پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گروگان آمریکایی و خاطره‌هایش


گروگان آمریکایی و خاطره‌هایش
«همهمه و فریادهایی از بیرون شنیده می‌شد، در یک لحظه جوانانی را روی دیوار سفارت دیدیم که به داخل می‌پریدند، در یک لحظه نیز فریاد مرگ بر آمریکا شنیدیم و سپس ۴۴۴ روز را با جوانان انقلابی و خشمگین از سیاست‌های آمریکا گذرانیدم، پس از مدتی هم متوجه شدیم اسم این گروه دانشجویان پیرو خط امام است.» این بخشی از خاطرات یکی از گروگان‌های آمریکایی است. در چهارم نوامبر ۱۹۷۹ با گذشت چند ماه از انقلاب دانشجویان پیرو خط امام در اقدامی بی‌سابقه سفارت آمریکا را تصرف کردند و ۶۶ آمریکایی نیز در این جریان گروگان گرفته شدند، ۱۳ نفر از این افراد که عموما زن و سیاهپوست بودند در ۱۹ و ۲۰ نوامبر آزاد شدند. یک نفر دیگر از گروگان‌ها نیز به دلیل بیماری در ۱۱ جولای ۱۹۸۰ آزاد شد. اما بقیه این گروگان‌ها که ۵۲ نفر بودند پس از ۴۴۴ روز به کشورشان بازگشتند. در هنگام بازگشت یا در خلال چند سال تمامی این ۵۲ نفر به عنوان قهرمانان ملی آمریکا شناخته شدند. برخی از آنها در حال حاضر در حوزه‌های مختلف حقوق مدنی، حقوق بشر، صلح و ... فعالیت دارند.
● خاطرات ۴۴۴ روزه گروگان آمریکایی
«کوین هرمن‌اینگ» در زمان گروگانگیری ۲۰ ساله بود، جوان‌ترین گروگان آمریکا بوده است. اما در حال حاضر به عنوان فعال حقوق شهروند در آمریکا در حال فعالیت است و تاکنون دوبار برای جمهوریخواهان در کنگره نامزد شده اما موفق نبوده است. او در مصاحبه‌ای که چهار سال پیش انجام داده از خاطراتش در ۴۴۴ روز می‌گوید: نمی‌گویم که این مسئله را از ذهنم پاک کرده‌ام، اما سعی می‌کنم به آن کمتر فکر کنم. من به عنوان گارد در آن زمان در سفارت بودم و در حال آموزش نظامی دوره دریانوردی. وی عدم اطلاع از وضعیت خودشان را بیشترین دغدغه‌اش در آن دوران می‌داند و می‌گوید: نمی‌دانستم این قضیه به چه نحوی تمام می‌شود، نمی‌دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد. البته وقتی یک فرار ناکام هم داشتم. فشار ایرانیان انقلابی بیشتر شد، ۴۳ روز در انفرادی گذراندم. پس از انتقال به اتاق در هر زمانی ما را مورد تفتیش قرار می‌دادند. به گفته هرمن‌اینگ در طول زمان بازداشت وی در اتاقی با سه نفر از دیگر آمریکاییان آشنا شد و این دوستی در آن شرایط برایش بسیار دلچسب بود. وی با انتقاد از سوالات آمریکایی‌ها از او می‌گوید: با گذشت سال‌ها این موضوع دیگر برای خیلی‌ها جذاب نیست، ‌اگر هم کسی سوالی در این خصوص می‌پرسد به شدت ساده‌لوحانه است. سوالات در خصوص وضعیت غذایی و بهداشتی و اینکه آیا در طول این سال‌ها خواب‌های بد می‌بینم یا نه. البته غذایی که ما دریافت می‌کردیم، خوب نبود، اما من هیچگاه در این سال‌ها خواب بدی درخصوص این قضیه ندیدم. «کاترین کوب» یکی از زنان آمریکایی است، او از معدود زنانی بود که آزاد نشد.
وی این دوران را بخشی از زندگی‌اش می‌داند و می‌گوید: من از ۵۰ گروگان دیگر به دلیل اینکه مرد بودند جدا نگه‌ داشته می‌شدم، وی که در خوابگاه شبانه‌روزی ارتدوکس‌ها تا قبل از کار در سفارت زندگی می‌کرده، تنها راه آرامش و نجات از تنهایی‌اش را عبادت عنوان کرده و می‌گوید: من از وضعیتم راضی نبودم اما با ایمان به خدا می‌دانستم که این شرایط تغییر می‌کند. کوب با اشاره به اینکه علاقه‌ای به یادآوری آن دوران ندارد می‌گوید: با اینکه هنوز دل‌چرکین از وضعیت آن دوره هستم اما می‌دانم که ایران کشوری است مملو از انسان‌هایی بسیار خوب، بافرهنگ، مهربان و باید سعی کند تا در عرصه بین‌المللی بیش از پیش حضور داشته باشد. «مورهد کندی» یکی از کارمندان سفارت آمریکا بوده که به گفته خودش چند روز پیش از بحران سفارت وی و گروه همراهش احساس وقوع حادثه‌ای را می‌کردند اما به هیچ عنوان تصوری از گروگانگیری نداشتند.
وی می‌گوید: روزی که این حادثه اتفاق افتاد فریاد گارد سفارت بود که ما را متوجه وضعیت کرد و سپس ورود جوانانی با اسلحه و عصبانی. کندی در خصوص وضعیتش در آن زمان می‌گوید: در ماه‌های اول من و دو نفر دیگر از آقایان همگی بر یک تخت می‌خوابیدیم. در ماه‌های اول به دلیل اینکه فکر می‌کردم هر لحظه آزاد می‌شوم با کت و کراوات می‌خوابیدم که اصول را رعایت کنم. اما با گذشت مدتی ترس در من رخنه کرد، به‌طوری که در برخی از زمان‌ها پاهایم قفل می‌شد و توان راه رفتن نداشتم. وی با یادآوری روز آزادی آن را دور از ذهن عنوان کرده و می‌گوید: یکی از نگهبانان وارد اتاق شد و با صدایی نسبتا بلند گفت، خوب بروید، قلب‌های‌مان به شدت می‌زد با نگرانی پرسیدم کجا و آنها گفتند خانه.
منبع : روزنامه کارگزاران