دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نظام آموزشی سایه ای


نظام آموزشی سایه ای
میلیون ها كودك در سراسر جهان هستند كه وقتی زنگ پایان مدرسه به صدا درمی آید، آموزش روزانه آنها تمام نمی شود و این زنگ نشانه پایان درس نیست. بسیاری از كودكان بدون در نظر گرفتن زنگ تفریح به صورت خصوصی به تحصیل خود ادامه می دهند. برخی حتی از حیاط مدرسه شان بیرون نمی آیند و كلاس خصوصی را در همان مدرسه و شاید در همان كلاس توسط معلم خودشان می گذرانند. همچنین بسیاری از كودكان در روزهایی كه مدرسه تعطیل است، یعنی در تعطیلی آخر هفته و یا سایر تعطیلات رسمی به طور خصوصی آموزش می بینند.
تدریس خصوصی در اینجا تدریس موضوعات علمی مانند زبان و ریاضیات و غیره است كه به منظور كسب درآمد توسط معلمان صورت می گیرد و نسبت به آموزش رسمی مازاد، محسوب می شود. تدریس خصوصی نه شامل موضوعات فوق برنامه مانند فوتبال و باله است و نه شامل دروس جنبی كه به وسیله معلمان یا اعضای خانواده به خواسته خودشان ارائه می شود.
در چند دهه اخیر تدریس خصوصی رشد فزاینده ای پیدا كرده و به یك پدیده نسبتاً فراگیری بدل شده است. این پدیده هزاران تن از افراد را به خدمت گرفته و بی رحمانه در حال خالی كردن جیب مردم است و میزان زیادی از عمر معلمان و دانش آموزان را نیز مصروف خود می كند. با وجود این تعداد كمتری از برنامه ریزان و سیاستگذاران می توانند در مورد وضعیت تدریس خصوصی به اطلاعات لازم دست یابند. در مجموع موضوع تدریس خصوصی برای نظام های آموزشی و تحولات اجتماعی، كم اهمیت تلقی شده و پیامدهای آن چندان مورد توجه قرار نمی گیرد.
تدریس خصوصی پدیده ای است كه در برخی از كشورها به عنوان نظام آموزشی سایه ای مطرح شده است. استفاده از اصطلاح سایه به چند دلیل مناسب است: اولاً تدریس خصوصی فقط به این دلیل وجود دارد كه تدریس رسمی وجود دارد. ثانیاً هرگاه اندازه و شكل نظام آموزشی تغییر یابد، در اندازه و شكل نظام تدریس خصوصی نیز تغییر حاصل خواهد شد. ثالثاً تقریباً در تمامی جوامع توجه مردم بیشتر به آموزش رسمی است تا سایه آن. رابعاً نظام آموزشی سایه ای به اندازه نظام آموزشی رسمی از هویت مشخصی برخوردار نیست.
البته سایه ها هم می توانند مفید واقع شوند. همان طور كه سایه یك ساعت آفتابی كه روی زمین می افتد و می تواند حكایت از گذشت زمان كند، یك نظام آموزشی سایه ای نیز می تواند حاكی از تحول در یك جامعه باشد. با وجود این در برخی از كشورها والدین، معلمان و سیاستگذاران به شدت از این روند انتقاد می كنند، چرا كه در آن تدریس خصوصی زندگی خانواده ها را تحت سلطه خود درآورده و عمدتاً باعث ایجاد و تشدید نابرابری های اجتماعی می شود و منابع انسانی و مالی را مصروف خود می كند كه شاید بتوان در فعالیت های ضروری تری مورد استفاده قرار گیرد. از دیگر ایرادهایی كه به تدریس خصوصی وارد است، این است كه برنامه درسی نظام آموزشی رسمی را به هم می ریزد و روند یادگیری را كه معلمان برای كلاس های خود طراحی كرده اند، مختل می سازد و نهایتاً اختلاف فاحشی از نظر درسی در بین دانش آموزان كلاس ایجاد می كند. به این معنا بر خلاف بسیاری از سایه ها، تدریس خصوصی عنصر صرفاً منفعلی نیست، بلكه ممكن است حتی در بدنه آموزش كه دنباله روی آن است، اثر منفی داشته باشد.
با نگاه مثبت تر می توان گفت كه تدریس خصوصی می تواند به عنوان یك سازوكار تلقی شود كه از طریق آن دانش آموزان یادگیری شان را افزایش می دهند و سرمایه معنوی بیشتری كسب می كنند. بدین ترتیب آنها نه تنها به نفع خود عمل می كنند، بلكه به جوامع بالاتری كه بدان تعلق دارند هم بهره می رسانند. تدریس خصوصی می تواند از بار مسئولیت معلمان رسمی بكاهد و به دانش آموزان كمك كند تا مواد آموزشی را كه در مدرسه به طور رسمی ارائه می شود، یاد بگیرند. به علاوه تدریس خصوصی برای برنامه ریزان نه تنها نشانه خواسته های قشرهایی از جامعه است، بلكه نشانه فعالیت هایی است كه مردم حاضرند هزینه آن را پرداخت كنند. تدریس خصوصی علیرغم گسترش بی رویه و پیامدهایش برای فراگیران، متأسفانه تاكنون مورد توجه محققان و برنامه ریزان قرار نگرفته است. این مسأله تا حدودی به این دلیل است كه نظام آموزشی رسمی برای بازرسی و نظارت آسان تر است،زیرا بیشترین اطلاعات در مورد بودجه ها و فرآیندهای آموزشی در مدارس دولتی اطلاعات عمومی است و یا انتظار می رود كه اطلاعات عمومی باشد و مقامات آموزش و پرورش معمولاً اصرار دارند كه مدارس حداقل اطلاعاتی در مورد ثبت نام، حجم كلاس، برنامه درسی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گزارش دهند. ولی تدریس خصوصی فراتر از دسترسی نظام های جمع آوری اطلاعات از سوی دولت ها است. معلمان خصوصی اغلب راغب نیستند وجوهات دریافتی خود را اعلام كنند و خانواده ها ممكن است اكراه داشته باشند در مورد تدریس خصوصی، هزینه های پرداختی شان را در اختیار دیگران قرار دهند. به همین دلیل فرآیندهای یاددهی- یادگیری آن هم در حیطه نظارت دولتی نیست و بسیاری از مقامات دولتی، ترجیح می دهند تدریس خصوصی را مورد بازرسی و تفحص قرار ندهند، زیرا این حوزه، حوزه پیچیده ای است كه ممكن است مسئولیتی بر آنها تحمیل نماید و بنابر این محققان، قدرت كسب اطلاعات را در مورد این گونه فعالیت ها را كه در پشت درهای بسته اتفاق می افتد، ندارند.
از نظر جغرافیایی تدریس خصوصی یك پدیده مهم در برخی از قسمت های آسیای شرقی، مخصوصاً ژاپن، جمهوری كره و تایوان بوده است. در دهه های اخیر، تدریس خصوصی، هم در جوامع صنعتی تر و هم در كشورهای كمتر توسعه یافته گسترش یافته است، به طوری كه در كشورهای ناهمگونی مانند مصر، هندوستان، مالتا و رومانی بیش از یك سوم دانش آموزان،دائماً كلاس های خصوصی دارند. در بعضی از جوامع این نسبت به طور قابل ملاحظه ای بالاست. در واقع فقط در چند كشور است كه تدریس خصوصی تبدیل به یك پدیده فراگیر همگانی شده است.
علیرغم این كه تدریس خصوصی می تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد(مانند بهبود یادگیری دانش آموزان، فراهم كردن فعالیت های سازنده برای آنان در ساعات خارج از مدرسه و تأمین درآمد و شغل برای معلمان) در برگیرنده نتایج منفی نیز هست. جنبه های مشكل ساز این پدیده شامل اختلال در برنامه های درسی رسمی، فشار روی دانش آموزان كم سن و سال و تشدید نابرابری های اجتماعی و سوء استفاده معلمان از دانش آموزان خود است. این سوء استفاده مخصوصاً در موقعیت هایی كه معلمان رسمی زمینه تدریس خصوصی در قبال پول را برای شاگردان خود بعد از ساعات مدرسه فراهم می كنند، ساری و جاری است. در بدترین وضعیت به صورت نوعی رشوه درمی آید كه در آن، معلمان در ساعت رسمی، فقط نیمی از برنامه درسی را ارائه می كنند و سپس از دانش آموزان می خواهند كه برای نیم دیگر در كلاس خصوصی شركت كنند و حق الزحمه آن را پرداخت كنند.
تدریس خصوصی ممكن است به صورت انفرادی در خانه معلم یا دانش آموز انجام گیرد و یا به صورت گروهی و كلاس های بزرگتر و یا حتی در سالن های اجتماعات انجام گیرد و یا ممكن است به وسیله پست، تلفن یا حتی اینترنت هم صورت گیرد. میزان تدریس خصوصی در كلاس های مختلف فرق می كند و ضرورت آن در بعضی موضوعات، ممكن است بیشتر از بقیه باشد.
مطالعات موردی كه درباره كشورهای موریتوس هنگ كنگ، سنگاپور، تایوان و جمهوری كره انجام گرفته است، نشان می دهد عكس العمل ها و نوع اقدامات دولتی نسبت به این موضوع متفاوت بوده است. مثلاً دولت جمهوری كره زمانی سعی می كرد كه تدریس خصوصی را ممنوع كند، اما بعدها دریافت كه این اقدام بیهوده و ناممكن است. دولت تایوان دارای اقتصاد آزاد بیشتری است ولی در عمل محدودیت هایی دارد و از مؤسسات تدریس خصوصی می خواهد كه این محدودیت ها را رعایت كنند. دولت هنگ كنگ، مداخله زیادی در تدریس خصوصی داشته، ولی این دخالت تداوم نداشته است. در تمامی این جوامع و همچنین در سنگاپور، معلمان رسمی از دریافت وجه برای تدریس خصوصی دانش آموزان امتناع كردند. اما در موریتوس این سنت به مدت زیادی حاكم بود و امكان برچیده شدن آن به سختی امكان داشت و بنابر این دخالت دولت در موریتوس به ناچار رویكرد متفاوتی به خود گرفت. این موضوع نشان می دهد كه عكس العمل دولت ها در هر فرهنگ و موقعیتی باید فرق كند.با وجود این موضوعات مشترك گوناگونی می تواند از این تحلیل مقایسه ای مشخص شود. در سطح بنیادین چهار خط مشی عمده برای دولت ها پیشنهاد می شود كه عبارتند از:
۱ - صرف نظر كردن از این پدیده ها(شاید به این دلیل كه دولت احساس می كند مایل نیست یا نمی تواند كاری در مورد آن انجام دهد.)
۲ - ممنوع كردن تدریس خصوصی(اگر چه چندان امیدواری به انجام موفقیت آمیز آن وجود ندارد)
۳ - به رسمیت شناختن و ساماندهی تدریس خصوصی(در این مورد، سؤال این است چگونه و چه كسی؟)
۴ - گسترش بی رویه تدریس خصوصی(اگر چه این عكس العمل تا حدودی نامتعارف است)
البته كنترل تدریس خصوصی خود هزینه هایی را دربردارد كه باید در مقابل منافع پیش بینی شده حاصل از تلاش های پیگیر معلمان خصوصی پرداخت شود. دولت های برخی از جوامع ممكن است به این نتیجه برسند كه هزینه های ساماندهی بیش از منافع آن باشد، اما برخی دیگر اعتقاد دارند كه تدریس خصوصی مستلزم توجه دقیق تری نسبت به گذشته است.
نویسنده: مارك بری
مترجم:دكتر حسن ستایش
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید