یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
پایه های داستان
داستانسرایی از اساسیترین و بنیادیترین كارهای بنا نهاده شده بشر، در همه فرهنگها و زمانها میباشد. در بیشتر تاریخ بشر، داستانسراییها در شكل نوشتاری وجود نداشته، بلكه بهطور شفاهی، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشدهاند. داستانها در خدمت وظیفهٔ سنگین و سختِ پیوند دادن فرهنگها به یكدیگر و همبسته نگاه داشتن آنها به هم بودهاند. این كار از طریق حفظ و مراقبت و انتقال ارزشها، آداب، رسوم و اعتقادات مردم توسط داستان انجام شده است.
امروزه ما به داستانگویی بهعنوان موضوعی كه حتی نزدیك به این درجه از اهمیت هم باشد فكر نمیكنیم: «چیزی نیست جز یك قصه.» گفتن این جمله میتواند طرز فكر ما را بیان كند. حتی برای بعضی از ما، كلمهٔ «داستان» میتواند یك كلمهٔ خوار و خفیف باشد. اما همچنان كه در همهٔ فرهنگها بوده، در جامعهٔ ما هم، داستانهایی كه ما برای یكدیگر میگوییم ـ اعم از داستانهای ساختگی بلند، داستانهای كوتاه و فیلمها ـ ارزشهایی را كه باور داریم بیان میكنند. آنها همچنین حقایقی را كه بر مبنای واقعیتهای زندگی ما تهیه شدهاند نشان میدهند.
امروزه كه تكنولوژی پیشرفت كرده است، به ما این اجازه را میدهد كه راههای آگاهانهتر و پیچیدهتری را برای بیان داستانهایمان به كار ببریم. اما نقش اجتماعی عمل «داستانسرایی»، به همان شدت است كه همیشه بوده است. ما ادبیات را از درون یك زمینهٔ فرهنگی و به منظور دلایل معین فرهنگی خلق میكنیم.
داستانهای ما بیانگر این هستند كه ما چگونه به خود میگوییم كه ما كه هستیم، به چه چیزها اهمیت میدهیم و به چه معتقدیم. از طریق ادبیات است كه ما بر ذهن و فكر جمعیِ خودمان تأثیر میگذاریم و در آن منعكس میشویم.
قطعاً ادبیات به آن اندازه مهم هست كه ارزش جد و جهد و كوشش برای قدردانی از آن و فهمیدن را داشته باشد. راه به دست آوردن توانایی فهمیدن داستان میتواند با بررسی اركان و عناصر اصلی داستان كه در همهٔ آثار یافت میشوند آغاز شود.
این پایههای اساسی عبارتاند از شخصیتها (characters) ، پیرنگ (plot) و زمان و مكان (setting) داستان. اینها هریك به تنهایی برای خود وجود ندارند. در عوض هر كدام با سایر اركان، آن چنان در هم پیچیده و به هم بافته شدهاند كه یك هماهنگی و یكدستی در ساختار داستان پدید آوردهاند. این فقط به منظور تحلیل و بررسی است كه ما آنها را در اینجا جداگانه مطرح میكنیم.
همهٔ داستانها شخصیتهایی را ارائه میكنند كه درگیر یك سلسله حوادث و یا نقشهای (actions) انتخاب و ترتیب داده شده هستند. این خود همان پیرنگ داستان است. این شخصیتها، و نقشهایی كه ایفا میكنند، در زمانی و در مكانی خود را ارائه میكنند.
ما آنچنان نسبت به این پایهها هوشیاریم كه گاه آثار بعضی از نویسندگان، آگاهانه انتظار و توقع ما را از هنر داستاننویسی به مبارزه میطلبند. این كار با رفتن به آن طرف مرزهای رسمی و صوری پیرنگ و یا حتی شخصیت یا زمان و مكان داستان، به قصد درگیر كردن ما صورت میگیرد.
برای مورد توجه و بررسی قرار دادن عوامل اصلی و پایهای داستاننویسی، ما ابتدا میتوانیم به پیرنگ، یعنی سلسله وقایعی كه نویسنده آنها را برای كنار هم چیدن، و به این ترتیب، ساختن داستان انتخاب كرده است، بپردازیم.
هیچ داستانی همه چیز را نمیگوید. ابتدا نویسنده حوادثی را كه برای آن نوع بخصوص از گفتن كه او ارائه میكند مفید واقع میشوند، انتخاب میكند. سپس به این منظور كه تمامیت داستان را بسازد، بر اساس الگویی كه حوادث را منظم به یكدیگر ربط دهد، گفتن آنها را ترتیب میدهد.
حوادث بهگونهای با یكدیگر در ارتباط قرار میگیرند تا نوعی برخورد آرا، یا كشمكش را ایجاد كنند. پیرنگ داستان است كه نیروها را در مقابله و تعارض با یكدیگر قرار میدهد. این كشمكش میتواند یك درگیری سادهٔ معمولی تن به تن، یك درگیری احساسی و یا درگیری میان خواستهها و یا عقاید شخصیتها باشد. همچنین میتواند یك درگیری یك شخصیت با تقدیر و سرنوشت، با شرایط اجتماعی، و یا میان اصول یك شخصیت با طبیعت خودش باشد.
پیرنگ در داستان، یك نظم ساخته شده به دست بشر به حوادث نامحدود و درهم و كارهای بیترتیب انسانی میدهد. ما از راه داستان قادر خواهیم بود كه بر یك نمایش محدود شدهٔ احساسات و كشمكشها و برخوردها به این وسیله كه احساسی از كنترل به دست میآوریم، تمركز كنیم. این احساس، از راه اعتماد كردن به اینكه یك نویسنده آن نظم را فراهم آورده است ایجاد میشود.
پیرنگ الگوی نقشها را بهگونهای آماده میكند كه نیروهای درگیر را كنار هم جمع میكند و داستان را به سوی نقطهٔ اوج پیش میبرد. (نقطهٔ اوج، بالاترین نقطه از درگیری و پیچیدگی پیرنگ است.) این نقش پیرنگ، با حل مشكل و باز كردن گره داستانی، یا اوج نقشها كه خود نظم جدیدی را پایه میگذارند و حسی از پایان و خاتمهٔ داستان را ایجاد میكنند، پی گرفته میشود.البته شخصیت، قابل جدا كردن از پیرنگ هست. نقشهایی كه پیرنگ داستان را تشكیل میدهند، نقشهایی هستند كه با شخصیتها درهم پیچیدهاند. اما به منظور اینكه شخصیت به عنوان یك پایه از پایههای داستان بهتر شناخته شود، ما میتوانیم توجه خود را به بعضی از جنبههای شخصیت جهت داده، آنها را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم.
تجزیه و تحلیل كردن شخصیت، بسیار مشكلتر از تحلیل پیرنگ است، و راههایی كه یك نویسنده میتواند برای ارائهٔ شخصیت داشته باشد بسیار گوناگونتر و پیچیدهتر از ساختمان پیرنگ است.به منظور اینكه یك داستان موفق باشد، شخصیتها باید خوانندگان را متقاعد كنند. ما از شخصیتهای داستان میخواهیم كه متصور و قابل درك باشند و در ارتباط با انگیزههایی كه با زمینهٔ داستان سازگار است موجه به نظر برسند. برای به دست آوردن این مقصود، مؤلف ممكن است از روشهای گوناگون برای ارائهٔ یك شخصیت استفاده كند.
یك روش، مستقیم (direct presentation) است. در این روش، مؤلف به سادگی از طریق نقل كردن داستان (narrator) یا از زبان یك شخصیت دیگر در داستان، به ما میگوید كه شخصیتی كه باید شناخته شود مانند چیست. روش دیگر، غیرمستقیم (indirect presentation) است. این روش از طریق به تصویر كشیدن شخصیتها، به ما نشان میدهد كه آنها مانند چه هستند.
البته هیچیك از این روشها انحصاری و جدا از هم مورد استفاده قرار نمیگیرند، و هر دوی آنها ضروریاند. اما برای اینكه داستان قابل قبول شود، روش غیر مستقیم اساسیتر است؛ و آنچنان هست كه ما را به اندازهٔ كافی درگیر كند تا بیشتر از حد یك خواندن سطحی و كمعمق، با داستان درگیر باشیم.
برای تحلیل شخصیتها در داستان، به كار بردن تعابیر و كلمات مشخص و معین، بیشتر مفیدند. شخصیت اصلی در داستان، قهرمان (protogonist) خوانده میشود. شخص و یا نیرویی كه با قهرمان داستان درگیر میشود، با كلمهٔ ضد قهرمان (antagonist) به او ارجاع داده میشود.
اغلب تعداد بسیاری شخصیت هم حضور دارند كه نسبت به شخصیتهای اصلی در درجهٔ كمتری از اهمیت قرار دارند، و حضور آنها به تمامه تكامل نیافته است. به این شخصیتها كه كامل رشد نكردهاند اما در عوض به شكل تكبعدی حضور پیدا میكنند، شخصیتهای سطحی (flat) گفته میشود.
از طرف دیگر، بعضی از شخصیتها در بعضی از داستانها حضور دارند كه از خود چند صورت نشان میدهند و به عنوان یك انسان، بیشتر قابل قبولاند. این شخصیتها عمقدار (round) نامیده میشوند. (دو تعبیر «سطحی» و «عمقدار»، برای اولین بار به وسیلهٔ داستاننویس و منتقد ادبی ای.ام.فاستر (E.M.Faster) به كار برده شدهاند.)
اگر یك داستان شخصیتهایی داشته باشد كه بیشتر كامل شده و گسترش یافته باشند، آنها قهرمان و یا سایر شخصیتهای مهم داستان خواهند بود. شخصیتهای غیر عمده، بیشتر حضوری ساده و حتی تكبعدی دارند. كار آنها این است كه به پیشرفت پیرنگ خدمت و به جا انداختن زمان و مكان داستان كمك كنند. از این نمونه شخصیتهای تكبعدی آنچنان در كار داستاننویسی زیاد یافت میشود كه به آنها بهعنوان آدمهای ذخیره (stock) ارجاع داده میشود. نامشان عوض میشود، اما به آسانی میشود تشخیص داد كه از قفسه بیرون كشیده شدهاند.
شخصیتها همچنین میتوانند بر اساس پویا (dynamic) و یا ایستا (static) بودن طبقهبندی شوند. پویا شخصیتی است كه در نتیجهٔ نقشهایی كه انجام میدهد خود نیز كامل میشود و تغییر میكند. درحالیكه شخصیت ایستا، همچنان كه نقل داستان جلو میرود، اگر هم تغییری داشته باشد، بسیار كم است. در ادبیات عامیانه و در بسیاری از داستانهای كوتاه، معمولاً شخصیتها ایستا میباشند.
بعد از ذكر پیرنگ و شخصیت، سومین پایهٔ اصلی از یك كار داستانی، زمان و مكان است. حوادثی كه در داستان نقل میشوند در مكان و زمانی اتفاق افتادهاند. این پسزمینهٔ مكانی و فضای زمانی كه بنا نهاده میشود، زمان و مكان داستان خوانده میشود. در بعضی از داستانها، زمان و مكان است كه پیرنگ و شكل شخصیتها را در اختیار دارد و بر آنها مسلط است. در تحلیل یك كار داستانی، همواره عنصر پایهای زمان و مكان، كه زمان، مكان، نوع رفتار زندگی و بهطور كلی محیط زیست را در بر میگیرد، باید مورد توجه قرار گیرد.
مورد دیگری كه در داستانسرایی لازم است بررسی شود ـ اگرچه خودش یك عنصر پایهای و ساختی نیست ـ زاویهٔ دید و شخص مؤلف میباشد. یك داستانسرا ممكن است انواع مختلف شكلها را برای حركت كردن و گفتن داستان، به خود بگیرد. او باید یك راوی هم بیافریند، تا ما با صدای او، داستان را بشنویم.
زاویهٔ دید راوی ممكن است دانای كل (omnistient) باشد. كسی كه همه چیز را میداند و آزاد است كه بگوید یا نگوید و حوادث داستان و فكر شخصیتها را تفسیر كند و یا نظر و پیشنهادی دربارهٔ آن داشته باشد.
زاویهٔ دید دیگر راوی اول شخص (first person narrator) است؛ كه در آن، راوی یكی از شخصیتهای داستان است؛ یك شخصیت مهم و یا شخصیت غیر عمده. این شخصیت، آنچه را كه میبیند، میشناسد و یا احساس میكند، میگوید.
دانای كل محدود (limited omniscient) زاویهٔ دید دیگری است كه میان دانای كل و راوی اول شخص قرار میگیرد. راوی با این زاویهٔ دید، گویندهٔ داستان را در آستین جا میدهد؛ بهگونهای كه از طرف یكی از شخصیتها حرف میزند. اساساً او از نگاه آن شخصیت داستان را میگوید، اما آزاد است كه ] در مورد آن شخصیت خاص [ امتیاز ویژه راوی دانای كل برخوردار شود.
هنوز زاویهٔ دید دیگری هم وجود دارد؛ و آن حالت بیرونی (objeetive) است؛ كه در آن، راوی ناپیدا (disappear) است. راوی چیزی شبیه یك ضبطكنندهٔ آواره صدا و تصویر است، كه فقط هرچه را میبیند و میشنود ضبط میكند، و از دادن هرگونه پیشنهاد و یا دخول سر زده و بیاجازه، پرهیز میكند.
در كارهای طولانیتر، گاهی نویسندگان تركیبهایی از روشهای روایت مختلف را در استخدام میگیرند. ما باید هوشیار باقی بمانیم، كه راوی همان مؤلف نیست، بلكه یك آفرینش مؤلف است؛ و شاید هم مهمترین شخصیت او.
هرچه در مطالعه و تحلیل كردن داستان عمیقتر حركت میكنیم، با كارهایی مواجه میشویم كه فقط با مورد توجه قرار دادن سایر عناصر، مانند نشانهگرایی (symblism) و موضوع (تم) میتوانند بهطور كامل فهمیده شوند. اما عناوینی كه ما دربارهٔ آنها بحث كردیم (یعنی پیرنگ، شخصیتها، زمان و مكان، و زاویهٔ دید) جهانشمولترین دستهبندی عملی و قابل اجرا برای تحلیل كردن هر نوع كار داستانی میباشند.
اولین كاری كه ادبیات میكند این است كه رضایت و تفریح میآفریند. از این طریق است كه نقش گردآورندهٔ ارزشها و نیروی وارد آورندهٔ فشار در حفظ آنها برای فرهنگ را ارائه میدهد. همچنین ظرافت دید و وسعت فهمیدن از «خود» و «دیگران» را به خواننده هدیه میكند. اما اگر نتواند تفریح و رضایت را فراهم آورد، قادر به انجام كارهای دیگر هم نخواهد بود.
ابزارهایی كه اینجا برای تحلیل كردن ارائه شدند، به این منظور بودهاند كه از طریق بالا بردن آگاهی و قدرت درك و مشاهدهٔ منتقدانه، وسیلهٔ آن رضایت و تفریح را فراهم آورند و آن را تقویت كنند.
ولی مراد فرشته
منبع : پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت حجاب سیستان و بلوچستان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی امام خمینی سیدابراهیم رئیسی
آتش سوزی پلیس تهران قتل شهرداری تهران وزارت بهداشت سیل کنکور فضای مجازی پایتخت سازمان سنجش خانواده
خودرو دلار هوش مصنوعی قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا ارز مسکن تورم
سریال تلویزیون مهران مدیری سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه فلسطین رژیم صهیونیستی آمریکا جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی فوتسال آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس سپاهان لیورپول
تبلیغات ناسا اپل سامسونگ فناوری نخبگان بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل