دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


قابل اعتماد


قابل اعتماد
لازم نیست آدم حتماً کتاب را از اولش بخواند. می شود مثلاً مقدمه را جا انداخت و یکراست رفت طرف متن، تا توی ذوق آدم نخورد که کسی در سال ۱۳۸۵ شمسی چنین مقدمه کهنه عجیب و غریب بی ربطی درباره شکسپیر نوشته، سرشار از ایده ها و نظرات و اشاراتی که خیلی وقت است در هیچ کتابی یا مقاله یی یا رساله یی نشانی ازشان نیست.
به سراغ متن اگر برویم اما داستان متفاوت است. این ترجمه آقای ادیب سلطانی از «هملت» (در کنار ترجمه قبلی شان؛ «ریچارد سوم») از آن کوشش های گران قدر و بسیار لازمی است که در زبان فارسی و در مورد خاص شکسپیر کم تر داشته ایم. مهم نیست که این ترجمه یی است غیرقابل اجرا (و مگر ترجمه نمایشنامه باید فقط به منظور به صحنه بردنش باشد؟)، مهم نیست که مثلاً غنای زبان و بازآفرینی شعریتً نمایشنامه شکسپیر را -تا حد زیادی- فرو گذارده و از همین رو فاقد آن لذتی است که مخاطب در مواجهه با زیبایی کلام در زبان انگلیسی اثر تجربه می کند (و به همین خاطر ترجمه داریوش آشوری از «مکبث» کماکان بهترین شکسپیر به زبان فارسی است)، مهم نیست که خواندنش اندکی دشوار و پردست انداز است؛ این اهمیت دارد که آقای ادیب سلطانی با دقت و جزیی نگری تمام ترجمه اش را پیش برده و انجام داده؛ و این همان کاری است که غالب مترجمان ایرانی شکسپیر نکرده اند.
سطر به سطر این ترجمه دلالت دارد به اینکه تفسیرهای متنی خوانده شده، متن بر بستر تاریخی اش درک و برگردانده شده و کوشش بر این بوده که - تا حد ممکن - صنایع ادبی متن در فارسی بازآفریده شوند. همین هیچ کم نیست. در هر کتابفروشی عادی هر کشوری حتماً قفسه یی هست برای کتاب های شکسپیر که تویش می توان علاوه بر اصل آثار ترجمه هایی از هر یک از نمایشنامه ها پیدا کرد - ترجمه هایی از منظرهای مختلف و با رویکردهایی متفاوت که اما همگی از یک حیث شبیه هم اند - قابل اعتمادند.
ترجمه شکسپیر در همه جای جهان کار سخت و خطیری است که هرکسی سراغش نمی رود، تخصص می خواهد و دانش زبانی و تاریخی گسترده یی از آن عصر، تحقیق مفصل و مراجعه مداوم به متون تفسیری و توضیحی می طلبد و نیز کمکی قریحه ادبی.
در ایران اما شکسپیر بخت چندان خوشی نداشته و بیشتر گرفتار ذوق آزمایی های علاقه مندانی بوده بی حوصله و دانش ناکافی تا هماورد متخصصانی کوشا و پیگیر. تک وتوک تجربه های موفق و آدم های محترم را که کنار بگذاریم (و محترم ترین شان هم آقای به آذین) باید گفت این زمینی است تا بارورشدن و حاصل دادنش راه بسیار دارد. دو ترجمه آقای ادیب سلطانی ارمغان هایی اند مهم و ارزشمند برای زبان فارسی و تئاتر ایران و پژوهندگان شکسپیر در اینجا. باید امیدوار بود که این تجربه ادامه یابد و آقای ادیب سلطانی همتی کند در ترجمه - دست کم - دو سه تا از دیگر نمایشنامه های مهم شکسپیر، و نیز شاید که باید دریغ خورد بر عمر و دانش و توانی که دیر به این عرصه رسیده و چه بسیار سال ها را گذرانده به ترجمه هایی که چندان به کاری نیامده اند و نمی آیند. آن امید اما این دریغ مان را کنار می زند.
بهرنگ رجبی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید