چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

در چگونگی یک اتفاق هنری (در حاشیه جشنواره تصویرگری کتاب کودک بولونیا)


در چگونگی یک اتفاق هنری (در حاشیه جشنواره تصویرگری کتاب کودک بولونیا)
● از واقعیت تا خیال
هرساله در حوالی فروردین ماه شهر كوچك بولونیا در ایتالیا پر می شود از ناشران و تصویرگران كتاب كودك كه از اقصی نقاط جهان به این شهر كوچك هجوم می آورند تا برای مدت یك هفته تمامی هتل ها و كمپ ها ی اطراف نمایشگاه بین المللی بولونیا را تا شعاع پنجاه كیلومتری اشغال كنند.
از آنجا كه در مقوله كتاب كودك، تصویرگری نقش مهمی را ایفا می كند می توان به نوعی این نمایشگاه بین المللی را بزرگترین اتفاق سالانه در امر تصویرگری كتاب كودك نامید.
خبر خوب این كه تصویرگری كتاب كودك خود حائز زبانی بین المللی است و لذا ما اگر به هر لحاظ دیگری دارای لكنت باشیم توانسته ایم به وساطت تصویرگری جایگاه درخوری در میان این اتفاق بزرگ هنری دست و پا كنیم (و این مجدداً مهر تاییدی است بر حرف آن كسانی كه می گویند سنت تصویر در ایران تصویرگری متن است و نه صورتگرایی فارغ از متن).
امسال كار زیبای آقای گلدوزیان روی تمامی پوستر ها و كاتالوگ ها و بروشورهای جشنواره خودنمایی می كرد و ایشان توانست نام خود و ایران را در كنار بزرگان عرصه تصویرگری به ثبت برساند و همچنین ورود آثار هفت تصویرگر ایرانی در كاتالوگ این جشنواره نشان از حضور قدرتمند و امیدواركننده تصویرگران ایرانی دارد كه البته با مساعدت مالی موسسه توسعه هنرهای تجسمی این حضور به حضوری واقعی تر مبدل شد و تصویرگران ما توانستند از نزدیك با حال و هوای چنین رویدادهایی آشنا شوند.
صور خیال و «فانتاسیا»ی شرقی در غرب مابه ازای واقعی خود را دریافت می كند و این بخشی به دلیل درگیر بودن خود غرب به نوعی فانتاسیا در قبال شرق است كه مابه ازای خود آن را می توان در علاقه مفرط آنها به داستان های هزار و یك شب جست وجو كرد اما این همه ماجرا نیست و باید پذیرفت كه هنرمندان تصویرگر ما هركدام در كار كشف افق هایی تازه از طریق به تصویر كشیدن فانتاسیاهایی ناب فردی هستند اما چیزی بیش از فانتاسیای غربی به این صور خیالین پراكنده یاری می رساند تا بتوانند فی المثل در بولونیا پیكره ای واقعی بیابند و نه در تهران.
● از سهولت تا محال
كل پروژه هنر مدرن چیزی شبیه برخی از بازی های فكری مثل نقطه بازی است كه با نزدیك شدن هر چه بیشتر به پایان بازی، بازی سخت تر و بغرنج تر می شود در حالی كه در ابتدا انبوهی از امكانات و مسیرهای متنوع در برابر چشم خودنمایی می كند اما پس از اندكی پیشروی تمامی مسیرها توسط مسیرهای از پیش طی شده مسدود می شوند و صحنه به هم گره می خورد.
برای هنرمند هنرهای تجسمی هم بسیار مشكل است كه تركیب بندی سهل محال تر از ملویچ بیافریند اما سهولت و لذتی كه مشاهده آثار مدرن به ما می بخشند به سختی جای خود را به سعوبت محال آنها می دهند و این تاخیر با توجه به نظام مدرسی آموزش هنر در كشورمان (كه از یك سو تا حد دكترای فلسفه هنر پیش رفته است و از دیگر سو از ارائه دو واحد انسان شناسی تصویری در مقطع لیسانس عاجز است) صدچندان می شود، تاخیری كه دانشجو را تا سال های آخر دانشگاه در فانتاسیای پیكاسو وطنی شدن نگه می دارد. اگر در گذشته هنرمندانی همچون پیكاسو راویان روایات كبیر بوده اند باید گفت كه امروزه این روایت گری به سمت مدیران پروژه های هنری و curatorها لغزش پیدا كرده و لذا دقیقاً در جایی كه قبلاً فردیت ناب، روایت كبیرش را به تصویر می كشید یك مدیر هنری نشسته است كه كارش رویدادسازی است. مدرن بودن قضیه (به معنای عام كلمه) در سهولت ارائه آثار است كه قبلاً در چنبره مدرنیزاسیون محال شده اند و حالا مدیر پروژه این پروسه ارائه را مدیریت می كند و رویداد خود به خود بر بستری كه او مهیا كرده است اتفاق می افتد.
خلاصه از زمانی كه مدرن بودن سهل شد و مدرن تر شدن محال، روایت كبیر به زعم پست مدرنیسم به ظاهر حذف شد ولی در واقع به دست گالری داران و دلالان و رویدادسازان هنری افتاد اما شاید خوشحالی آنها هم چندان نپاید چون به مرور رویدادسازی و هدایت خلاقه اتفاقات هنری بیش از پیش دشوار می شود و بر گالری داران و رویدادسازان هنری نیز همان خواهد رفت كه بر هنرمندان پست مدرن اما علی القاعده تا سال ۲۰۱۵ كه كشورمان ایران مهمان افتخاری جشنواره بولونیا خواهد بود این جشنواره كماكان روایت كبیر را در زمینه تصویرگری و نشر كتاب كودك در دست خواهد داشت و لذا بر ماست كه این خبر را جدی بینگاریم و از هم اكنون در كار برنامه ریزی واقعی برای نه سال آینده ای باشیم كه قرار است بولونیا را غرق در فانتاسیای شرقی كند.
● از هدایت تا حمایت
ماركس می گوید: «كار تركیبی و مشترك حائز ارزش مصرف بیشتری در مقایسه با كار منفرد است.» (سرمایه، جلد اول، ص ۴۴۷) اما كار اشتراكی علاوه بر تولید ارزش مصرف افزوده نوعی رابطه اجتماعی را ایجاد می كند كه به قدرت اجتماعی آنكه نقش هماهنگ كننده كه عموماً همان صاحب سرمایه است می افزاید و این نكته برای ما شرقی ها كه تمدن ما مبتنی بر دست یابی به تكنیك حفر كاریز است (كه به گونه ای توامان نیازمند مدیریت و سرمایه است) به معنای شكل گیری نخستین دولت باستانی است و اگر ما ایرانیان نخستین صادركنندگان سیاست به تمامی دنیا هستیم به دلیل همین شكل گیری دولت مبتنی بر شیوه تولید آسیایی است كه خود را تا اكنون به اشكال متنوع و به صورت نهادی حمایتی_ هدایتی بازتولید كرده است هر چند كه دولت های مدرن به مرور از نقش هدایتی خود به نفع حمایت از تشكل های غیردولتی صرف نظر كرده و در میان مفاهیم مدیریت و سرمایه كه از ابتدا دو جزء هم بسته مفهوم دولت بوده اند شكاف ایجاد كرده اند.
این شكاف مجدداً خود را میان تشكل ها و مدیریت های غیردولتی به صورت مكانیسم های متنوعی از اعتمادسازی و رواداری و واگذاری بازتولید می كند و این برداشت سهل ممتنع از امور خود یك خصیصه مدرن است كه در درون یك دولت مدرن شكل می گیرند. جشنواره بولونیا بازنمود یكی از سهل محال ترین ودایع دولت مدرن است كه به شیوه ای خود- مشابه این مكانیسم را در درون خود بازتولید می كند. برنامه ریزی دقیق و حساب شده و ساختار منسجم و نفس گیر این جشنواره در كنار رواداری و سهولتی كه در اختیار هر شركت كننده گذاشته شده است می تواند برای مدیریت هنری كشور ما بسیار آموزنده و راهگشا باشد (البته باید گفت كه این مدیریت در جشنواره امسال به دلیل حمایت و اعتمادی كه به چندین تشكل غیردولتی از خود نشان داد بسیار مدرن عمل كرد كه در جای خود به آن خواهیم پرداخت) و می تواند آنها را با یك رویدادسازی هنری موفق آشنا كرده و از صرف انرژی و سرمایه زایدالوصفی كه عموماً در ستاد جشنواره ها بر روی محتوا متمركز می شود خلاصی بخشد و در عوض این انرژی را بر تولید ساختاری ظرف مانند كه قرار است رویدادی هنری را در داخل خود جای دهد متمركز سازد و دست آخر هم از شركت كنندگان بابت ساختن چنین ظرفی پول بگیرد. در مورد بولونیا این ظرف شامل طیف وسیعی از غرفه ها، نشست ها، سالن های نمایش انیمیشن، سخنرانی ها، نمایشگاه ها و... بالاخره میزهای كوچكی كه هر آژانس یا حتی نویسنده ای می تواند آنها را اجاره كند، می شود. اجاره كنندگان این اتاقك ها و استند ها و میز ها و... از مدت ها پیش از حضور فیزیكی در جشنواره اسم و رسم خود را برای ایجاد قرار های ملاقات در سایت بولونیا وارد كرده و در طول نمایشگاه تنها به قرار ملاقات ها و عقد قراردادها می پردازند و این جدای از تصویرگران آماتوری است كه مطابق وقت تعیین شده هر ناشر برای ارائه آثار خود در برابر غرفه ها صف می كشند یا نام و نشان خود را به همراه نمونه كار خود بر روی دیوارك های مخصوص این كار می چسبانند.
●● نتیجه
نزدیك به یك قرن پیش یعنی در همان موقعی كه جنبش هنر مدرن توسط ون گوگ و سزان و دگا و مانه و مونه و لوترك و... در مونمارتر پاریس در حال شكل گیری بود استاد كمال الملك در حال كپیه برداری و تحلیل قوانین پرسپكتیو آثار كلاسیك در موزه لوور بود و شاید هم اصلاً هیچ وقت متوجه وجود چنین هنرمندانی هم نشد هرچند كه این امر ابداً به معنای عقب ماندن او از قافله نیست بلكه تنها من باب نتیجه گیری از بحث فوق مثال خوبی است چون در جایی كه سهولت و رواداری در محله های مونمارتر خودش را به هنر تبدیل می كرد، هنرمند ما در لوور از گذشته كپیه برمی داشت و حالا كه همین سهولت و رواداری دارد خود را در بولونیا به اتفاق هنری تبدیل می كند باید بپرسیم كه مدیریت هنری ما چه می كند؟
سوای از همه كاستی هایی كه می شناسیم باید گفت كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جشنواره امسال با حمایت از تشكل هایی همچون انجمن تصویرگران كتاب كودك و اتحادیه تعاونی ناشران كشور و انجمن ناشران كتاب كودك و نوجوان بسیار مدرن عمل كرد و گامی بزرگ به سوی حمایتی كردن فعالیت های خود برداشت كه البته این اعتماد نتایج درخشان خود را در پی داشت به طوری كه منجر به همكاری و برنامه ریزی چندین ماهه دو تشكل اتحادیه تعاونی ناشران كشور و انجمن ناشران كتاب كودك و نوجوان شد و همچنین غرفه ایران توانست به رغم بضاعت اندك خود با آرایشی كاملاً شرقی و ایرانی، بسیار متفاوت جلوه كند و با توجه به موفقیت تصویرگران ایرانی بسیاری از بازدیدكنندگان را برای دیدن كتاب های این هنرمندان به داخل بكشد. البته باید گفت كه ارسال هنرمندان به خارج از كشور برای مدت كوتاه تنها آنها را افسون زده می كند شاید بهتر باشد كه به جوانان بااستعداد میهن مان فرصت های مطالعاتی یا كارگاهی طولانی تری بدهیم تا علاوه بر افسون زدایی به نوعی تجربه حقیقی از مدرنیسم دست یابند.
نهایتاً آنچه كه خوب است واگذاری و اعتماد دولت به تشكل هاست ولو آنكه از میان تشكل های مختلف بیشتر به آنهایی گوش سپرده باشد كه خرده فرهنگشان بیشتر با مذاق هدایتی دولت سازگار افتاده باشد.
به هر حال هر چه باشد «كار تركیبی و مشترك حائز ارزش مصرف بیشتری در مقایسه با كار منفرد است.» و آنچه كه می باید زنهار جانمان باشد حضور هر ساله و پر رنگ تر ایران در جشنواره بولونیاست كه می باید تا سال ۲۰۱۵ كه مهمان افتخاری این جشنواره خواهیم بود نرخ رشدی نمایی و مثبت داشته باشد.
ایرج اسماعیل پور قوچانی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید