۲۵ ژوئیه ۲۰۰۴ ـ نظری به اظهارات اخیر پوتین - راهی را که روسیه باید برود

اظهارات ولادیمیر پوتین در نشست ژوئیه ۲۰۰۴ سفیران روسیه و هنگام اعلام سازمان تازه وزارت خارجه این کشور که دارای هفت معاون وزیر شده است قابل تامل است و به او باید گفت که نباید انتظار همکاری از غرب داشته باشد که ۴۵ سال کینه و دشمنی از مسکو را در دل پروراند.
پوتین در آن نشست گفته بود نیروهایی هستند که می کوشند روسیه را بی اعتبار کنند. تصور ذهنی سایر کشورها از روسیه دور از حقیقت است. این بی اعتبار کردن، به روسیه و داد و ستد وکسب و کار آن صدمه می زند.
وی از سفیران روسیه خواسته است که چهره مثبتی از روسیه به مردم محل ماموریت خود نشان دهند، آنان را از فرهنگ روسیه، تاریخ و جنگهای میهنی اش آگاه سازند تا ملل دیگر چهره تازه روسیه را ببینند.
در برابر این اظهارات باید یاد آور شد:
ـ ضعیف نمایی دهه گذشته به منظور گرفتن کمک و بسط همکاری بازرگانی بود که هیچکدام حاصل نشد. تنها با تجدید اقساط وامها موافقت شد که طلبکاران راه دیگری جز آن نداشتند. نه کسی کالای روسی خرید و نه در این کشور سرمایه گذاری با حسن نیت کرد. تنها بازارهای روسیه از اجناس گران بها از جمله مرسدس بنز و ماشین بستنی و رستوران مک دونالد پرشد. هنوز روسیه را به سازمان جهانی تجارت راه نداده اند. روسیه از آمریکا چه کم دارد که نمی تواند مانند آن بر نفت سعودی دست اندازد، به این و آن امر و نهی کند و .... تاریخ نشان داد که در این جهان، اخلاقیات عمری نداشته و حتی پاپها روزگاری سیاستمدار و دولتمرد با تمام خصلتهایش شدند. اشغال نظامی عراق در قرن ۲۱، قرن ادعای قانون و حساب و کتاب و فرضیه های بلند و کوتاه! نشان داد که همه اینها صرفا « حرف » بوده است. بنابراین اگر پوتین حرفهایی را که زده است واقعا باور دارد، وای به حال روسیه.
ـ نسل جدیدی که با پوتین روی کار آمده است اقدامی چشمگیر برای نشان دادن یک روسیه نیرومند بعمل نیاورد. رسانه های روسیه هنوز از بدبختی های این کشور و مردمش می نویسند، چرا؟. روسیه با این تکنولوژی نیاز به گسترش رسانه های خود تا سطح آمریکا و اروپای غربی دارد، از جمله دو ـ سه خبرگزاری بین المللی و حمایت ضمنی از آنها؛ به همین گونه که غرب می کند.
ـ این استدلال که به مغز روسها فرو برده می شود که اقتصاد آلمان و ژاپن به دلیل دست برداشتن از نظامیگری شکوفا شد، درست نیست و یک شستشوی مغزی است. این دو کشور در جنگ شکست خوردند، اشغال نظامی شدند و امکان سخن گفتن از نظامیگیری نداشتند. همه قدرت آمریکا نتیجه نظامیگری، تسلیحات و نفوذ رسانه های آن در جهان و استفاده از این دو وسیله قدرت است . در پرتو همین دو ابزار، نفوذ اقتصادی خود را بسط داده پولش را بین المللی ساخته و معاملات پر منفعت را نصیب شرکتهای خود می کند. این سیاست متکی به تفنگ، زبان و قلم را آمریکا از زمان جنگهای خود با اسپانیا در ۱۰۵ سال قبل پیشه ساخته و موفق بوده است.
ـ روسیه اگر بخواهد کوتاه آید که تجارت داشته باشد، تا آخرین موشک و سلاح اتمی خود را منهدم نکند باز به آن راه نخواهند داد زیرا از آن ضربه دیده اند. به مسکو قول دادند که اگر پیمان ورشو را منحل کند و از اروپای مرکزی خارج شود، آنان هم ناتو را منحل خواهند کرد که دیدیم وارد قلمرو سابق شوروی هم شدند، کشورهای بالتیک را وارد اتحادیه خود کردند، در ازبکستان و قرقیزستان نیرو مستقر ساختند و دارند گرجستان را تحریک به ضدیت می کنند و ....
ـ برای روسیه، یک راه وجود دارد و آن راهی است که آمریکا از دهها سال قبل در پیش گرفته؛ همان قوانین ، همان تشکیلات ، همان سیاست و همان حرکت؛ عینا. آمریکا یک امپراتوری است که از گوام ، آلاسکا و هاوایی شروع و به پورتوریکو و ویرجین آیلند ختم می شود. ماهی نیست که بر تسلیحات و زیر دریایی های خود اضافه نکند و برای کشورهای دیگر خط و نشان نکشد. روسیه هم همین کار را باید بکند. آن زمان که بهانه از کمونیسم و صدور آن می آوردند به پایان رسید. روسیه اگر بخواهد آرام بنشیند، آن را آرام نخواهند گذارد.

منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز