جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

تاریخچه پیدایش شیعه در ایران


تاریخچه پیدایش شیعه در ایران
با یک نگاه مختصر به تاریخ گذشته ایران معلوم خواهد شد که "نفوذ تشیع" در ایران، نه تنها به صورت دفعی نبوده، بلکه سیر تدریجی آن تا قرنها با کندی صورت می‏گرفته است. با نگرشی به حوادث و وقایعی که در ارتباط با رشد "گرایشات شیعی" است، می توان به سیر تدریجی نفوذ تشیع در ایران، چند مرحله را در نظر گرفت. بطوریکه هر کدام از آنها مرحله‏ئی فراتر از مرحله قبل می باشد:
مرحله اول، در میان "موالی" ایران در عراق. مرحله دوم، نفوذ تشیع در بعضی از مناطق مرکزی ایران همچون "قم". مرحله سوم، توسعه گرایشات شیعی با روی کار آمدن "بنی عباس". مرحله چهارم، فتح طبرستان به دست "علویان". مرحله پنجم، برپائی حکومت"آل بویه". مرحله ششم، پس از حملات "مغول‏ها". مرحهل هفتم، روی کار آمدن دولت "صفویه".
مردم ایران، روزگاری گرایششان به تشیع قوی شد که حاکم بر بغداد شدند.
(زمان آل بویه) و زمانی این گرایش، سرعت یافت که مغولان بر آنها مسلط شدند. در این صورت این مطلب چه ارتباطی با این توجیه دارد که آنان به جهت ظلم و ستمی که از سوی بنی امیه و حکام خود کامه بر ایشان می رفت و زیر فشار بودند و نیز می خواستند تحت نام اسلام (اما نه اسلام خلفاء) مبارزه کنند، تشیع را برگزیدند؟
البته مسائل عمده فرهنگی یک ملت نیز در مجموع، قابل توجه بوده و طبیعی است که به هر حال ملتی که قرنها با" فرهنگ خاصی" خو گرفته تا مدتها نتواند از آن دل بکند. مدت دوام آن، بستگی به نقش فرهنگ جدید بر جامعه و برخورد آن با فرهنگ پیشین دارد این برخورد از طرف اسلام محکم بود در عین حال، برگزاری بعضی از جشن‏های جاهلی ایران نشانگر بقای "آثار فرهنگی "گذشته محسوب می‏شد. در قرون اولیه این جشنها، هم در میان مسلمانان ایرانی "سنی" و هم کسانی که گرایشات "شیعی" داشتند، وجود داشت. علاوه بر این در بین عربها نیز مشهود بود، بطوریکه بنی امیه داستان رستم و سهراب را زنده کردند و یا دیگر خلفای اموی و عباسی، مراسم عید نوروز، جشن مهرگان و آداب و رسوم ایرانی را برگزار کرده و از بسیاری از رسوم ساسانی استقبال نمودند .
توجه به این مسائل فرهنگی در یک وجه کلی، می تواند خطوطی را در سراسر تاریخ ایران ترسیم کند. بطوریکه تا اندازه‏ای بعنوان یک "محور" برای ارزیابی "تحولات فکری و فرهنگی "می‏تواند مورد توجه قرار گیرد. اما معمولا می‏بایست در این باره دقت زیادی به عمل آید و تأثیر این مسائل بطور دقیق روشن گردد، نه اینکه تحت عناوین کلی و یا به جهت حضور سطحی آنها در ظواهر، نتایج گسترده گرفته شود.
۷ درصد باقی مانده در ایران مسیحی یا یهودی هستند&#۰۳۹;.گروه مسیحیان مشتمل بر آشوریان و ارامنه هستند که در ایران از زمانهای قدیم زندگی می کردند.علاوه بر کلسای گرگوریان -کاتولیکها و پروتستانها نیز پرستشگاههای خود را دارند.ارامنه و آشوریان در مجلس نیز نماینده دارند.
یهودیان ۳ درصد جمعیت را تشکیل داده و در مجلس نیز حضور داشته و مدارس و پرستشگاهها و انجمن های خود را دارند.
. قبل از ظهور اسلام دین زرتشتی در ایران رواج داشت که بر سه اصل:پندار نیک، کفتار نیک و کردار نیک استوار بوده و در حال حاضر۱% با اعتقاد به این دین در ایران زندکی می کنند
● تاریخچه حیات ارامنه در ایران
ارامنه ساکن در سرزمین ارمنستان نه تنها بعنوان همسایه هم مرز با مردم ایران ارتباط داشته اند بلکه بیشتر از دیگر همسایگان ایران طی قرون متمادی در نواحی مختلف ایران سکونت نموده اند.
پس از تسلط کوروش هخامنشی بر سرزمین ارمنستان , کوروش در دوران حکومت خود مبادرت به ایجاد سپاهی متشکل از بیست هزار پیاده و چهار هزار سواره نظام از سربازان ارمنی کرد که این سپاه تا سقوط حکومت هخامنشی در آن شهر بصورت دائمی اقامت گزیدند.
در زمان بریائی کاخهای شوش و تخت جمشید توسط داریوش اول , از معماران و سنگ تراشان ارمنی نیز استفاده شده است. بدین ترتیب آنان بهمراه خانواده های خویش در منطقه فارس اقامت گزیدند و جامعه کوچکی از ارمنیان را در آن منطقه تشکیل دادند.
با آغاز حکومت اشکانیان , ارتباطات سیاسی و اجتماعی بین ایرانیان و ارامنه مستحکم تر گردید و تعدادی از بازرگانان و اشراف ارمنی که ارتباطات خویشاوندی با مردم داخل ایران داشتند در شهرهای مختلف سکونت گزدیند. با روی کار آمدن ساسانیان جنگهای طولانی با بازرگانان اشکانیان در کشورهای همسایه از جمله ارمنستان آغاز شد , لذا از دوران حکومت اردشیر بابکان , حملات متعددی به ارمنستان انجام شد و بدین گونه اسرای بسیاری در زمان حکومت شاهپور دوم ساسانی جنگهای خونینی بین ایران و ارمنستان در گرفت که در آغاز منجر به شکست ارامنه و اشغال آن سرزمین گردید. براساس شهادت مورخان حدود ۱۱۳۰۰۰ خانواده ارمنی به داخل فلات ایران کوچانده شدند و در مناطق مختلف ایران اسکان یافتند تعداد زیادی از آنان به منطقه خوزستان و عراق فعلی برده شده و در کارهای ساختمانی و کشاورزی بکار گرفته شدند. از سرنوشت ارامنه کوچانیده شده در زمان شاهپور اطلاع دقیقی در دست نیست و طبق روایاتی آنان بطورپراکنده در شهرهای غربی و جنوب غربی ایران سکونت گزدیدند و بعد از آغاز حملات اعراب به ایران هیچگونه نشان و خاطره ای از آنان برجا نمانده است.
با سقوط حکومت اشکانیان در ارمنستان و تقسیم آن سرزمین بین دو کشور ایران و روم , قسمت عمده ارمنستان تحت حکومت سامانیان قرار گرفت , جهت دفاع از مرزهای شرقی ایران و همچنین خارج نمودن نیروهای جنگی ارامنه از سرزمین اصلی خود ارتشی متشکل از سی هزار سواره نظام که قسمت عمده آنان را اشراف زادگان تشکیل میدادند جهت جنگیدن با کوشانها به نیشابور گسیل شدند و تا زمان حکومت یزد گرد دوم و شورش ارامنه بصورت دائمی در آن منطقه مستقر بودند. با اشغال ایران توسط اعراب و آغاز حملات به فلات ارمنستان , آنان از مناطق مختلف ارمنستان اسرائی به داخل ایران آوردند , این اسرا عمدتا بصورت برده فروشان به معرض فروش گذارده و یا به سرزمینهای عراق و سوریه کوچانیده شدند. بنابراین ارمنیان مانند دوران شاهپور سامانی قادر به تشکیل جوامع خود در ایران نشده و بین بومیان منطقه محو شدند.
با آغاز حملات سلجوقیان به ارمنستان به قول مورخان در سالها ۱۰۴۸ و ۱۰۴۹ میلادی حدود ۰۰۰/۱۵۰ نفر از ارامنه به اسارت به ایران آورده شدند. تعداد بسیاری از آنان در راه کشته و تعدادی نیز به بازارهای برده فروشان مصر فرستاده شدند و بازماندگان در مناطق مختلف آذربایجان و مناطق مرکزی ایران سکنی گزیدند در حملات جدیدی که الب ارسلان سلجوقی در سالهای ۱۰۶۳ تا ۱۰۷۲ میلادی به فلات ارمنستان انجام داد , مجددا اسرای جدیدی از ارمنستان به ایران آورده شدند که عمدتا در حوالی شهر سلطانیه ساکن شدند.
در زمان هجوم مغولان به ایران , ارامنه نیز بهمراه ایرانیان قتل عام شدند و تعداد آنان رو به کاهش گذاشت ولی در اندک مدتی بعلت آوردن اسرای جدیدی از ارمنستان توسط مغولان , جوامع ارمنی در ایران رو به فزونی نهاد و در اواخر دوران حکومت مغولان که آرامش نسبی در کشور برقرار شده بود , ارامنه جوامعی در شهرهای تبریز , سلطانیه , مرند , مراغه , رشت , ری و غیره تشکیل دادند. در دوران حکومت ایلخانان در ایران بزرگترین تجمع ارامنه در پایتخت وقت ایران , شهر سلطانیه بوده که به فعالیتهای صنعتی و تجاری اشتغال داشتند. لذا با آغاز حملات تیمور لنگ , اکثر ارمنیان ساکن سلطانیه همراه آنهایی که از قفقاز آورده شده بودند به شمال افغانستان و مغولستان کوچانیده شدند و بدین ترتیب به مرور شهر سلطانیه از وجود ارامنه خالی شد.
با تسلط آق قویونلوهها و قویونلوها برمناطقی از ایران , جنگهائی طولانی آغاز شد باعث قتل و غارت مردم ایران شد و در این بین ارامنه بیشترین آسیب را دیدند , بطوریکه در مدت زمان کوتاهی , کلیه جوامع ارمنی ساکن در مناطق مرکزی و غربی ایران از هم پاشیدند.
در اواخر قرن ۱۶ میلادی و آغاز حکومت صفویان , ارامنه عمدتا در آذربایجان متمرکز شدند و تعداد قلیلی از ایشان نیز در شهرهایی چون قزوین , اصفهان و ری بکار تجارت مشغول بودند.
در سال ۱۶۰۳ میلادی شاه عباس صفوی عملیات نظامی خود علیه عثمانی را آغاز نمود و تمامی فلات ارمنستان را اشغال کرد, ولی به فاصله یکسال نیروهای عثمانی به فرماندهی سینا پاشا مبادرت به حمله بزرگی علیه نیروهای ایران نمودند. شاه عباس تصمیم گرفت در کنار رود ارس با دشمن مواجه گردد, بنابراین با سرعت عقب نشینی نمود و در حین عقب نشینی از سیاست سرزمینهای سوخته استفاده کرد و گروهی از ارمنیان ساکن دشت آرارات بطرف ایران رانده شدند و همه روستاها و شهرهای سر راه ارتش عثمانی نیز سوزانیده شد.
از تعداد نیم میلیون ارامنی رانده شده از مناطق مسکونی خود فقط یک پنجم آنان قادر به سکونت در مناطق مختلف ایران شدند و سایرین در مسیر طولانی مهاجرت که مدت یکسال بطول انجامید بعلت عملیات جنگی , سرما , قتل و غارت قبلایل سر راه , بیماری و قحطی جان خود را از دست دادند.
ارمنیانی که در دوران صفویان به ایران آورده شدند در شهرهای چون رشت , قزوین , شیراز , اراک , همدان , انزلی , کاشان و بخصوص اصفهان و روستاهای اطراف آن اسکان داده شدند. بدستور شاه عباس تجار و صنعت گران ارمنی در جنوب پایتخت صوفیان در ساحل جنوبی رود زاینده رود ساکان داده شدند و در این منطقه خانه های خود را برپا داشتند و به یاد موطن خود محل سکونت جدید خود را جلفا نامیدند. شاه عباس برای اینکه ارامنه را به سرزمین جدید وابسته نماید, اختیاراتی به آنان اعطا نمود که از آن جمله اجازه ساخت کلیساهای متعدد و برپائی خلیف گری ارامنه جهت اداره امور مذهبی و اجتماعی خاص ارامنیان را میتوان نام برد.
با سقوط حکومت صوفیان و آغاز حملات افغانها در ایران و بعلت جنگهای طولانی داخلی که تا اوایل قرن ۱۹ بطول انجمید , ناامنی بر کشور حاکم شد و این امر باعث کوچ تعدادی بسیاری از ارمنیان از مناطق مرکزی و جنوبی ایران به سرزمینهای امن گردید و بدین ترتیب در مدت زمان کوتاهی تعداد زیادی از آنان در سواحل شبه جزیره هند گرد آمده و جوامع جدیدی در آنجا تشکیل دادند. بهمین ترتیب بود که باقیمانده ارمنیان در ایران اکثرا در شهرهای تهران, اصفهان و تبریز تمرکز یافته و جوامع کوچکی از آنان نیز در شهرها و روستاهای مختلف ایران پراکنده شدند.
منبع : سفارت جمهوری اسلامی ایران ـ پاریس