جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هنر عشق ورزیدن...


هنر عشق ورزیدن...
آنچه در این نوشتار می خوانید، شرح مختصر احوال و خدمات صادقانه پزشكی بزرگوار، از تبار طبیبان خدمتگزار این مرز و بوم است كه حدود شش دهه پر نشیب و فراز، در نواحی مختلف ایران عزیز، با ایمان و شوق بسیار و با خستگی ناپذیری فراوان به رفع آلام هموطنان، همت گماشته است. سرگذشت شنیدنی دكتر سیدمصطفی مصطفوی دارانی (زاده ۱۲۸۹ ش) كه تا سن نودوچهارسالگی بی وقفه به طبابت پرداخته و بی آنكه از این راه در پی مال اندوزی باشد، آنچه مایملك از پدر به او ارث رسیده بود، بر طبق اخلاص نهاده و صرف امور خیریه كرده است و اینك در نودوپنج سالگی، با كوله باری مالامال از عشق وتجربه و اندیشه های والای انسانی، به سر می برد.
دكتر سیدمصطفی مصطفوی دارانی فرزند عباس، ۱۲۸۹ شمسی، در «داران»، واقع در صدوسی كیلومتری غرب اصفهان، دیده به جهان گشود. پدرش فردی روحانی و از شاگردان مرحوم «جهانگیرخان قشقایی» و از دوستان شادروان سیدحسن مدرس بود. مصطفی هنوز كودكی بیش نبود كه مادرش را از دست داد. او دوره تحصیلات ابتدایی را در فریدن (آذرماه ۱۳۰۵ ش) و دوران متوسطه را در «دبیرستان سعدی اصفهان» (مرداد ۱۳۱۱ ش) گذراند. سپس به تحصیلات خود ادامه داد و در سال ۱۳۱۲ش، «تصدیقنامه علوم فیزیك، شیمی و طبیعیات» (موسوم به پ- سی- ان= PCN) كه در آن زمان رایج بود، دریافت نمود. پس از آن خدمت سربازی را با درجه «نایب سومی وظیفه» در ۱۳۱۳ش به پایان رسانید.پدرش می خواست كه مصطفی به كسوت روحانیت درآید، اما شوق آموختن طب، او را به دانشكده پزشكی تهران كشاند. همزمان با اواخر تحصیل او در دانشكده پزشكی، ریاست آن دانشكده را مرحوم «پروفسور شارل اوبرلن» (۱۹۶۰-۱۸۹۵ م) آسیب شناس نامدار فرانسوی برعهده داشت كه آموزش پزشكی را متحول ساخت و اساتید بزرگی را در آنجا استخدام نمود، از این رو مصطفی نیز محضر آن اساتید را درك كرد. دكتر مصطفوی از زنده یاد دكتر محمد قریب پایه گذار طب كودكان در ایران به نیكی یاد می كند.
مصطفی، دوران كارورزی پزشكی را در بیمارستان «گوهرشاد حسابی» گذراند و در دوره دانشجویی برای تامین مخارج تحصیلی خود به تدریس پرداخت. وی در «مدرسه تربیت نسوان» كه از نخستین مدارس دخترانه تهران بود، درس می داد و در همین مدرسه با «خانم طیبه امیرصحی» نوه مدیر و موسس آن مدرسه آشنا شد و سرانجام این آشنایی به ازدواج آن دو انجامید. نخستین فرزند آنها، همزمان با پایان تحصیلات طبی او به دنیا آمد.
زمانی كه در سال ۱۳۱۹ش دكتر مصطفوی از تحصیل طب در دانشكده پزشكی فراغت یافت، شمار دانش آموختگان این رشته در ایران احتمالاً از دویست نفر متجاوز نبود.پس از پایان تحصیلات پزشكی، دكتر مصطفوی جوان با اشتیاق بی حد و با هدف خدمت به مردم زادگاه خود، راهی آن دیار شد و از آن تاریخ (۱۳۱۹ ش) تا ۱۳۸۴ ش، روی هم بیش از شصت سال متوالی به طبابت پرداخت و این خدمت تا سن نود و چهار سالگی او ادامه یافت. او سی سالی را در «داران» و «فریدن» و سالیانی نیز در دیگر نقاط از جمله آستارا، زنجان، نجف آباد و بالاخره هفده سال نیز در خیابان مدرس اصفهان در خدمت بیماران بود؛ با نوع دوستی شایسته تحسین و حكیمانه. دكتر مصطفوی نه تنها بسیاری از بیماران را به رایگان معالجه می كرد، بلكه گاهی هزینه دارو و سایر مخارج ضروری آنها را نیز از كیسه فتوت خود می پرداخت.
وی به مردم عشق می ورزید و همین عامل را سبب طول عمر و نشاط خود دانسته و در گفت وگویی گفته است: «من بر اثر خدمت به مردم و عشق به خدمت كردن بانشاط هستم و عمرم طولانی شده است. در همین سن و سال (۹۲سالگی)، هنوز هم هر روز دو ساعت راه می روم.» (نقل از مصاحبه با نشریه پژواك زردكوه مورخ ۱۰/۸/۱۳۸۱) دكتر مصطفوی كوله باری سنگین از خاطرات تلخ و شیرین شصت سال طبابت را با خود دارد. برای نمونه وی به شیوع بیماری كمیابی به نام «تب راجعه» در فریدن آن روزگار اشاره كرده و گفته است: «برای درمان بیماران در نقاط دورافتاده، گاهی باید از میان برف های زیاد می گذشتیم.
با كامیون حركت كردیم ولی كامیون ما در برف ماند و پیش نرفت. از سرمای زیاد بیهوش افتادم و گمان می كردند كه من مرده ام. محلی كه می خواستیم برای درمان بیماران بدانجا برویم، روستای دره سوخته فریدن بود.
در دوران شیوع تب راجعه تا آخر در فریدن ماندم و به معالجه بیماران پرداختم.» (نقل از منبع پیشین) دكتر مصطفوی انسانی است فرهیخته كه به فرهنگ و ادب ایران عشق می ورزد و اشعار زیادی را از حفظ می خواند و از تندرستی جسم و روان هنوز در سن ۹۵سالگی برخوردار است. وی نه تنها دانش خود را خالصانه در اختیار مردم دردمند قرار داده است، بلكه از بذل مال و آنچه از پدر و سپس از خواهرش به او ارث رسیده، دریغ نكرده، حتی خانه پدری را برای امور فرهنگی واگذار كرده است و به گفته یكی از فرزندان ایشان، همین ایثار كم نظیر او را محبوب دل های مردم آن ناحیه و همه كسانی كه او را می شناسند،ساخته است.
راقم این سطور هر چند تاكنون سعادت آن را نیافته كه دكتر مصطفوی را زیارت كند، اما پس از آگاهی از خدمات صادقانه و اهداف متعالی او در كسوت یك پزشك بر خود می بالد كه جامعه پزشكی كشور چنین طبیبانی را در دامن پرمهر خود پرورده است. برای این پیشكسوت كهنسال حرفه طب كه دلی برنا و مهربان دارد آرزوی تندرستی می نماییم. به امید آنكه جامعه ما در زمان حیات از این خدمتگزاران راستین به طرز شایسته ای تجلیل كند تا خلقیات پسندیده و اهورایی آنان برای همه كسانی كه دغدغه خدمت دارند؛ سرمشق شود۱، زیرا گفته اند:
اقوام روزگار به اخلاق زنده اند قومی كه گشت فاقد اخلاق مردنی است
پی نوشت:
۱- بدین وسیله نگارنده، از سركار خانم مصطفوی (گرجی) از فرزندان آقای دكتر مصطفوی و همچنین از آقای دكتر شهرام احمدی نسب (از موزه تاریخ علوم پزشكی ایران) كه اطلاعات ارزنده و مدارك مربوط به زندگی و خدمات دكتر مصطفوی را برای نگارش این سطور در اختیار اینجانب قرار دادند، سپاسگزاری می نماید.
*متخصص گوش، گلو و بینی
دكتر محمدحسین عزیزی
منبع : روزنامه شرق