سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اصول گام برداری در سنگنوردی


اصول گام برداری در سنگنوردی
هنگام كوهنوردی باید انرژی خود را به گونه ای تقسیم نماییم تا كمتر خسته شویم. تند راه رفتن در سربالایی ها به ویژه در كسانی كه فاقد آمادگی جسمانی لازم اند یا این كه كوله پشتی سنگینی با خود به همراه دارند، نه تنها باعث تنگی نفس خواهد شد بلكه مصرف انرژی بیشتری را می طلبد اگر این عمل ادامه یابد، شخص كوهنورد به اصطلاح «خواهد برید» بیشتر كسانی كه در كوه می برند آن هایی هستند كه انرژی خود را به خوبی تقسیم ننموده اند.
طول قدم یك كوهنوردی باید با در نظرگرفتن قد و عوامل دیگری همچون شیب مسیر تنظیم شود. در مكان های تقریباً تخت كه شیب اندكی دارد، می توان قدم های بلندتری برداشت. ولی در سربالایی و مكان های پرشیب باید فاصله قدم ها را كوتاه تر گرفت تا خستگی به كمترین میزان خود رسد.
هنگام راهپیمایی باید تمام سطح پا را روی زمین گذاشت. اما در بعضی از سربالایی ها می توان فقط از قسمت جلویی پا نیز استفاده كرد. یكی از نكات بسیار مهم در كوهپیمایی، تنفس صحیح هنگام صعود و فرود است. زیرا كه با تنفس صحیح، اكسیژن كافی به بدن خواهد رسید. به خصوص كه در ارتفاعات به دلیل كم شدن میزان تراكم اكسیژن هوا، بدن نیاز به صرف انرژی بیشتری برای كسب اكسیژن مورد نیاز خود دارد هنگام دم می توان هم از بینی و هم از دهان استفاده نمود( با نسبت حدوداً ۷۰ به ۳۰ درصد) استفاده صرف از بینی با توجه به تمام مزایای آن، به دلیل حجم هوای ورودی كمتر گاهی اوقات امكان پذیر نیست. هنگام بازدم باید هوای درون ریه ها را محكم از دهان خارج كرد تا بتوان از حجم هوای مرده داخل ریه ها تا حد امكان كاست و هوای پراكسیژن را جایگزین آن نمود.
تعداد دفعات دم و بازدم، به عواملی چون ارتفاع، آمادگی جسمانی، شیب مسیر، طول قدم ها، حجم ریوی، میزان گازهای آلاینده موجود در هوا، دمای هوا، میزان تعریق و تعرق، میزان رطوبت هوا و در نهایت نحوه قرارگیری سر و گردن بستگی دارد.
معمولاً نمی توان مدت زمان طی یك مسیر معین را با دقت كامل تعیین كرد. اما روش هایی وجود دارد كه می توان با استفاده از آن ها این زمان را با دقت قابل قبولی به دست آورد. یكی از روش ها به قائده نای اسمیت معروف است. با استفاده از این قانون و داشتن نقشه های بزرگ مقیاس ( مقیاس ۵۰۰۰/۱ یا بزرگتر) می توانیم قبل از انجام یك برنامه تقریب خوبی برای زمان انجام آن برنامه به دست آوریم. باید عادت نماییم تا بعد از حدود ۲ ساعت كوهپیمایی مداوم حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه استراحت كنیم تا بدن مان بتواند خود را برای فعالیت بعدی آماده كند.
در موقع عبور از سطوح شیب دار باید عمود بر سطح حركت نماییم. در این حالت باید پاها را نیز عمود برسطح افق قرار داد.
در شیب ها می توان از باتوم راهپیمایی نیز استفاده نمود. تا حد امكان از صعود در شیب های پر ای شیب های پر از سنگریزه و شن اجتناب نمایید چرا كه با صرف انرژی زیاد مسافت كمی را خواهید پیمود. در این جور مكان ها باید جایی را انتخاب كرد تا شخص به عقب لیز نخورد. هنگام پائین آمدن از این نوع سطوح باید اول پاشنه پا را روی زمین گذاشت.
هنگام پایین آمدن از شیب های تند بهتر است فاصله قدم ها را كوتاه نماییم. رعایت فاصله مناسب با نفر جلویی نیز از واجبات است. به طوری كه اگر نفر جلویی ناگهان ایستاد تعادل نفر قبلی به هم نخورد و احتمالاً به نفر جلو برخورد نكند. از سویی اگر تعادل نفر عقب به هم خورد. نفر جلویی فرصت كافی برای عكس العمل داشته باشد. باید به خاطر بسپاریم كه هنگام پایین آمدن متناسب با میزان شیب مسیر زانوها را خم و بالاتنه را نیز به شرط آن كه مركز ثقل بدن هنوز داخل سطح اتكای بدن سمت جلو متمایل كنیم.
شیب های بیش از ۲۰ درجه را چه هنگام صعود و چه هنگام فرود حتماً به صورت مارپیچ (زیگزاگ) طی نمایید، زیرا در این صورت فشار وارد بر بدن بسیار كمتر می شود. به یاد داشته باشید، كه هر چه شیب تندتر می شود، زاویه بین دو خط زیگزاگ كمتر و طول مسیر زیگزاگ با توجه به پهنای منطقه مانور بلندتر می شود.
هنگام بالا رفتن از شیب ها بهتر است كه از پاكوب ها برای طی مسیر استفاده شود و حتی المقدور از مسیرهای نامشخص پرهیز گردد. مسیرهایی با شیب كم را می توان به طور مستقیم بالا رفت. این مسیرها اكثراً مسیرهایی هستند كه از گذشته دور اهالی كوهپایه نشین آن منطقه ، در شرایط هوایی مناسب، به دلایل متفاوت در آن تردد می كردند كه اكنون مورد توجه كوهنوردان قرار گرفته است. این گونه مسیرها غالباً در كنار رودها یا كمربر كوه ها قرار دارد.
به روش كه در حال بالارفتن از شیبی باشیم باید پای باردار همیشه به صورت مستقیم قرار بگیرد. این عمل باعث می شود تا فشار وزن بدن از روی ماهیچه های پا خارج شده و به استخوان و تاندون ها منتقل شود. در غیر این صورت ماهیچه های پا باید دائماً وزن بدن را تحمل كنند كه این امر سبب خستگی زودرس خواهد شد.
●● چند اصطلاح پایه
● كوه Mountain
زمینی كه نسبت به پیرامون خود به طور مشخصی برجسته تر بوده و دارای دامنه های شیب داری باشد . ارتفاع دقیقی برای آن تعریف نشده است ولی معمولاً زمین هایی كه حدود ۶۰۰ متر از اطراف خود بلندتر باشند را كوه می نامند كوه ها به سه شكل به وجود می آیند.
▪ بر اثر چین خوردگی سطح زمین
▪ بر اثر فرسایش
▪ بر اثر فعالیت های آتشفشانی
● گرده Arete – Flank
یال هایی كه شیب آن ها زیاد بوده و بیشتراز مناطق سنگی و صخره ای تشكیل شده باشد، گرده نامیده می شود.
● صخره Rock
سنگ های یك پارچه و بزرگ را كه بتوان حداكثر با یك طول طناب صعود نمود صخره می گویند.
● دیواره wall
دیواره یا پرتگاه به مناطقی گفته می شود كه دارای سنگ های یك پارچه با شیب زیاد بوده و برای صعود به آن به بیش از یك طول طناب نیاز باشد.
● قله summit,peak,top
بلندترین نقطه هر كوه را قله می نامند. ممكن است در بالای برخی از كوه ها دو یا چند قله هم ارتفاع وجود داشته باشد كوه هایی كه در رأس آن دو یا چند قله ی نا هم ارتفاع وجود دارد. قله ی بلندتر را قله ی اصلی و قله های كوتاه تر را قله (های ) فرعی می نامند.
● تپه Hill
به ارتفاعات كمتر از۶۰۰ متر نسبت به زمین های مجاور تپه گفته می شود.
● یال Ridge
محل برخورد دو دامنه شیب دار را در بالاترین نقطه ی تماس یال می نامند.
● خط الرأس Divide
به خط اصلی و بلندترین یال بین دو قله كه محل تقسیم آب باران باشد، خط الرأس گفته می شود. واژه ی فارسی معادل آن آب پخشان است.
خط الرأس اصلی محل تقسیم دو حوزه ی آب ریز جداگانه است . درحالی كه خط الرأس فرعی با این كه محل تقسیم آب است،‌اما آب های سرازیر شده از هر دو قسمت آن به یك حوضه آب ریز ریخته می شوند.
● دره valley
محل برخورد دو دامنه شیب دار در پایین ترین نقطه تماس را دره می نامند. دره معمولاً محل عبور رودخانه های دائمی یا فصلی است.
● خط القعر
ژرف ترین نقاط بستر یك رودخانه یا دره را خط القعر می نامند.
● گردنه pass
پایین ترین نقطه تماس بین خط الرأس های دو كوه را گردنه می نامند د ردو طرف معمولاً دو دره از طرفین كوه سرازیر می شوند،‌در نتیجه گردنه شكلی شبیه به زین اسب دارد.
● طناب كوهنوردی
▪ انوع طناب
طناب یكی از مهمترین وسایل كوهنوردی است و در واقع محافظت از جان سنگنوردان را برعهده دارد. طناب ها باید مورد تأیید اتحادیه جهانی انجمن های كوهنوردی قرار گیرند.
در سنگنوردی طناب های با قطرهای مختلف كاربرد خاص و متفاوتی دارد. طناب ها از نظر نوع ساخت به دو دسته قابل كشش و غیر قابل كشش تقسیم می شوند. تمام طناب هایی كه با آن ها عمل صعود از سنگ را انجام می دهیم باید از نوع قابل كشش باشد.
● ساختمان طناب
▪ طناب ها از ۲ بخش تشكیل شده اند
▪ هسته
▪ روكش یا غلاف
▪ هسته : بخش اصلی طناب است و به دلیل ساختار خود مسؤول ویژگی كشش پذیری طناب است. به طور مثال در یك طناب ۱۱ میلی متری، هسته از حدود ۵۵۰۰۰ نخ باریك و بلند از جنس پرلون تشكیل شده است. این ۵۵۰۰۰ نخ در دسته های جداگانه در كنار هم قرار گرفته و هسته را تشكیل داده اند. با یك محاسبه معلوم می شود كه در یك طناب ۱۱ م م با طول ۵۰ متر ، ۲۷۵۰ كیلومتر نخ باریك به كار رفته است.
▪ روكش یا غلاف : به دور هسته بافته شده و آن را خراش و دیگر عوامل خارجی محفوظ نگاه می دارد. این غلاف محافظ از جنس پلی آمید ساخته شده است. روكش یك طناب از حدود ۳۰۰۰ نخ باریك تشكیل شده است. چنانچه روكش طناب آسیب ببیند هسته كه به رنگ سفید است آشكار شده و این امر هشدار واضحی است برای تعویض طناب.
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید