پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


چقدر به شانس اعتقاد دارید


چقدر به شانس اعتقاد دارید
این جمله را هر کدام از ما بارها شنیده ایم که فلانی خیلی خوش شانس است و یا در برابر، از بد شانسی شخصی دیگر سخن می گوییم. شانس، واژه ای است که از کودکی مکررا به گوش ما خورده است. شاید برای بسیاری از ما از طلوع و غروب خورشید هم ملموس تر باشد. اما به راستی شانس چیست؟ چطور اندازه گیری می شود؟ آیا یک بحث خرافاتی است و نباید به آن اعتنا کرد؟
وقتی در حال رانندگی هستید و با یک ترمز به موقع از یک تصادف حتمی جان سالم به در می برید، موفقیت حاصله را نتیجه خوش شانسی خود می دانید یا حواس جمعی و تمرکز قابل تحسینتان؟ در بسیاری از دایره المعارف ها از کلمه شانس به عنوان یک حادثه ناشناخته و غیرقابل پیشگویی یاد می شود که سبب وقوع حوادثی دلپذیر و یا بسیار ناگوار و نامطلوب می شود.
اکثر ما در جامعه با توجه به واژه شانس، افراد را به دو گروه خوش بخت و خوش شانس و بدشانس طبقه بندی می کنیم. مردم خوشبخت بدون اینکه بدانند، دارای تفکر و منشی هستند که خوشبختی، سعادت و بهروزی را در زندگی برای خود به ارمغان می آورند. اندیشه ها و پندارهای ما کیفیت و چگونگی زندگی ما را می سازد و ما را به اوج سعادت و خوشبختی و یا فلاکت می رساند. فکر و اندیشه مثبت، جسم و ذهن را سالم و پر از نشاط و طراوت می کند. در نتیجه این شادمانی و سرحال بودن، سیستم ایمنی بدن ما فعال می شود و در نتیجه بدنی قوی و بابنیه خواهیم داشت.
تفکر مثبت همراه با سلامتی کامل، راه رسیدن به پیروزی و خوشبختی را به ما نشان می دهد. ما باید باور کنیم که زندگی خوب حق ماست و ما لیاقت آن را داریم. ما با اعتقاد به شانس درواقع از زیر بار مسوولیت ها شانه خالی می کنیم.
هر جا که علتی برای کارها و گرفتاری های خود در زندگی نمی یابیم آن را به گردن شانس و اقبال بد خود می اندازیم و به زمین و زمان بد و بیراه می گوییم. اعتقاد به بدشانسی همان افکار منفی است که از موفقیت ها و کامیابی های شما جلوگیری می کند.
اینگونه افکار مانع خوشبختی و پیروزی شماست. علاوه بر آن، این اعتقادات بر سلامت جسمی و روحی و روان شما تاثیرات منفی می گذارد و باعث می شود شما دائما بدبیاری بیاورید و بیش از پیش بر اعتقادات غلط خود پافشاری کنید. نگرانی، خشم، ترس و منفی بافی حاصل تفکر منفی است که شما را به تباهی می کشاند. این باور در ضمیر ناخودآگاه شما لانه می کند و اجازه تحرک و تغییر و تحول را از شما می گیرد.
شما می توانید با تلقین های سازنده و تجسم های ذهنی دلخواه، ضمیر ناخودآگاه خود را در مسیر اهداف خود قرار دهید. با تکرار باورهای درست و خوب، تفکر شما به تدریج تغییر می کند و در نتیجه زندگی شما نیز دچار تغییر و تحولات مثبتی خواهد شد. باور کنید فرصت ها و شانس های زندگی شما در بطن مشکلات و گرفتاری ها پنهان هستند فقط کافی است کمی تمرکز کنید، احساسات پوچ و بی اساس را کنار بگذارید و دائما به خود تلقین کنید که توانایی رویارویی با مشکلات را دارید.
یکی از بهترین راه ها برای تلقین این است که هر شب با خودتان تکرار کنید؛ «خدایا من خوشبختم و بابت این همه نعمت و سلامت تو را سپاس می گذارم». بهتر است دائم به تلاش های خود فکر کنید و با قضاوتی منصفانه به نتیجه کار بنگرید. آیا برای یافتن شغل مناسب تمام تلاش خود را کرده ام؟ آیا برای رسیدن به هدف خود تنبلی، سستی و رخوت را کنار گذاشتم؟
در صورت رویارویی با نتایج ناخوشایند و قضاوت درست و منطقی می بینید که بسیاری از نامرادی ها و ناملایمات زندگی نتیجه کم کاری و عدم توجه و تمرکز ماست و هیچ ارتباطی به خوش شانس و یا بدشانس بودن ما ندارد.
در مورد این اعتقادات تا به حال مطالعات زیادی صورت گرفته است که از میان آنها می توان به تحقیقات یک گروه روان شناس به سرپرستی ویسمن ۳۷ ساله اشاره کرد. او مدیر یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه انگلستان است. که درباره افرادی که خود را خوش شانس یا بدشانس مطلق محسوب می کنند مطالعات فراوانی انجام داد و پس از مصاحبه با آنها ادعا کرد که رمز خوش شانس یا بدشانس بودن آنها را کشف کرده است.
افراد تحت مطالعه او هیچ دلیل خاصی برای ادعای خوش شانسی خود نداشتند. این دو گروه در آزمایش های مختلفی شرکت کردند. برای گروه اول همه چیز به خوبی پیش می رفت ولی گروه دیگر دست به هر کاری می زدند پایان مصیبت باری داشت.
او در یکی از مطالعاتش از آنها خواست تعداد عکس های موجود در یک روزنامه را بشمارند این عمل در ابتدا عجیب و تا حدی احمقانه به نظر می رسید. آنها در صفحه سوم روزنامه، پیغامی را مشاهده کردند؛ «شمردن کافی است. در این روزنامه ۴۳ عکس وجود دارد». گروهی که ادعای بدشانسی داشتند، درست در همین زمان کار خود را متوقف کردند ولی گروه دیگر به کار خود ادامه دادند و در چند صفحه بعد دوباره با این عبارت روبه رو شدند؛ تعداد عکس ها ۴۳ عدد است.
شما موفق شدید ۱۵۰ پوند برنده شوید. افراد بدشانس با عصبانیت و دادوبیداد محل را ترک کردند. ولی گروه دیگر با خنده و شادی به یکدیگر تبریک گفتند و تقاضای ۱۵۰ دلار را کردند. ویسمن در انتهای مطالعاتش به این نتیجه رسید که شانس و اقبال در نتیجه قسمت و مشیت الهی و یا تصادف نیست. این واژه بازخورد افکار و اعمال ماست.
ما می توانیم با اعمال خود، شانس موفقیت را بالا ببریم افرادی که احساس خوشبختی می کنند حتی در موقعیت های بد و اوضاع نابسامان تلاش می کنند شانس را تغییر دهند و منتظر وقایع و اتفاقات خوب باشند. این گروه از افراد به اطراف خود با دقت نگاه می کنند و همیشه جنبه های مثبت را در نظر می گیرند. ویسمن در نوجوانی علاقه وافری به شعبده بازی و تردستی داشت. او اعتقاد دارد تردستی تمرینی مناسب برای دیدن جهان از زاویه دید دیگر انسان هاست. او متوجه شد افراد خوش شانس از تجربیات تازه نمی ترسند و دائم به فکر ایده ها و افکار جدید هستند.
این گروه همیشه دنبال چیزهای تازه و کشف آنها و آماده ریسک کردن هستند. با صبر و حوصله و تمرکز کافی فرصت ها را در زندگی شکار می کنند و هیچ گاه یک فرصت طلایی را از دست نمی دهند. در حالی که مردمی که احساس بدشانسی می کنند در امور روزمره گیر افتاده اند. این گروه هرگز نمی خواهند بخش جدید یک چیز را ببینند و از رویارویی با آن ترس و واهمه دارند. این افراد دائما به جان زندگی غر می زنند و از زمین و زمان گلایه دارند.
کمتر به اتفاقات اطراف خود لبخند می زنند حتی اگر حوادثی خوشایند باشد. چنین به نظر می رسد که این گروه با طرز تفکر غلط خود هرگز نمی توانند از زندگی راضی شوند. این گروه حتی با برنامه ریزی قبلی اگر وارد جمعی شوند و به دنبال یافتن فرصت و یا آدم های کارآمدی باشند باز هم شکست می خورند در حالی که افرادی با تفکر و نگرش مثبت در اینگونه جمع ها فرصت طلایی را پیدا می کنند.
گویی فرصت ها به دنبال این افراد می گردند و آنها را شکار می کنند. ویسمن یک مدرسه شانس در انگلستان تاسیس کرده است و در آن تکنیک های اساسی و خاص را به مردم آموزش می دهد. او از آنها می خواهد که یک دفترچه خاطرات با خود به همراه داشته باشند و هر روز چند لحظه مشغول نوشتن چیزهای مثبت و خوش شانسی های خود در زندگی روزمره باشند و از نوشتن موارد بد و نامطلوب خودداری کنند.
این گروه هر روز این عمل را انجام می دهند و با یادداشت رویدادهای مثبت پس از گذشت یک ماه متوجه خوشبختی خود می شوند و دیگر نمی توانند به مواهب و خوشبختی های خود در زندگی فکر نکنند. به اعتقاد ویسمن:
۱) افراد باید از فرصت ها حداکثر استفاده را بکنند.
۲) با گوش دادن به ندای قلبی و احساسات فطری خود گام هایی اساسی برای بالا رفتن توانایی درک خود بردارند به عنوان مثال با تمرکز و مدیتیشن و خالی کردن ذهن خود از احساسات منفی و بد
۳) در انتظار اتفاقات خوشایند باشند.
این انتظار پس از مدتی الهام گر آنان می شود و حتی در مواقع شکست، بسیار استوار و محکم باقی می مانند و در ارتباط با مردم، بسیار مثبت عمل می کنند. ۴) شانس بد را به خوب تبدیل کنید. این افراد با به کار گرفتن تکنیک های مختلف روان شناسی شرایط بد را تبدیل به موفقیتی بزرگ می کنند. به عنوان مثال وقتی آنها با خود فکر می کنند توانایی تغییر را دارند بر اتفاق بد متمرکز نمی شوند و کنترل اوضاع را به سرعت به دست می گیرند.
منبع : روزنامه کارگزاران