شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کاشانی، مصدق را صیاد آزادی می‌دانست


کاشانی، مصدق را صیاد آزادی می‌دانست
نهضت ملی از یک سو معلول زنده شدن اسلام سیاسی در دهه بیست و از سوی دیگر تقویت آن برای دوره های بعدی شد. البته به نظر من، اسلام سیاسی بعد از نهضت ملی، به ملی گرایی موجود در نهضت ملی پشت کرد و راه خود را از آن جدا کرد.
روحانیون به عنوان یکی از گروهای ذی نفوذ در مردم ، در جریان ملی شدن صنعت نفت نقش به سزایی داشتند . خبرنگار بنیاد باران با حجت الاسلام رسول جعفریان پزوهشگر و محقق پیرامون نقش روحانیون در جریان ملی شدن صنعت نفت گفتگویی انجام داده است که در ذیل می آید.
● آیا در زمان انعقاد قرارداد اولیه نفت بین انگلیس و ایران و سپس تبدیل آن به قرارداد دارسی ، روحانیت اعتراض کردند یا خیر و چرا مانند تحریم تنباکو اعتراضات گسترده صورت نگرفت؟
تمدید قرارداد در شرایطی صورت گرفت که روحانیت بدترین دوران خود را پشت سر می گذاشت؛ دورانی که به شدت سرکوب شده و غالب روحانیون یا خود لباس روحانیت را ترک کرده و یا مجبور به این اقدام شده بودند. به علاوه، شکست روحانیت در مشروطه، روحانیون باقی مانده را سخت از سیاست بیزار کرده بود. بنابراین دلیلی نداشت تا اساسا در جریان رویدادهای جاری باشند. نکته دیگر در ارتباط با علمای عراق است که این زمان هیچ گونه مجاز به دخالت در امور ایران نبودند. در واقع این دوره، هم ایران نظام شاهی داشت و هم عراق پس از یک دوره تسلط انگلیسی ها، دولت مستقلی تشکیل داده بود. رابطه این دو دولت هیچ مناسب نبود. به علاوه رضا شاه برای جلوگیری از خروج پول از ایران به نجف، دستور کنترل هم داده بود. به هر روی علمای نجف نیز ورودی در مسائل ایران نداشتند.
● جدایی دکتر مصدق از آیت‌ا... کاشانی به چه علت بود و چه میزان در شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت تأثیر داشت؟
به طور کلی در بیشتر دولت ها، مجالس با دولت ها سر سازگاری ندارند. دلیل آن هم نگاه نظارتی مجلس به دولت از یک سو و همکار بودن اجرایی دولت از سوی دیگر و کوتاه بودن دست مجلسی ها در عمل است. اگر این امر، یعنی تعارض ذاتی مجلس و دولت با یک سازوکار مبتنی بر دمکراسی پیش برود مشکل چندانی پیش نمی آید، اما هر طرف که دخالت های نابجای جدی داشته باشد، داستان تعارض میان آنها بالا می گیرد. مصدق با مجلس هفدهم که ریاست آن را آیت الله کاشانی داشت درگیر شد. این درگیری ادامه یافت و در نهایت به تلاش مصدق برای منحل کردن مجلس هفدهم منجر شد؛ داستانی که به کودتا خاتمه یافت.
هیچ کس در لج بازی مصدق به عنوان یک نخست وزیر سیاسی قدرتمند تردید ندارد، کسی که برای رسیدن به مقاصد خود آن قدر سماجت کرد که همه چیز را از دست داد. یکی از آنها یاور دیرینش آیت الله کاشانی بود. به نظر می رسد مصدق، اعتقادی به آیت الله کاشانی نداشت و او و همقطاران وی را در مجلس هفدهم مزاحم دولت خود می دید. طبعا آنها نیز آدم های قدرتمندی بودند. این تعارض در مجموع ساماندهی نشد و دامنه آن گسترش یافت و از مصدق که به اسم انتخابات تلاش کرد تا مجلس هفدهم را منحل کند، چهره‌ای تندرو و ضد دمکرات برجای گذاشت. کاشانی او را صیاد آزادی ایران خواند و تأکید کرد که مصدق بر آن است تا مشروطیت را نابود کند. رفتارهای تند مصدق در برابر مجلس که در نهایت به انحلال مجلس انجامید و در عمل معلوم شد که هیچ ثمری هم جز نابود کردن نهضت نداشته است، این تصور را برای کاشانی به وجود آورده بود.
با این حال شکست نهضت ملی تنها مربوط به اختلاف مصدق و کاشانی نبود. دهها عامل داخلی و خارجی دیگر وجود داشت که باید آن ها را بررسی کرد. یکی از هزاران، اعتماد دکتر مصدق به سرتیپ دفتری عامل شاه برای ریاست شهربانی بود که مورد اعتراض سخت ریاحی رئیس ستاد مشترک ارتش قرار داشت. بعدها ریاحی نوشت:‌ «اگر مصدق با اصرار سرتیپ محمد دفتری را به ریاست شهربانی منصوب نمی کرد، جریانات روز ۲۸ مرداد اتفاق نمی افتاد.» (خواب آشفته نفت: ۸۵۹). محمد علی موحد در همین کتاب می افزاید: «به گمان ما مصدق گول نخورده بود. او به خوبی می دانست که پسر عموی او فرمانده گارد مسلح گمرک، با کودتاگران همدست است...»
این اشاره را به این خاطر کردم که توجه داشته باشید عوامل شکست این نهضت، بسیار فراوان بود.
● ملی شدن صنعت نفت آیا بیشتر ریشه ملی داشت یا ریشه در عقاید دینی و اعتقادی مردم ؟
مبارزه در عرصه ملی – اسلامی از سالها پیش از مشروطه آغاز شد. بزرگترین جنبش، تحریم تنباکو بود که به دفاع از صنایع داخلی انجام شد. بعدها حرکت های فراوانی در این زمینه صورت گرفت که شاید یکی از مهم ترین آنها تأسیس شرکت اسلامیه در اصفهان در دهه پیش از مشروطه بود. در این زمینه حرکتی شکل گرفت که می توان نام جنبش تحریم اجناس خارجی را به آن داد. این حرکت درست نقطه مقابل اعطای امتیاز به بیگانگان بود. بدین ترتیب شما باید تاریخ یک صد ساله گذشته ما را بر پایه دو حرکت متضاد ارزیابی کنید؛ حرکتی که در جهت اعطای امتیاز به بیگانگان بود و گاه در پوشش تجدد از آن دفاع می کرد. و حرکتی که در ادامه نوعی حس ملی – اسلامی بوده و طالب آن بود که روی پای خود بایستد. نهضت تحریم توسط روحانیت رهبری می شد و بسیاری از روشنفکران ماهیت آن را درست درک نمی کردند. علاوه بر این ، این روحانیت بود که با نفوذ در مردم می توانست پشتوانه جنبش تحریم خارجی باشد. زمانی که نهضت ملی شدن صنعت نفت روی داد به نظر من در ادامه همان سیاست تحریم از نوع دیگر آن بود. در واقع قطع کردن دست خارجی و اجانب از کشور بود. این شعاری بود که دهها سال ورد زبان مردم و رهبران بود: «قطع دست اجانب». بدین ترتیب شما می توانید تصور کنید که چطور نهضت ملی شدن صنعت نفت در ادامه حرکتی بود که چندین دهه وجود داشت و بسا بتوان گفت صورت بسیاری از حرکت های اسلامی – ملی در دوره اخیر بود. حتی انقلاب اسلامی هم با شعار قطع دست اجانب راه خود را باز کرد. به عقیده من نهضت ملی بدون این سابقه نمی توانست به همین مقدار پیروزی هم برسد.
نکته دیگری که در این زمینه باید توجه داشت این است که نهضت ملی، به دلیل حمایت بخش میانی روحانیت از آن، به خصوص در شهرهای بزرگی چون اصفهان، سبب زنده شدن احساسات مذهبی در عرصه سیاست شد. تا آن زمان به رغم فعالیت های سیاسی بخشی از مذهبی ها، اما دخالت در سیاست برای متدینین قبیح بود. با آغاز نهضت ملی، این قبح فرو ریخت و آیت الله کاشانی در این زمینه نقش مهمی داشت. او بخشی از شعارهای مدرس را در باب یکی بودن دین و سیاست زنده کرد و در بسیاری از مصاحبه های خود آن را مطرح ساخت. حتی مصدق هم به نفوذ روحانیت اعتراف داشت. خود من اسناد فراوانی از ارتباط مصدق با روحانیون به ویژه در مورد خاص اصفهان و شخص آیت الله چهارسوقی چاپ کرده‌ام. به طور کلی باید گفت نهضت ملی از یک سو معلول زنده شدن اسلام سیاسی در دهه بیست و از سوی دیگر تقویت آن برای دوره های بعدی شد. البته به نظر من، اسلام سیاسی بعد از نهضت ملی، به ملی گرایی موجود در نهضت ملی پشت کرد و راه خود را از آن جدا کرد.
● دیدگاه آیت‌ا... بروجردی درخصوص دکتر مصدق چه بود و آیا درست است که ایشان دولت مصدق را نسبت به مذهب لابشرط می‌دانستند؟
آقای بروجردی آن طور که یکی از شاگردان نزدیک ایشان می گوید اصولا اهل قیام نبود، اهل اقدام بود. همین و بس. اما باید عرض کنم که در جریان ملی شدن نفت، حتی اهل اقدام هم نبود. به نظرم ماهیت این ماجرا برای ایشان مبهم بوده و برای ظواهر حجیتی قائل نبوده است. این که اصل ملی شدن نفت و غوغایی که برای آن به پا خواسته تا چه اندازه واقع بینانه بوده یا نه، هم اکنون نیز در معرض تردید قرار دارد. نباید در این باره به هو و جنجال ها توجه کرد. اما در جریان ملی شدن صنعت نفت، آیت الله بروجردی مسائل را از زاویه دید مذهبی می‌دید و چندان به وجه سیاسی یا حتی اقتصادی آن نمی نگریست. از نظر ایشان مهم آن بود که مبادا دین آسیبی ببیند. این تفسیری بود که ایشان از نقش خود به عنوان یک مرجع حافظ شریعت داشت. این که این نگاه درست است یا نه، بنده کاری ندارم. نتیجه آن بینش این شده بود که واهمه از حزب توده یک اصل بود. این که توده‌ای ها ممکن است در ایران به قدرت برسند و به قدرت رسیدن آنها هم بر دوش همین رهبران نهضت ملی باشد، امری دور از انتظار از نظر مراجع دینی نبود. اگر به یاد داشته باشیم حتی در اوائل انقلاب هم گفته می شد که آیت الله خمینی انقلاب می کند و توده ای ها سر کار می آیند. البته هم در نهضت ملی و هم انقلاب اسلامی معلوم شد این امر حقیقت ندارد و مردم به این سادگی تن به حکومت کمونیستی نمی دهند. اما به نظرم خطر آن در دوره نهضت ملی بیشتر بود. شرایط آن روز دنیا متفاوت بود. به هر حال آیت الله بروجردی نگران حوزه و دین داری مردم از زاویه دید خود بود و به نظرم هیچ کدام از رهبران نهضت ملی را اعم از این که ملی – مذهبی باشند یا ملی، نمی پسندید. شاید کلمه پسندیدن هم درست نباشد در واقع برای ایشان چندان تفاوتی نداشت. مهم برای ایشان این بود که به دین آسیبی نرسد.
منبع : بنیاد باران


همچنین مشاهده کنید