سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


پدیده جدید نویسندگی هند


پدیده جدید نویسندگی هند
«كاویا ویس واناتان» پدیده جدید نویسندگی جهان، هندی است و ۲۰ سال بیشتر ندارد، اما این دخترجوان چنان خوب می نویسد كه مردم شگفت زده شده اند و از ۱۷ سالگی با شركت انتشاراتی «لیتل، براون اندكو» وارد همكاری شده تا یكی از جوان ترین افرادی باشد كه این انتشاراتی در تاریخ فعالیت هایش با وی پیمان همكاری بسته است.
كتاب آخر كاویا ویس واناتان از اواخر بهار امسال عرضه شده و او اینك در حال كاركردن برروی كتاب جدیدش است. پیش از اینها او كتاب دیگری را هم نگاشته بود كه اولین كار وی محسوب می شد و با این حال استودیوی سینمایی دریم و وركز امتیاز ساخت فیلمی از روی آن كتاب را خریداری كرده و اینك مشغول تدارك وساخت آن است.
با این حال بیشتر از همه كتاب سیصد و بیست برگی او به نام «چگونه اوپال مهتا صاحب زندگی شد» سروصدا كرده و صاحب موفقیت شده است.
در این كتاب، كاویا داستان زندگی زنی جوان و هندی ای به نام اوپال را شرح می دهد. اوپال به دانشگاه هاروارد می رود و همانند دوران دبستان و دبیرستان در آنجا هم بسیار موفق است و پی در پی نمره های «A» می گیرد و با این حال مدیران این دانشگاه عذرش را می خواهند، زیرا او چنان مشغول و معروف درس خواندن است كه با هیچكس صحبت نمی كند و ارتباط ندارد و قانون های اجتماعی دانشگاه را زیرپامی گذارد.
پدر اوپال وقتی موضوع را می شنود، از هند به آنجا می رود تا مشكل را حل كند.پدر در آنجا دستورالعملی برای دخترش به نام «چگونه اوپال وارد صحنه زندگی می شود» می نویسد و به دست او می دهد و از وی می خواهد كه آن را به دقت اجرا كند تا رضایت سران هاروارد را جلب كند و هم درسخوان و هم از دید مدیران آدمی عادی باشد. واقعیت و گذشته هرچه باشند، بین اوپال و خود ویس واناتان تشابه های زیادی وجوددارند و خیلی ها معتقدند این نویسنده از زندگی خودش نوشته واوپال خود وی است.
هردونفر در هند درس های اولیه خود را خوانده و سپس به ایالت نیوجرسی آمریكا رفته و در هاروارد درس خوانده اند و پدر هردو نفر یك جور فكرمی كنند و پشت رنج روور می نشینند. یك كاراكتر دیگر كتاب هم درست شبیه به یكی از همكلاسی های ویس واناتان در هاروارد است. با این همه نویسنده جوان هندی همه این تشابه ها را رد می كند و آن را اتفاق صرف می خواند و می گوید اوپال یك موجود سراسر خیالی است و هیچ ربطی به او و اطرافیان وی ندارد.
اشك شوق
با همه آنچه گفته شد، رفتار و نوع برخوردهای ویس واناتان هنوز بچگانه است و مانند همه ۲۰ ساله هایی است كه به دانشگاه رفته اند. او باهوش است، اما زود احساساتی می شود و تا به موضوعات مورد علاقه اش می رسد، شروع به تند حرف زدن می كند. چندی پیش وارد یك كتاب فروشی در شهر كمبریج در ایالات ماساچوست آمریكا شد و پشت جلد كتاب جدیدش را كه روی طبقات چیده شده بود، دید و متحیر شد، زیرا عكس چهره او بر آن حك شده بود.
قرار نبود كتاب جدید وی در آن زمان و چند هفته زودتر از موعد مقرر چاپ شود و از طرف دیگر دیدن عكس بزرگش وی را به وجد آورد. «از فرط شوق گریه ام گرفت.» افراد حاضر در كتابفروشی متوجه شدند و مرا به یكدیگر نشان دادند و گفتند این دختر همانی است كه این كتاب را نوشته. «چند نفر به سمت من آمدند و خواستند كه روی جلد كتاب را برایشان امضا كنم، این كار را كردم، اما نمی دانستم چه برایشان بنویسم، چون تجربه این كار را نداشتم. آن شوك هنوز با من است.»
با وجود همه شگفتی ها و واكنش های یك جوان و جلوه كردن مثل همه دانشجو های هم سن و سالش، كاویا بسیار مصمم تر و پركارتر از آنهاست و موفقیت اش در حرفه نویسندگی نیز به همین دلیل بوده است. باز به حرف های خودش برمی گردیم:«من همیشه می خواستم و مصمم بودم كه یك نویسنده شوم، ولی هرگز فكر نمی كردم در این سن كم به این دستاورد برسم. هنوز هم خواست من این است كه به انگلیس بروم و نویسندگی ام را در آنجا پی بگیرم و جایزه بوكر را در آنجا تصاحب كنم. این امر همچنان هدف بزرگ شغلی من است.» سن، شرایط و نوع برخورد ویس واناتان هر چه باشد، كارایی و موفقیت وی تصادفی و بی دلیل نیست. «امیتاو گوش» استاد رشته نویسندگی و مدرس دانشگاه هاروارد كه هموطن كاویاست، برخلاف این دختر جوان اولین كتاب خودش را وقتی ۳۰ ساله بود، چاپ كرد. وی می گوید: «كاویا در نویسندگی بسیار پخته می نماید و عجیب است كه او با این سن كم چنین جهان بینی ای دارد.
شاید استدلال كنید و بگویید كه بسیاری از دانشجویان رشته ادبیات در هاروارد بالقوه نویسنده های خوبی هستند و توانایی این كار را دارند، اما كاویا چیز دیگری است و نوع نوشتار او مثل نویسنده های حرفه ای و قدیمی و كهنه كار است و این درواقع عجیب می نماید.»
●عاشق كتاب
كاویا ویس واناتان متولد شهر مدرس هند است اما وقتی فقط ۳ سال داشت به همراه خانواده اش به اسكاتلند رفت و دوباره در ۱۲ سالگی به شهر میلبرن در ایالت نیوجرسی آمریكا كوچ كرد و در آن جا ساكن شد. او در همه حال یك خواننده همیشگی و حرفه ای كتابها بود و هرچه كتاب قابل اعتنا به دستش می رسید با حرص و ولع می خواند تا هم اطلاعات بیشتری به دست آورد و از واقعیت سر درآورد و هم وارد عالم تخیل و قصه سرایی شود و سر از زندگی انسان های مختلف درآورد. این چنین بود كه او كارهای امثال «مارگارت اتوود » و «كازو ایشی گورو» را خواند و اگر كتاب های داستانی سطحی هم به دستش می رسید، آنها را هم مطالعه می كرد تا جامعه شناس بهتری باشد. خودش می گوید: «نمی دانم. احساس می كردم هیچگاه از خواندن سیر نمی شوم.
شاید عده ای تصور كنند كه برخی از كتاب هایی كه خواندم ، رمان هایی سطحی بوده اند. با این حال من از همانها نیز خط و الهام می گرفتم و مرا به آدمی كه اینك می بینید، بدل كرد.»
نوشتن همیشه سرگرمی كاویا بوده است. او وقتی به مدرسه هم می رفت، تابستان ها كه آموزشگاه تعطیل بود ، به كلاسهای فوق العاده شعر و ادبیات در كالج و دانشگاه «جان هاپكینز » سر
می زد و آن جا می نشست و می خواند و می شنید و كسب علم می كرد. او وقتی برای ورود به هاروارد ثبت نام می كرد چند داستان كوتاه نوشته بود و همه محصول حضور و تجربه اندوزی اش در كلاس هایی مثل جان هاپكینز بود، به مدرس و استاد راهنمای دانشگاه كه خود یك نویسنده بود، نشان داد و آن مدرس از خواندن آن و دیدن و لمس غنای قصه ها به وجد آمد و كارهای او را به یك ناشر و دلال كتاب های رمان نشان داد تا درصورت امكان ، چاپ كند. همان داستانها بودند كه سرانجام اولین كتاب چاپ شده ویس واناتان را در بنگاه «لیتل، براون اندكو» شكل دادند و به روی دكه ها رفتند و از او یك نویسنده ساختند. هنوز هیچ یك از دو طرف حاضر نیستند درباره جزئیات مالی قرارداد فیمابین و همكاری شان صحبت كنند، اما مطلعان می گویند مبلغی كه این بنگاه به كاویا می دهد، برای یك نویسنده ۲۰ساله بسیار بالا و كم سابقه است.
این بچه تأخیر ندارد
●«آشیا هوشینك» یكی از مدیران انتشارات
می گوید كاركردن با كاویا لذت بخش است و چیزی نیست كه هرروزه پیش بیاید و برای همگی تجربه ای تازه است. او می افزاید: «به نظر من مهمترین حسن كاویا بجز مهارتها و غنای نوشته هایش، وقت شناسی اوست. ما با بسیاری از نویسنده های معروف تر و بسیار بزرگسال تر از كاویا كار كرده ایم و آنها به ندرت جدول زمانی ای كه برایشان تعیین كرده بودیم، رعایت كرده باشند و تقریباً همیشه تأخیر داشته و كارشان را گاه ۶ تا ۸ ماه دیرتر از موعد مقرر برای چاپ به دست ما سپرده اند، اما این بچه اصلاً تأخیر ندارد و به همان تاریخی كه گفته است ، عمل
می كند و نه حتی یك روز دیرتر. دید او هم بسیار خوب است و وقتی می نویسد ، معلوم است كه چیزی را كه می گوید بواقع حس كرده و یك رؤیای صرف و كودكانه نیست. مخلوق او در كتاب اوپال یعنی آن دانشجوی جوان در واقع موجودی واقعی نشان می دهد و معلوم است كه یا به واقع این آدم وجود داشته و یا كاویا خیلی خوب آن را در ذهنش به وجود آورده است. به این دلیل است كه می گویم ویس واناتان استعدادی غیرمتعارف دارد.»
ویس واناتان همه اوقات فراغتش را در سال اول تحصیل خود در هاروارد برای تحقیق و نوشتن درباره كاراكتر اوپال گذراند و پی در پی با «لب تاپ» خود كلنجار می رفت و روی دكمه های آن می كوبید، ولی به هیچ كس در باره اوپال و به واقع كتابی كه داشت درباره این كاراكتر می نوشت، چیزی نگفت و جالب تر این كه همكلاسی هایش فكر می كردند او در كتابخانه دانشگاه و به هنگام سیاه كردن آن اوراق دارد درسهایش را مرور و بازنویسی می كند، حال آن كه او داشت كتاب «چگونه اوپال مهتا صاحب زندگی شد» را می نوشت. «بله ، كاغذها روی هم جمع می شدند و هركس از كنارم رد می شد، لابد به خودش می گفت این دختر چقدر پركار و درسخوان است. من نیستم، اما خب، اوپال كه هست. این موضوع در كتاب هم آمده است!!»
●دنیای سوررئال
ویس واناتان در فكر فرو می رود. در چشم های او برقی دیده می شود كه در زندگی هر جوان ۲۰ساله ای و در نوع نگاه وی به دنیا مشاهده می شود. او حالا نویسنده ای شناخته شده، اما هنوز یك دانشجوست و بنابراین باید به درس هایش هم فكر كند. به همین دلیل است كه دنیای كنونی خود را سوررئال می خواند. حتی غیرطبیعی تر از زندگی اوپال كه كارش به دخالت و راهنمایی پدرش كشید تا راه زندگی عادی اش را مانند سایر مردم بیابد و مثل كاویا نشود كه بین رؤیا و واقعیت سرگردان است و فقط این را می داند كه به خواستش رسیده و نویسنده ای مجرب و غیرمتعارف شده است.
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید