌شد و همان تقسیم‌بندی‌های اداری و قضایی پیشین کشور به مناطق و بخش‌های بزرگ همچنان بدون تغییر به جای مانده بود. ظاهرا دولت ایران تغییرات عمده‌ای را در نحوه اداره این ساتراپی به وجود نیاورده بود. هر منطقه‌ای توسط یک حاکم (فراتراک در اسناد آرامی مصر) اداره می‌شد که تعدادی کاتب ایالتی به عنوان معاون و دستیار به وی کمک می‌رساندند. هر شهر یا مرکزی کوچک، حاکمی دون‌مرتبه‌تر داشت که تابع فراتراک بود. حاکم ایرانی کوپتوس، آتیاوهی و برادرش آریارتا کتیبه‌های هیروگلیفی متعددی در حجاری‌های وادی حممات به جای گذارده‌اند. کتیبه‌های وی با عنوان ساریس در زبان پارسی و کتیبه‌های برادرش با همان عنوان‌های ترجمه شده با دو عبارت مصری مترادف و مشابه (فرمانروای ایران و رئیس ایران) نگاشته شده‌اند.
این نکته به خوبی نشان‌دهنده تاثیر رو به رشد تابعین بر حاکمان است. ‌ ساتراپ مقام‌هایی را برای اداره مایملک‌شان در مصر تعیین می‌کرد. در کشفیات به عمل آمده بایگانی مهمی از نامه‌های تجاری‌ای که به خط آرامی روی چرم نوشته شده بودند به دست آمده است. به عنوان مثال مناطق پاپرمیس از جمله دارایی‌های فراوان آرشاما در مصر علیا و دلتای غربی بوده‌اند. ظاهرا مسوولیت این املا‌ک و درآمدی که از آنها به دست می‌آمد به عهده کارگزاران مصری بود. ‌ اسناد مصری و آرامی اطلا‌عات ارزشمندی را در مورد سازمان نظامی ایران و مستعمرات مصری تحت کنترل هخامنشیان، مرزها و نقاط مختلف کشور به دست می‌دهند. وابستگان خارجی که از جمله ویژگی‌های چندقومیتی امپراتوری هخامنشیان بودند توسط اتحادیه‌های بومی قدرتمندی حمایت و پشتیبانی می‌شدند. آماسیس دو ستون در ممفیس بنا کرد که به احترام آپیس گاو نر و خارجی‌هایی ساخته شده بود که در مصر زندگی می‌کردند. در کنار سپاهیان، بازرگانان متعددی نیز از قومیت‌های مختلف در مصر تحت حاکمیت هخامنشیان زندگی می‌کردند. سیاست شاه در مورد معابد مصری و روحانیان بسیار جدی و قاطع بود.
بر خلا‌ف کمبوجیه که به شدت مورد تنفر روحانیان بود، داریوش اول بسیار بخشنده و با مدارا بود. معبد بزرگ و زیبایی که داریوش برای آمون هیبیس بنا کرد همچنان در خرجا در مصر علیا پابرجاست. یک ستون سنگی کوچک در فایوم که اکنون در موزه باستان‌شناسی برلین قرار دارد به داریوش اول هدیه و تقدیم شده بود که هروس خدای فالکن مصری را به تصویر می‌کشید. آیین‌های مصری بر مذاهب خارجی و سبک و شیوه هنری‌شان تاثیر بسیاری داشتند که در ستون‌های سنگی یافت شده در مصر به خوبی دیده می‌شود. بقایای کالا‌های تولید شده به دست هنرمندان ایرانی و خصوصا هخامنشیان از جمله دستبند و گردنبند طلا‌ که مقام‌های رسمی بلندپایه مصری از شاه به عنوان هدیه و پیشکش به نشانه وفاداری و همکاری دریافت می‌کردند نیز در مصر یافت شده است. ‌ از میان آثار باستانی غیر مصری کشف شده در این سرزمین سنگ آهکی به دست آمده که به تشییع جنازه یک مقام بلندپایه (احتمالا‌ یک ساتراپ)، میت راهینا تعلق داشت.
ادا برسچیانی
ترجمه: رضا دستجردی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید