سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

وسواس


وسواس
● وسواس چیست؟
وسواس حالتی روحی است که برای انسان پیش می‌آید و انسان در یک کار بخصوص و یا چند کار تردید پیدا می‌کند که آیا این کار را صحیح انجام دادم یا نه؟ و یا راه صحیح کدام است؟
این وسوسه در عقائد هم پیش می‌آید و انسان در مغز خود نسبت به فردی یا موضوعی گرفتار شک می‌گردد و به فکر خود برای اینکه این شک را برطرف کند راهی را انتخاب می‌کند از جمله تکرار عملی که در صحیح بودن آن تردید پیدا کرده است و آن عمل را گاهی چند مرتبه انجام می‌دهد یا بر اثر تردید در مطلب مسئله را از چند نفر می‌‌پرسد.
برای نمونه:
۱) زراره نقل می‌کند امام باقر (علیه‌السلام) را دیدم از گرمخانهٔ حمام بدون اینکه پای خود را بشوید وارد رخت‌کن شد، پاهای خود را شست مشغول نماز گردید. (مکارم‌الاخلاق، ص ۵۹)
۲) از امام هفتم موسی بن جعفر (علیه‌السلام) پرسیدند آبی که در حمام از شستن بدن‌های مردم جمع می‌شود اگر به لباس بپاشد آیا آن لباس را باید شست؟
امام (علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: نه. پاک است. (من لا یحضره‌الفقیه، ج۱، ص ۱۰)
۳) از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: مرغ از ظرف آبی آب خورد آیا می‌شود از آن ظرف آب استفاده کرد؟
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: اگر به منقار مرغ نجاست باشد با آن نمی‌توان وضو گرفت و از آن نمی‌توان آشامید ولی اگر علم به بودن نجاست در منقار مرغ نداری می‌توانی از آن آب بیاشامی و با آن وضو بگیری. (من لا یحضره‌الفقیه، ج۱، ص ۱۶۶)
● انواع وسواس
وسواس منحصر به شک و تردید در عبادت، طهارت، نجاست، وضو، غسل، قرائت، نیت و ... نیست. وسواس در نظر رهبران دینی خیلی وسیع‌تر است و خیلی از کارها علامت و نشانهٔ وسواس است.
وسواس از شک و تردید سرچشمه می‌گیرد و شیطان در تردید وسوسه می‌کند و به آن دامن می‌‌زند تا از هر طریق که توانست این مریض را در دام خود بیندازد و گوشه‌ای از اعمال او را باطل کند.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: ”وقتی شیطان از طریق وسوسه بر انسان مسلط می‌گردد که شخص از ذکر خدا (عملاً و لفظاً) غافل بماند و نسبت به دستور خدا بی‌اعتنائی کند و به نهی خدا توجه نکند (و آن را عمل نماید) و از اطلاع خدا از کارهای پنهانی وی غافل بماند.“
مرجوم مجلسی اضافه می‌کند: بنابراین وسوسه خارج از بدن در شناخت عقل دخالت می‌کند و نزدیک به طبع است، اما اگر در قلب نفود کرد و جای گرفت، انحراف، کفر و گمراهی است. خدای عزیز از روی لطف به بندگان خود دشمنی شیطان را به آنان اطلاع داده و فرموده است: ”شیطان دشمن آشکار شماست.“ (بحارالانوار، ج۷۲، ص ۱۲۴ و ۱۲۵، سورهٔ یوسف، آیهٔ ۵)
”شیطان دشمن مخصوص شماست او را دشمن بدانید.“ (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۶،”ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا“)
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به فرمایش امام صادق (علیه‌السلام) در هر روز از شر شش چیز به خدا پناه می‌برد: شک، شرک، حمیت، تعصب، غضب، بغی (ظلم) و حسد (البحار، ج۷۲، ص ۱۲۶)
● اعتدال و بدعت
افراط و تفریط در هر کاری مذموم است و در احکام منتهی به بدعت‌گذاری می‌گردد و به کفر و انحراف کشانیده می‌شود.
زراره می‌گوید از امام صادق (علیه‌السلام) راجع به حلال و حرام پرسیدم، حضرت فرمود: ”حلال محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) تا روز قیامت حلال است و حرام محمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) نیز تا روز قیامت حرام است نه حکم دیگری می‌آید و نه غیرمحمد (صلّی الله علیه وآله وسلم) برای بیان احکام می‌‌آید. امام علی (علیه‌السلام) فرمود: هر کسی بدعتی گذاشت، واجبی را ترک کرده است.“ (الکافی، ج۱، ص ۵۸)
گاهی وسواسی در اجرای طهارت و برطرف کردن نجاست آنقدر غرق می‌شود که اصل نماز را فراموش می‌کند. وسوسه و تردید وی در مقدمات کار سبب می‌شود که اصل واجب از بین برود و همین است خواسته شیطان از دست‌اندازی به شخص وسواسی: ترک کردن واجب و سپس واجبات دیگر.
بیشتر کارهای وسواسی از حد اعتدال و رفتار عموم مردم خارج است و خروج از حد متعارف و اعتدال بدعت‌گذاری در دین است و هر بدعتی ضلالت و کفر می‌آورد و ضلالت و کفر هم منتهی به جهنم می‌گردد.
قانون طهارت این است که بعد از برطرف شدن عین نجاست با فرو بردن نجس در آب جاری و یا آنچه در حکم جاری است پاک می‌شود و در آب قلیل دو مرتبه باید روی چیزی که نجس بوده آب ریخت تا پاک شود اما وسواسی گاهی با ده مرتبه شستشو هم قانع نمی‌شود نجس پاک شده است.
در چنین مواردی نه تنها بدعت و کفر است که حرام است بلکه اگر در محیطی باشد که آب نایاب است و برای خوردن و حفظ جان واجب‌تر است صرف آب، در وضو و غسل کار حرامی است و عمل باطل است چون موجب ضرر به انسان شده است.
گاهی وسواسی در خانه‌ای مهمان است که صاحبخانه از نظر آب یا بودجه آن در مضیقه است و هرگاه بدون رضایت صاحب خانه هر مقدار می‌خواهد آب بریزد، عمل او بخاطر رضایت نداشتن صاحب منزل باطل می‌گردد.
● آگاهی به حکم
وظیفهٔ هر مسلمانی است که عملی را که انجام می‌دهد مطابق دستور الهی و مقررات اسلام باشد. شخص وسواسی باید مقررات را در نظر بگیرد و عمل خود را مطابق دستور الهی و از روی علم انجام دهد، کوچکترین کجروی موجب سقوط و انحراف می‌گردد.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: ”کسی که بدون علم و آگاهی وارد عمل شود مثل کسی است که بیراهه می‌رود، هرچه بیشتر برود، زیادتر از راه منحرف می‌گردد. و باز فرمود: خدا عملی را که از روی اطلاع و آگاهی انجام شده باشد می‌پذیرد. آگاهی هم عمل می‌خواهد. بنابراین کسی که آگاهی داشته باشد، آگاهی او را به عمل راهنمائی می‌کند و کسی که عمل صحیح انجام ندهد آگاهی ندارد. توجه داشته باشید که ایمان از چند عمل تشکیل می‌گردد. و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: کسی که بدون اطلاع، معرفت و آگاهی وارد عمل شود، کار خرابی که انجام می‌دهد بیشتر از کار صحیح است“ (اصول‌الکافی، ج۱، ص ۴۴-۴۳)
● علم وسواسی
می‌دانیم که در خیلی از احکام اسلامی حکم دائر مدار علم است اگر علم به نجاست داشته باشیم، باید علم به طهارت پیدا کنیم، اما این علم یک امر عرفی است: مردم کوچه و بازار برای اعمال خود چه می‌کنند، همان روش را وسواسی باید انجام دهد خارج شدن از حد متعارف محکومیت دارد.
● اضطراب روحی
یکی از علل پیدایش وسواس اضطراب روح است وسواسی مضطرب است که مبادا عمل او صحیح نباشد، از یک سو برای وضو دقت می‌کند و اضطراب دارد که صحیح انجام شود و از سوی دیگر ترس از تمام شدن وقت را دارد که نمازش قضا نگردد.
هر چه بیشتر به این اضطراب توجه شود و دنبال آن برود، اضطراب شدیدتر می‌گردد و کار بجائی می‌رسد که ناگزیر بخشی از واجب را رها کند به همین جهت در گام اول اضطراب، باید قاطعانه راه صحیح را انتخاب کرد و بر خود مسلط بود.
گاهی شک و تردید و وسوسه‌ها عیب ندارد و مایه تکامل است اما به این شرط که عاقلانه با وسوسه برخورد شود.
امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: ”مردی پیش رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) آمد و عرض کرد: من منافق شده‌ام.“
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: بخدا سوگند منافق نشده‌ای. اگر منافق شده بودی پیش من نمی‌آمدی. بگو چه چیزی تو را به تردید انداخت؟
فکر می‌کنم دشمن خطرناک (شیطان) آمد و به تو گفت: جه کسی تو را خلق کرده؟
شما گفتی خدا.
شیطان از تو پرسید: خدا را چه کسی خلق کرده است؟
روای عرض کرد: ”بخدا سوگند به خدائی که شما را به حق مبعوث کرده همینطور است.“
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ”شیطان از طریق اعمال (وضو، غسل، نماز و ...) می‌آید شما را وسوسه می‌کند، پیروز نمی‌شود از طریق عقائد می‌آید، که شما را گمراه کند.“
”هرگاه چنین پیشامدی برای شما شد بیاد خدای واحد بیفتید - و از او کمک بخواهید.“ (اصول‌الکافی، ج۲، ص ۴۲۵ و ۴۲۶)
● روش ائمه اطهار (علیه‌السلام)
وظیفه هر مسلمانی از جمله وسواسی است که راه و روش جمله ائمه اطهار (علیه‌السلام) بنیان‌گذاران اسلام را سرمشق خود قرار دهد.
رهبران دینی در شهر و بیابان، در خوردن، خوابیدن، لباس پوشیدن، طهارت و نجاست، قرائت در نماز نه تنها مثل سایر مردم بوده‌اند بلکه در مورد کارهای دسته‌جمعی بخصوص نماز سفارش کرده‌اندکه حال ضعیفان، در نظر گرفته شود، به واجبات قناعت شود و از مستحبات کاسته شود.
در وظائف امام جماعت قید کرده‌اند که باید رعایت حال ضعیفان در رکوع، سجود و قرائت حمد و سوره مورد توجه باشد.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) صریحاً می‌گوید: خدا دوست دارد، به کارهای مستحب و واجب توجه شود (الوسائل، طبع‌القدیم، ج۱، ص۱۷) و رعایت همه شرائط بشود.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) به مردم سفارش می‌کند خودش در گرما و سرما به حرف خود عمل می‌کند تا مؤمنین به آن حضرت تأسی کنند و حرف حضرت که با عمل توأم است در قلب مردم اثر کند.امام باقر (علیه‌السلام) فرمود رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرموده است: ”دین اسلام متین است راه مدارا در اجرای آن پیش بگیرید و بندگان خدا را برای عبادت خدا تحت فشار قرار ندهید، زیرا بر اثر فشار از زیر بار عبادت شانه خالی می‌کنند و شما مثل سواری خواهید بود که تند می‌رود و در نتیجه نه سفر را به پایان می‌رساند و نه حیوان سوای سالم می‌ماند“ (الاصول الکافی، ج۲، ص ۸۶)
اینجا یک سؤال از وسواسی دارم. آیا دقت در طهارت و نجاست وضو، غسل، قرائت و توقع دقت در این امور از مردم نمونه فرمایش رسول خدا (صلّی‌ الله علیه وآله وسلم) نیست که تندروی هم حیوان سواری را از بین می‌برد و هم مسافر وا می‌ماند و به مقصد نمی‌رسد؟!
آیا با شدت و غلظت در اعمال، بدنی سالم می‌ماند که به واجب‌های دیگر جامه عمل بپوشاند.
راستی آیا زیان رسانیدن به بدن کاری حلال است یا حرام؟ و آیا وسواسی با خارج شدن از روش ائمه اطهار (علیه‌السلام) مخالفت علنی با آنان نکرده است؟
سؤال دیگر این است که آیا روش ائمه اطهار (علیه‌السلام) در اعمال خود مخصوصاً در بیابان و سفر چگونه بوده است؟ آیا مسائل تیمم و مطهرات که برای مواقع اضطرار در نظر گرفته شده و بجای وضوء و غسل است و امامان انجام می‌داده‌اند باطل بوده است؟!
و ابن علی بی ابی‌طالب (علیه‌السلام) و امام صادق (علیه‌السلام) است وقتی می‌خواهند توالت بروند مقداری آب به لباس خود می‌پاشند و در جواب کسی که اعتراض کرده می‌گویند می‌خواهیم اگر بعد از بیرون آمدن رطوبتی به بدن خود دیدیم به وسوسه نیفتیم. (وسائل‌الشیعه به نقل از کتاب “الوسواس” نوشته آقای سید مهدی حجازی)
و این جواب ائمه دین (علیه‌السلام) است که به کسی که زیاد در نماز شک می‌کند ”اعتناء به شک نکن و به نماز ادامه بده.“ (وسائل‌الشیعه، کتاب الصلوهٔ و کتاب الطهارهٔ الفروع من الکافی، ج۳، ص ۳۶۰-۳۵۸)
و این حکم شک بعد از عمل است: در غسل، وضو، نماز، تیمم و تمام اعمال که اعتناء به شک، تردید و وسوسه نکن و عمل را تکرار ننما.
● علاج قطعی وسواس
وسواس قابل درمان است و باید از راه آن وارد شد و اقدام کرد و هم خود را نجات داد و هم دیگران را از دست وسواس.
مرحوم نراقی در جامع‌السعادات می‌گوید: اگر علاج قطعی برای وسواس وجود داشته باشد از این سه راه بدست می‌آید:
۱) بستن راه‌های بزرگ شیطان که به قلب منتهی می‌شود که عبارت است از: غضب، حرص، حسد، عداوت، عجب، کینه، کبر، طمع، بخل، خفت، ترس، عشق دائم به مال دنیا، شوق به زینت با لباس خوب، عجله در کراها، ترس فقر و بیچارگی، تعصب در راه غیرحق، سوء‌ظن به خدا و امثال این مطالب که از رؤس صفات پست و ملکات رذیله است چون این‌ها درب‌های ورودی شیطان هستند و هرگاه شیطان یکی از این راه‌ها را باز دید از طریق وسوسه نسبت به آن موضوع وارد می‌گردد و آنگاه که آن درب را مسدود دید فقط از طریق دزدی و پنهان‌کاری رخنه می‌کند.“
۲) قلب با صفات خوب اخلاقی و با پرهیزکاری و مواظبت عبادت خدا آباد گردد.“
در برابر عشق به دنیا بی‌اعتنائی بیاید، در برابر غرور تواضع بیاید در برابر کینه محبت بیاید و در برابر ترس شجاعت و ...
۳) با قلب و زبان بیاد خدا بودن. وقتی اصول مفاسد اخلاقی که به منزله درب‌های بزرگ ورود شیطان است از قلب ریشه‌کن گردد نفوذ و قدرت شیطان تمام می‌شود، تنها خطور ذهنی و دزدی وارد شدن اوست که با ذکر خدا از بین می‌رود. اگر راه‌ها بسته نباشد تنها ذکر خدا کافی نیست. وقتی سگ گرسنه باشد با اخسأ (چخ) نمی‌رود، اما وقتی چیزی برای خوردن نیابد با چخ گفتن می‌رود.“
در قلب هم اگر خوراکی برای شیطان نباشد با گفتن ذکر خدا می‌‌رود ولی قلبی که در ”خوراک شیطان غرق است با ذکر خدا تصفیه نمی‌شود و اگر ذکر خدا اثر داشته باشد شیطان را تا دیوار قلب بیرون می‌راند.“
”ذکر خدا به منزله غذا مقوی برای ایمان است همانطوری‌که غذای مقوی وقتی مفید است که مواد مرض برطرف شده باشد، ذکر خدا هم تا زمانی که قلب تطهیر نشده باشد و اخلاق فاسد برطرف نگردیده باشد فایده ندارد. ذکر خدا وقتی برای قلب مفید است که قلب از هوای نفس تطهیر شده باشد و نور تقوی در آن رخنه کرده باشد. خدای عزیز می‌گوید: «پرهیزکاران وقتی مورد حمله شیطان قرار می‌گیرند بیاد خدا می‌افتند و بیدار می‌گردند»“ (سورهٔ اعراف، آیهٔ ۲۰۱)
”اگر بنا بود ذکر خدا شیطان را طرد کند باید در نماز همه کس حضور قلب داشته باشد و در نماز وسوسه نباشد، در صورتی‌که می‌بینیم در نماز گاهی بیشتر به دنیا توجه داریم و نماز میدان جولان شیطان است.“
”نمازگزار را به سوی راست و چپ می‌کشد، به بازار، به دشمن و به گمشده.“
”اشتباه نشود نمی‌شود گفت که ذکر خدا فایده ندارد، فایده دارد اما در حد اثر ذکر خدا در قلب.“
۱) ذکر با زبان
۲) ذکر با زبان و قلب بدون رخنه دو قلب
۳) ذکر با زبان و قلب و اثر در قلب
۴) ذکر با زبان و قلب و نفوذ در قلب و خودباختگی در برابر خدا
در حدی خود را فراموش کند که نه به خود توجه داشته باشد و نه به ذکر خود و ذکر کامل همین است، مابقی مراحل اگرچه به حساب می‌آیند اما مقدمه برای رسیدن به مرحله عالی است.
مثل نماز و ذکر امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که آنقدر محو در خدا بود که در نماز پای مبارکش را که مجروح بود پانسمان می‌کردند و یا جراحی می‌نمودند و حضرت به درد جسمی توجه نداشت.
در هر صورت برطرف کردن وسواس و وسوسه و دام‌های شیطانی نیاز به پیروزی بر ملکه شیطانی دارد و این ملکه مثل ملکه‌های دیگر از ادامه و ممارست امور خیریه و توجه به خدای متعال بدست می‌آید. وقتی وسواسی در بعضی از اعمال خود ضعیف است به تقویت اعمال دیگر می‌پردازد و غرق در چند عمل می‌شود و چند عمل دیگر را نادیده گرفته باطل می‌گرداند و همین است نمونه این آیه: ”نؤمن ببعض ونکفر ببعض“ (سورۀ نساء، آیهٔ ۱۵۰) بعضی از مسائل و اعمال را قبول دارم و بعضی دیگر را قبول ندارم.
جای تردید نیست که وسواسی دنبال تکلیف واجب خود نیست، بلکه آنچه برای خود ترسیم کرده می‌خواهد در خارج مجسم سازد. او خدای دیگری دارد. اگر خدای علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) نادیده است و او در نماز محو خداست، خدای وسواسی، آب، قرائت و نیت است و در حال اجراء وسواس آنقدر غرق می‌شود که خبر از خود و عمل خویش ندارد.


همچنین مشاهده کنید