دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آموزش تعاملی


آموزش تعاملی
هر آنچه بُود در زمین و آسمان/ همه هست ملک خدای جهان
همه چیز در آخر سرگذشت/ به سوی خدا می کند بازگشت
شمایید نیکوترین ِ امم/ که کَندید بنیان ظلم و ستم
● در اکثر یافته های پژوهشی روانشناسان شناختگرا، نظریه پردازان به یادگیری پرارزش آموزش تعاملی تأکید کرده اند. آنها معتقدند که شرکت فعال دانش آموزان در کلاس، در فرآیند یادگیری آنها وارد عمل می شود و سطح ابتکار و نوآوری آنها را به طور معنی داری افزایش می دهد.
● "بورلی سی پستل" در طول دو دهه گذشته، برای تدریس در کلاسهای خود از فنی بهره گرفته است که آن را پرسشهای اکتشافی می نامد. این فن برای دستیابی به دو هدف عمده طرح شده است:
۱- القای یک چارچوب تعاملی و مباحثه ای به کلاس درس؛
۲- تمرکز به توجه دانش آموز به خواندن و جذب کردن اطلاعات دریافتی از کتابهای درسی.
● در کلاسهای تعاملی موضوعات بحث انگیز، یعنی موضوعهایی که به دانش آموزان کمک می کنند تا به شناخت، دست یابند از اولویت برخوردارند. با این نیت و به منظور کسب اطلاعات بنیادی و برای انجام بحثهای احتمالی از طریق مطالعه کتب درسی و اخذ ایده های نو باید برای دانش آموزان محدودیت زمانی قایل شد.
● برای دانش آموزان، وقوع هر نوع تغییری دشوار است. این نوع تغییر می تواند در فرآیند آموزش و یادگیری، زیانبار باشد. در کلاس تعاملی، مسؤولیت دانش آموز در فرآیند یادگیری به مراتب، بیشتر از یک کلاس مبتنی بر روش سنتی سخنرانی است. این افزایش مسؤولیت برای بسیاری از دانش آموزان هراس آور است.
● از ویژگیهای راهبرد آموزشی مبتنی بر پرسشهای اکتشافی افزایش پویایی کلاس، افزایش چالش دانش آموزان و انطباق روش، آموزش با نیازها و درک دانش آموزان است. چالشها و خطرهای مربوط به نوآوریها در اداره کلاس و شیوه تدریس، واقعیت دارند؛ با این حال این نوآوریها با موفقیت روبه رو می شوند که فواید آنها روشن می شوند.
●"استین" معتقد است: خلاقیت، فرآینده است که نتیجه آن یک کار تازه ای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت بخش مقبول واقع شود. "ورنون" نیز از همین چشم انداز به خلاقیت می نگرد. خلاقیت، توانایی شخص در ایجاد ایده ها، نظریه ها، بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه هاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی شناسی، فناوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.
● استرنگرد تفکر خلاق را ترکیبی از قدرت ابتکار انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی می داند که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیاندیشد که حاصل آن، رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد بود.
آمابیل ضمن تأیید این تعریف، قیدی را به آن اضافه می کند. وی معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریفها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اضافه نمود که عمل خلاق از طریق اکتشاف، انجام می گیرد نه از طریق الگوریتم.
● مهمترین عواملی که موجب نابودی خلاقیت می گردند عبارت است از:
۱- برنامه درسی فشرده ای که در زمانی محدود نیز اجرا می گردد.
۲- عدم تبحر کافی معلم در تدریس مطالبی که به عهده او گذاشته اند.
۳- داشتن تنها یک متن به عنوان منبع معتبر یا کتاب درسی معین ممکن است یکی از موانع خلاقیت باشد.
۴- هنگامی که مجال بحث و ابراز عقیده به دانش آموز داده نشود.
● اگر قرار باشد حجم زیادی مطلب، در زمان کم ارائه گردد، معلم تحمل اظهارات ظاهراً نامربوط و غیرعادی دانش آموزان را هرچند جالب باشد، ندارد. همچنین کمبود وقت، معلم را محدود می کند؛ زیرا وی نگران است که مبادا نتواند مواد درسی خواسته شده را به موقع، تدریس کند. از این رو مجبور است اشتباه یا دور شدن از مسیر را کمتر تحمل کند.
● عدم شناخت کافی معلمان از خلاقیت، باعث می شود نه تنها آنان دربرانگیختن توان خلاق دانش آموزان موفقیتی به دست نیاورند، بلکه این توانایی را تضعیف و حتی نابود سازند. تحقیقات، نشان داده است که معلمان عموماً به سبب نداشتن شناخت نسبت به خلاقیت، در تشخیص دانش آموزان خلاق موفق نیستند؛ دانش آموزان خلاق را کمتر مورد توجه، تشویق و تأیید قرار می دهند؛ نگرش مناسبی نسبت به خلاقیت نشان نمی دهند و از روشهای تدریس خلاق بهره نمی گیرند.
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید