یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مهاجرت بی هیاهوی عراقی‌ها به سوریه


مهاجرت بی هیاهوی عراقی‌ها به سوریه
بنا به ارزیابی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (HCR)، به دنبال حمله ایالات متحده و متحدینش به عراق در مارس ٢٠٠٣ چهار میلیون و هفتصد هزار عراقی یا در داخل کشور نقل مکان کرده و یا به خارج از کشور گریخته اند. درمقابل چنین بحرانی، واکنش بین المللی کاملا ناکافی است. کشورهای همسایه مانند سوریه بسیاری از این مردم نقل مکان کرده را به خود راه می دهند، اما توانایی آنها برای پذیرش چنین جمعیتی محدود می باشد.
فروشنده چای در خیابان، نانوای سمون (١) پز و یا صاحب دکه ای که غذای عراقی می فروشد، از این پس بخشی از منظره عادی و روزمره محله های جارامانا (jaramana) و یا سید زینب (Said Zeinab) در حومه دمشق اند : جایی که لهجه عراقی در بسیاری از کافه ها مسلط است. تاکسی هایی که در مقابل ایستگاه اتوبوس صف کشیده اند و به بغداد، موسول و بصره می روند، نشانه آنند که فرارو مهاجرت عراقی ها هنوز پایان نیافته، هرچند وضعیت در کشور بهتر شده است.
« به خاطر امنیت ما مجبور شدیم موسول را در سال ٢٠٠٤ ترک کنیم و به کامیشلی (Quamichili) [یک شهر سوریه در مرز عراق] پناهنده شویم. مدت شش ماه آنجا ماندیم و من هر روز به عراق می رفتم تا شرکت ساختمانی ام را بگردانم. در اوایل سال ٢٠٠٥ مجددا برای زندگی به موسول بازگشتیم. امنیت بهتر شده بود. در فوریه ٢٠٠٦، مجددا مجبور به ترک شهر شدیم اما این بار برای همیشه و در حومه دمشق مستقر شدیم. با پولی که پس از فروش همه چیز با خودم آورده بودم، من و زنم توانستیم در ژوئیه ٢٠٠٦ به سوئد پناهنده شویم. پسرهای بزرگم نمی توانند تحت عنوان پیوستن به خانواده به ما ملحق شوند و دو بار سعی کردند توسط قاچاقچی رد شوند و هر بار پول هنگفتی از دست دادند.» شرح حال این صاحب شرکت که زین پس در سوئد زندگی می کند موردی منزوی نیست. بسیاری از عراقی ها با امید بازگشت سریع کشور خود را ترک کرده ودر جای دیگر فعالیت اقتصادی را آغاز نمودند.
پناهندگان سعی می کنند که زندگی عادی ای را در دمشق مجددا آغاز کنند اما وقتی پول شان تمام می شود، مشکلات آغاز می گردند. شرح حال آقای ابوجابر ٥٠ ساله که در بغداد خیاط بود و آخر ژوئیه ٢٠٠٦ آنجا را ترک نمود گواه این امر است. او اکنون در محله ای در حومه دمشق با زن و چهار فرزندش زندگی می کند : « یکی از پسرهای من در وزارت نفت راننده بود و به همین دلیل پس از سال ٢٠٠٣ به مرگ تهدید می شد. در بغداد من برای خودم کار می کردم و کارگاهی با ٢٠ چرخ خیاطی داشتم. چون مجبور شدم خیلی سریع آن جا را ترک کنم فقط توانستم بخشی از اموالم را بفروشم. وقتی این جا رسیدم ٤٠٠٠ دلار (٣٠٠٠ یورو) دستم بود. مدتها دودل بودم که به اردن بروم. آن جا من فامیل دارم اما بالاخره سوریه را ترجیح دادم. شرایط پذیرش افراد بهتر است. اجاره آپارتمانم ٢٠ هزار لیره سوریه (٢٧٢ یورو) در ماه است. پس از مدتی بیکاری و کارهای سخت بالاخره توانستم کارگاهی با یک چرخ خیاطی اجاره کنم و در آن جا با کمک ٢ پسرم مشغول به کار شوم. سه تایی روزی ٥٠٠ لیره [٧.٦ یورو] درمی آوریم.»
● درآمدی ناپایدار و حقوق های اندک
عراقی ها در سوریه در سیستم پزشکی و بهداشت و مدارس پذیرفته می شوند. اما مثل همه خارجی ها باید اجازه کار بگیرند. امری که از سوی صاحب کاران به دلیل بالا بردن هزینه هایشان، کمتر انجام می پذیرد. از این رو آنها جذب اقتصاد غیررسمی می شوند با درآمدهایی ناپایدار و حقوق هایی اندک. نیمی از نیروی کار سوریه در بخش خصوصی در وضعیتی مشابه قرار دارد (٢). آمدن وسیع عراقی ها و تساهل حکومت سوریه در مقابل آنها باعث گسترش یک فعالیت تجاری در سوریه شده است. از زمان آغاز جنگ در سال ٢٠٠٣، هرج و مرج باعث نقل مکان هایی وسیع شده است : بیش از ٢ میلیون نفر در داخل کشور بنا به نظر سازمان بین المللی مهاجرت (OIM)(٣). از سوی دیگر، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به نوبه خود ارزیابی مشابهی در مورد تعداد پناهندگان به خارج از کشور دارد. (٤)
علی رغم اینکه سوریه نه به پیمان ژنو در سال ١٩٥١ پیوسته و نه پروتوکل الحاقی نیویورک در سال ١٩٦٧ را امضا نموده است (متن مرجع در مورد وضعیت پناهندگان)، چندین موج آوارگان را بر روی خاک پذیرا گشته است. بعضی از آنها مانند فلسطینی ها از سال ١٩٤٨ در این کشور حضور داشته و به صورت دائمی مستقر شده اند. بعضی دیگر مانند لبنانی های از زمان درگیری سال ٢٠٠٦ در این کشور جایی برای سکونت موقت جسته اند (٥).
آوارگی و نقل مکان کنونی عراقی ها که به لحاظ اهمیت آن اغلب با آوارگی فلسطینی ها مقایسه می شود، با این همه در شرایطی ویژه انجام می پذیرد. آنها در یک و یا دو موج وسیع پناهنده نشده اند بلکه جریانی دائمی از پناهندگان که میزان آن در زمان متغیر است، ادامه دارد و ترکیب آن، تلفیقی است از کسانی که برای همیشه مستقر می شوند و آنهایی که می روند و باز می گردند. تفاوت مهم دیگر آن است که عراقی ها که اغلب شهرنشین بوده اند در شهرها مستقر می شوند و نه در اردوهای پناهندگان.
هیچ ارزیابی از میزان جمعیت عراقی ساکن در سوریه وجود ندارد. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل حدود ٢٠٠ هزار پناهنده را به ثبت رسانده است (٦). اما با توجه به تفاوت شرایط و دگرگونی مسیرهای طی شده و ترکیب بسیار متفاوت پناهندگان، بسیاری از آنها توسط این نهاد سازمان ملل به ثبت نرسیده اند. به این دلیل بسیار مشکل می توان تعداد آنها را محاسبه کرد. ارزیابی ها بین صدها هزار و یک میلیون و نیم در نوسان اند (٧). تفاوت در ارزیابی تعداد نباید باعث شود که این مسئله در پرده قرار گیرد که در این جا بحث از یکی از مهم ترین جریان های پناهندگی هم به لحاظ تعداد و هم به دلیل تاثیرات منطقه ای است. در مقایسه با ٢٢ هزارو صدو پانزده تقاضای پناهندگی عراقی ها از کشورهای صنعتی، این کشورهای همسایه عراق به ویژه سوریه و اردن هستند که اکثریت پناهندگان را پذیرا می شوند (به استثنای سوئد که به تنهایی چندین هزار پناهنده پذیرفته است). از همان سالهای ١٩٩٠، صدها هزار عراقی به اردن و چند ده هزار به سوریه پناهنده شده بودند (٨).
تا اکتبر ٢٠٠٧، دمشق مرزهایش را برای عراقی ها باز نگه داشته بود. آنها از همان تسهیلاتی برای ورود و اقامت استفاده می کردند که شهروندان دیگر کشورهای عربی. اما از آن زمان سوریه در توافق با دولت عراق، گرفتن یک ویزا که « پیش شرط ورود به کشور است » را اجباری نموده است.
به دلیل نبود قوانین پناهندگی در سوریه (به استثنای وضعیت ویژه فلسطینی ها)، عراقی ها پناهنده به حساب نمی آیند و شامل قوانین عمومی ورود و خروج خارجیان از کشور می شوند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به آنهایی که به ثبت رسیده اند، نوعی گواهی موقت یک ساله قابل تمدید می دهد که منطقا آنها را در مقابل خطر اخراج به سوی عراق محافظت می کند و امکان دسترسی به کمک های اجتماعی (سهمیه غذایی و کمک مالی و لوازم اولیه و تشک و پتو و غیره...) و خدمات بهداشتی را میسر می سازد. خدمات اخیر توسط هلال احمر سوریه و چند سازمان یاری دهنده محلی و اخیرا سازمان های خارجی ارائه می شوند.
اجباری کردن ویزا به صورتی جدی بر تعداد ورود پناهندگان به کشور تاثیر گذاشت. شرایط دریافت ویزا سخت و محدود به بخش های اجتماعی – حرفه ای معینی است (صاحبان شرکت، رانندگان تاکسی، شخصیت های علمی، دانشجویان و کسانی که در چارچوب الحاق به خانواده ثبت نام می کنند).
فروکشی نسبی خشونت در عراق نیز باعث کم شدن تعداد کسانی که کشور را ترک می کنند، نشده است. دومین تاثیر سیاست اجبار ویزا برای ورود به کشور، کم شدن جدی رفت و آمد بین دو کشور است. اما بازگشت هنوز نسبت به تعداد پناهندگان به نظر بی اهمیت می آید و از زمان اجباری کردن ویزا تنها شامل ٤٠ هزار نفر شده است (٩). عراقی ها به خصوص به دلیل گران شدن زندگی و سخت شدن تمدید کارت اقامت است که تصمیم به بازگشت می گیرند. بنا بر تحقیقات انجام گرفته، « بهتر شدن » وضعیت امنیتی نقش کوچکی در این تصمیم دارد (١٠).
تاثیر سوم این مسئله بر روی شرایط اقامت در کشور بوده است. تا اکتبر ٢٠٠٧، عراقی ها در سوریه توریست به حساب می آمدند. وقتی ویزایشان به اتمام می رسید آنها باید کشور را لااقل یک بارترک می کردند قبل از اینکه برای تمدید آن اقدام نمایند. اجباری شدن ویزا برای ورود به کشور، تمدید ویزا به این صورت را غیرممکن می سازد و درنتیجه برای افرادی که قبل از اکتبر ٢٠٠٧ وارد کشور شده اند مسئله اقامت را مطرح می کند. مقامات دولتی سوریه تعهد کرده اند که اقامت بدون ویزا دلیلی کافی برای هدایت افراد به مرز نمی شود. براساس ارزیابی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، دولت سوریه به این موضع خود وفادار مانده است. به بعضی از آنها مانند اولیای بچه های در حال تحصیل در سوریه و یا بیماران تحت معالجه و همراهانشان یک کارت اقامت یک ساله داده شده است.
اما بسیاری از عراقیان عملا در شرایط غیرقانونی قرار دارند و این امر باعث شکنندگی بیشتر وضعیت شان می شود. در میان پناهندگان، اقلیت های عراقی نیز دیده می شوند. بعضی از آن ها مانند « مندایی ها » به دلیل بدرفتاری از کشور گریخته اند و گروهی دیگر مانند مسیحیان «نستوری» و « کلدانی » به دلیل درعزلت قرار گرفتن. اگرچه در آمار کمیساریای عالی پناهندگان سنی ها اکثریت پناهندگان به سوریه را تشکیل می دهند اما در ارزیابی اقلیت های مسیحی و مندایی غلو شده است (به ترتیب ١٥ و ٤ درصد در حالی که تعداد آنها در عراق واقعا بسیار کم است). از جمله به این دلیل که آنها از شبکه مهاجرتی ای بهره می برند که به دلیل قدمت و ساختار بهینه اش، موثرتر عمل می کند. برای بعضی از گروه ها، محافل مهاجرین کشورهای غرب (دیاسپورا) یک حمایت جدی در روند مهاجرت به حساب می آید. اگرچه سوریه برای هزاران عراقی تنها مرحله ای برای گذار به اروپا، آمریکا و یا استرالیا به حساب می آید اما برای اکثریت مهاجرین یک فضا برای پناه جستن و فرصتی دوباره برای یک زندگی « عادی » است. علی رغم وعده های اولیه برای جا به جا کردن افراد، کمیساریای عالی پناهندگان در سال ٢٠٠٧ تنها ٧٨٠٠ نفر (١١) را به کشورهای پناهنده پذیر منتقل کرد، این رقم در سال ٢٠٠٨ به ١٥٠٠ نفر تقلیل یافت (١٢). مهاجری عراقی در دمشق به ما می گوید : « سوریه درهای کشورش را گشود و ما توانستیم دوباره در این جا به زندگی ادامه دهیم بدون ترس از خروج از خانه و یا فرستادن بچه هایمان به مدرسه. اما حالا که ما همه چیزمان را در عراق از دست داده ایم و کشورهای غربی نیز نمی خواهند ما را بپذیرند سرنوشتمان چه خواهد شد؟
نویسنده
Theodor GUSTAVEBERG
محقق در مرکز تحقیقات ملی فرانسه
برگردان: شروین احمدی
پاورقی ها
١) نان کوچک عراقی
٢) cf : Thierry Boissière, « Précarité économique, instabilité de l’emploi et pratiques sociales en Syrie », Revue des mondes musulmans et de la Méditerranée, Aix-en-Provence, ۱۰۵-۱۰۶, ۲۰۰۵, p. ۱۴۳.
٣) http://www.iom-iraq.net/idp.htm
٤) http://www.unhcr.org/iraq.html. Les estimations sont difficiles à vérifier en l’absence de recensement ou d’étude démographique.
٥) پناهندگان فلسطینی کمی بیش از ٤٦١ هزار نفر از سوی دفتر حمایت از فعالیت های سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی ارزیابی شده اند. به آنها باید صدها سومالیایی، افغانی، سودانی و یا یمنی را نیز افزود که توسط کمیساریای عالی پناهندگان ثبت شده اند. به این همه باید اهالی سوریه ای بلندی های جولان را افزود که تعدادشان ٣٠٥ هزار نفر ارزیابی می شود و مجبور به مهاجرت شده اند. [Syria: Forty years on, people displaced from the Golan remain in waiting, Internal Displacement Monitoring Centre (IDMC) - Norwegian Refugee Council, Genève, ۳۱ octobre ۲۰۰۷].
٦) UNHCR, Syria Update, Damas, juin ۲۰۰۸
٧) Central Bureau of Statistics, Syrie (۲۰۰۷), Rapport de la Commission parlementaire irakienne pour les exilés, déplacés et expatriés, ۲ juillet ۲۰۰۸. Lire International Crisis Group, Failed Responsability: Iraqi Refugees in Syria, Jordan and Lebanon, Middle East Report n° ۷۷, Bruxelles, ۱۰ juillet ۲۰۰۸ [http://www.crisisgroup.org/home/index.cfm?id=۵۵۶۳&l=۱]
٨) Cf Géraldine Chatelard (۲۰۰۲) « Incentives to Transit : Policy Responses to Influxes of Iraqi Forced Migrants in Jordan”, European University Institute Working Papers, RSC, Florence, n° ۲۰۰۲/۵۰.
٩) Iraqi Red Crescent Organization, “Iraqi Returnees from Syria” , Bagdad, ۱۹ February ۲۰۰۸. [http://www.iraqredcrescent.org/reports.html]
١٠) Idem et UNHCR Syria Update, ۲۰۰۸.
١١) Les principaux pays sont les Etats-Unis, l’Australie, le Canada et la Suède
١٢) Cité par UNHCR Syria Update, juin ۲۰۰۸


همچنین مشاهده کنید