دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


دغدغه‌یی بزرگ به نام فرار سرمایه‌های انسانی


دغدغه‌یی بزرگ به نام فرار سرمایه‌های انسانی
مساله مهاجرت سرمایه و کار که یک پدیده جهانی است می تواند تاثیر بسزایی در مبادلات کالا و خدمات داشته باشد چون از سال ها قبل وجود داشته و گفته می شود که ۱۹۲ میلیون نفر در دنیا مهاجرت می کنند که اگر به درستی مدیریت شود می تواند باعث یکپارچگی اقتصادی شود به طوری که کشورها و فرهنگ ها را به هم نزدیک کند و مناسب برای معرفی فرهنگ، اقتصاد و ساختار بازار کشورها هستند. بنابراین در کشورهای توسعه نیافته یک منبع مهم ارزی محسوب می شوند ضمن اینکه نیروی مازاد این کشورها اگر به خارج برود از فشار بیکاری در داخل کم می کند.
برای کشورهای پیشرفته هم که با کاهش رشد جمعیت مواجه هستند به طور طبیعی مهاجرت نیروی کار می تواند کمبود نیروی انسانی را پر کند. بنابراین اگر از بعد کلان جهان را به صورت یکپارچه بسنجیم و همه سیاست ها در جهت بالا رفتن رفاه انسان ها باشد مهاجرت می تواند نقش مهمی ایفا کند اما تمام تئوری هایی که در رابطه با تجارت بین المللی مطرح بوده تا به حال در روابط با مهاجرت کار و سرمایه هیچ گونه پیش بینی یا نظریه یی را ارائه ندادند یا اگر نظریه یی ارائه شده عکس آن در عمل دیده می شود.
مثلاً در تئوری های تجارت بیشترین تاکید روی بازدهی است و هرجا که عوامل کمیاب باشند بازدهی بسیار بالا است و کشورهای توسعه نیافته که سرمایه کم دارند به طور طبیعی بازدهی سرمایه گذاری بالایی دارند و همین طور نیروی متخصص کم دارند. انتظار می رفت که یک نوع مهاجرت از کشورهای پیشرفته به کشورهای توسعه نیافته صورت گیرد اما در عمل ما دچار تناقض هستیم، البته شرایط کشورها یکسان نیست. بعضی کشورها به دلیل فقر منابع، نبودن ثبات اجتماعی، درگیری ها و ناامنی ها باعث فرار سرمایه ها می شوند یعنی اگر سرمایه ها چه فیزیکی چه انسانی شرایط را مطلوب ندانند فرار می کنند.
به طور قطع عواملی که موجب فرار سرمایه پولی از یک کشور می شود به دلیل پایین بودن بازدهی در کشور، بی ثباتی سیاسی در کشور و نبودن فضای مناسب برای استفاده از این منابع در بخش های مولد اعم از صنعت و خدمات است. به رغم اینکه نرخ سود بانکی در این کشورها بالا است فرار سرمایه صورت می گیرد چون آنچه عامل تعیین کننده نگهداری پول است تاثیرات بلندمدت متغیرها است و نه اثرات کوتاه مدت نرخ سود بانکی.
برای مقابله با فرار سرمایه باید به دنبال علت آن بگردیم اگرچه در طول سال های گذشته بیشتر سعی کردند که با معلول مبارزه کنند یعنی اجازه خروج پول از کشور را با افزایش نرخ سود بانکی ندهند که این نه تنها، باعث تشدید فرار سرمایه بلکه باعث رکود نیز می شود ضمن اینکه امنیت سرمایه گذاری را مخدوش می کند.
در کشورهای پیشرفته عوامل زیادی باعث می شود که این مهاجرت ها تاثیر منفی بر اقتصادشان نگذارند اما برای کشورهای توسعه نیافته از جمله کشور ما که با کمبود سرمایه مواجه هستیم این مهاجرت ها اثر منفی دارد.
لذا فرار سرمایه پولی و انسانی از کشور صورت می گیرد در حالی که اثرات افزایشی یا ضریب تکاثر سرمایه گذاری برای ایران بسیار بالا است پس هر چقدر این سرمایه از کشور خارج شود به همان میزان باعث کاهش ضریب تکاثر می شود و اشتغال و تولید را به مراتب بیشتر کاهش می دهد. اگر بخواهیم ترکیب این وضعیت را بررسی کنیم، می دانیم که وجود یک فرد متخصص اثرات همه جانبه یی با اقتصاد می گذارد که نه تنها باعث افزایش بهره وری می شود بلکه باعث جذب سایر افراد به فعالیت های مولد می شود.
مهاجرت باعث می شود اثراتی که این فرد می توانست در جامعه داشته باشد در خارج داشته باشد که اصطلاحاً بازار لمونز اتفاق می افتد که کالای بد کالای خوب را از بازار بیرون می کند. زمانی که ما نیروی متخصص را به دلایل مختلف نتوانیم نگه داریم یا انگیزه های ماندن آنها را فراهم نکنیم و حتی این افراد از فعالیت های اقتصادی داخل کشور بیرون می روند و به طور طبیعی کسانی جای اینها را می گیرند که از کیفیت پایین تری برخوردارند و در اینجا در جامعه مدیران، وکلای مجلس، کادر آموزش و... اگر افراد بامهارت وجود نداشته باشند، افراد جانشین آنها شاید نتوانند به معنای واقعی و به خوبی آن نهاد را اداره کنند و باعث به هدر دادن منابع می شوند.
بنابراین اگر واقعاً نیروهای بالنده در کشور وجود نداشته باشد و اینها از کشور بیرون روند، اثرات منفی بسیاری را به جا می گذارند در حالی که می دانیم سرمایه های زیادی هزینه می شود تا یک فرد بتواند متخصص بیرون بیاید و اگر ما نتوانیم این افراد را در داخل نگه داریم مشکلات زیادی به وجود می آید.
بعضی از صاحب نظران یکسری روش های غیرمستقیم را اعمال می کنند که حدس بزنند ما چه میزان فرار سرمایه داریم. یک روش ساده این است که ما کل پرداخت های پولی برای واردات را به علاوه فرع بدهی ها (نرخ بهره های بانکی یا سود) و افزایش ذخایر رسمی از کلیه منابع تحصیل ارز خارجی مثل صادرات، استقراض و سرمایه گذاری توسط شرکت های خارجی کسر کنیم آنچه به دست می آید فرار سرمایه پولی تلقی می شود. یک تخمین دیگر هم سازمان بین المللی مهاجرت در مورد فرار سرمایه انسانی از ایران زده بود که سالانه آن را ۱۰ میلیارد دلار ارزیابی کرده بود.
اگر این ۱۰ میلیارد دلار با خروج سرمایه در سال ۸۰ تا ۸۳ جمع شود از ۷/۲۲ میلیارد دلار در سال ۸۰ تا ۸۲ کاهش می یابد ولی در سال ۸۳ دوباره بالا می رود و به ۳۱ میلیارد دلار می رسد. این مبلغ شاید خیلی زیاد تلقی شود. اگر ما کل درآمدهای نفتی و ارزی کشور را لحاظ کنیم در این سال در حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیارد دلار است و این رقم به نظر دقیق نمی آید اما ۵/۱ میلیارد دلار خروج ارز توسط کارگران افغانی را هم اضافه کردیم و آن ۱۰ میلیارد را هم پذیرفتیم یعنی ۵/۱۱ میلیارد دلار به مبلغی که خودمان محاسبه کردیم اضافه کردیم و حدود ۳۱ میلیارد دلار شد.
آنچه این رقم به ما می گوید این است که از کشور سرمایه خارج شده. اگرچه ممکن است این رقم به طور دقیق نباشد ولی همین نشان می دهد که سرمایه ها احساس ناامنی داشتند و لذا از کشور خارج شدند.
چندین عامل باعث این مساله می شود، یکی پایین بودن بازدهی سرمایه گذاری که علاوه بر ناامنی بازدهی سرمایه گذاری بین ۵۰ تا ۶۵ درصد در کشور ما است که در مقایسه با ۱۰۰ درصد رقم پایینی است که چند عامل باعث بازدهی کم سرمایه می شود؛ یکی محدود بودن تقاضای داخلی، کمی استفاده از ظرفیت تولیدی بنگاه ها، به دلیل پایین بودن قدرت خرید و به دلیل ناتوانی در صادرات، نبودن نیروی متخصص و فعالیت هایی که ما شاهد آنها هستیم مثل سودآوری فعالیت غیرمولد مثل فروش زمین و ساختمان که بسیار درآمد بالایی دارند به دلیل اینکه استهلاک در کشور ما مثبت است.
مثلاً پیکانی که ۳۰ هزار تومان بوده الان بالای یک میلیون است. حتی اگر تورم را کم کنیم باز هم می بینیم استهلاک مثبت است. مساله دیگر بوروکراسی عریض و طویل اداری است که مشکلات بسیار زیادی را برای سرمایه گذاری در کشور فراهم می کند. اطلاعات ما نشان می دهد که مزیت حمایت سرمایه گذاری در ایران ۷/۲ است که این به طور متوسط است و در مقایسه با خیلی از کشورها ما شاخص پایینی داریم و در بین ۱۵۵ کشور ما رتبه ۱۴۸ هستیم. اگر فضای کسب و کار را در نظر بگیریم رتبه ما ۱۱۳ از ۱۷۶ بوده که در سال گذشته به ۱۱۹ رسیده، یعنی بدتر شده است.
عوامل زیادی دست به دست هم می دهند و باعث می شوند که این بوروکراسی ها هزینه سرمایه گذاری ها را بالا ببرد. مثل قوانین و مقررات، نبود امنیت سرمایه گذاری، نبود امنیت های فردی و اجتماعی، حقوق مالکیت، بوروکراسی عریض و طویل اداری در ارتباط با اخذ مجوز شروع کسب و کار و قوانین کارگری.
بانک جهانی اطلاعاتی که به وسیله شرکت ها به دست آورده نشان می دهد که یکی از عواملی که باعث می شود سرمایه ها از کشور فرار کنند نااطمینانی است. برای همین ۳۰ هزار بنگاه را در ۵۳ کشور بررسی کرده که به ترتیب عوامل مختلف به صورت نااطمینانی در سیاست ها، بی ثباتی در نرخ مالیات، فساد، بالا بودن هزینه منابع مالی، جرائم، مقررات، کمبود نیروی متخصص، سیستم قضایی، زیرساخت های نیروی کار، حمل و نقل و.... در آن دیده می شود.
یکی از مسائل کلیدی که در رابطه با سیاستگذاری هست بحث تعدیل پول ملی است. شاید از نظر فرار سرمایه مهمترین عاملی که از نظر تاریخی منجر به فرار سرمایه شده کاهش ارزش پول ملی است. نوسانات نرخ ارز و تعدیل پول ملی. اصطلاحی است تحت عنوان پول داغ، پولی که مثل زغال داغ است که نمی خواهی آن را نگهداری،مفهوم آن این است که این پول بی ارزش است. از این منظر می توان فرار مغزها را تحلیل کرد.
به دلیل شرایط بی ثبات اقتصادی کشور نگهداری این پول ضرر می زند و بهتر است رها شود و این پول ها روز به روز اعتبار خود را از دست می دهند و باعث می شوند که به جای ماندن در داخل به خارج از کشور منتقل می شوند و لذا باعث فرار سرمایه می شود.
اگر نیروهای متخصص ایران را که به کشورهای دیگر رفتند بخواهیم ارزیابی کنیم، اطلاعاتی که از طریق سازمان بین المللی مهاجرت ارائه شد، نشان می دهد که بخش اعظم ایرانی ها به امریکا و اروپا مهاجرت می کنند و از جمله نخبگان آن کشورها هستند یعنی درآمدشان از میانگین درآمد امریکایی ها بیشتر است و تخصص شان هم نسبت به رده های شغلی بالاتر است. در بین تمام مهاجرانی که در امریکا و اروپا هستند ترکیب مهاجران ایران نسبت به افراد غیرمتخصص بالاتر است.
بخش اعظم سرمایه های ایرانی که در امریکا هستند صرف شرکت های بزرگ شدند و حتی سرمایه گذاری هایی در ساختمان سازی انجام دادند. معمولاً سراغ ساختمان های گران هم در امکانات خود رفتند و نسبت به میانگین امریکایی ها هم در رده بالاتری قرار دارند.
اطلاعات نشان می دهد که نسبت مدرک فوق لیسانس و دکترا در مردان و زنان ایرانی که در امریکا هستند از ۵/۱ به ۱ و ۷/۲ در مقایسه با امریکایی ها که ۱ به ۱ و ۲۳ به ۱ است برای ایران خیلی بالاتر است. از نظر درآمد سرانه ایرانی هایی که در امریکا هستند ۵۰ درصد ایرانی ها بیشتر از میانگین متوسط درآمد امریکایی ها درآمد دارند.
میزان درآمد خانوارهای ایرانی در سال ۷۸ ۱۰ درصد بیشتر از امریکایی ها بودند در مقایسه میانگین به طور متوسط ایرانی ها ۲/۲ درصد از امریکایی ها درآمد بیشتری دارند. مثلاً ارزش متوسط مسکن جامعه امریکایی ایرانی تبار در مقایسه با امریکایی ها حدود ۲۶۸ هزار دلار بوده و علاوه بر این گفته می شود که در مقایسه با امریکایی ها خانه هایی که ارزش آنها بیش از ۵/۰ میلیون دلار است.
۲۱ درصد آنها ایرانی هستند که فقط ۳ درصد جمعیت امریکایی ها این ساختمان را دارند. در ۵۰۰ شرکت برتر امریکا نقش ایرانی ها بسیار پررنگ است و ۴۵ درصد ایرانی های مقیم امریکا افراد متخصص هستند. در کانادا و اروپا هم همین وضعیت دیده می شود.
آماری که محاسبه کردیم نشان می دهد مهاجرت از سال های ۶۵ تا ۸۳ این روند به صورت فزاینده تداوم داشته. محاسبه مهاجرانی که به طور رسمی از فرودگاه خارج شده اند نشان می دهد که بین سال های ۶۵ تا ۸۳ حدود ۶۹۴ هزار نفر از کشور خارج شدند که برنگشتند و حدود ۳ تا ۷ میلیون به طور غیررسمی خارج شدند.
بخش وسیعی از نیروی کار ما در ژاپن کار می کنند و اطلاعات ما نشان می دهد که در بیشتر کشورها نیروهای متخصص ایرانی مشغول به کار هستند و این پدیده در ایران شکل بدی به خود گرفته و مهاجران متخصص از ایران خارج می شوند و جای آنها را عراقی ها و افغانی ها و... می گیرند که بیشتر در فعالیت های ساختمانی مشغولند و مهارت پایین دارند. یک آمار دیگر نشان می دهد که فرار سرمایه در ایران بین ۹۱ کشور مقام اول را به خود اختصاص داده است ولی برای ایران با این موقعیت و امکانات این حالت خیلی مناسب نیست.
اگرچه مهاجرت ها باعث می شود که پیوند بین مهاجران و اقتصاد داخلی صورت گیرد یعنی آنها بهتر نیاز داخلی را تشخیص می دهند و به عنوان بازوی مشورتی برای ایران به حساب می آیند یا حتی باعث صادرات کالای ایران به آن کشورها می شوند و باعث افزایش صادرات غیرنفتی ایران شوند، اینها هم فروضی هستند که بسته به شرایطی است.
اگر کشورهای بزرگ رسماً اجازه بدهند که این مهاجرت ها صورت بگیرد، می توانند تاثیر مثبتی بر اقتصاد بگذارند و گفته می شود اگر کشورهای پیشرفته فقط ۳ درصد نیروی کار خود را کنترل کنند و از کشورهای دیگر استخدام کنند درآمدی که اینها به دست می آورند ۲ برابر کمک هایی است که کشورهای پیشرفته به کشورهای فقیر می کنند.
به هر حال تبعات اجتماعی - روانی بسیار مخربی بر خانواده ها می گذارد چون مهاجرت نیروی کار باعث می شود که مشکلات خانوادگی ایجاد شود و خانواده ها اغلب تک سرپرست هستند. اختلاف خانوادگی معضل بزرگی است که امروزه کشورها در آمد به دست آمده را با این مشکلات مقایسه می کنند، می بینند ضررها بیشتر است. بنابراین مهاجرت نه تنها باعث از دست رفتن سرمایه ها می شود بلکه باعث محروم شدن جامعه نیز می شود. اگر مسوولان به جای جذب سرمایه گذاری خارجی و ایجاد شوق برای آنها کمی به ایرانیان انگیزه دهند که در ایران بمانند و خارج نشوند بهتر و پرثمرتر است.
دکتر محمدقلی یوسفی
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید