چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

"دیپلماسی گاز"، حربه مسکو برای قدرت‌نمایی در برابر غرب و انقلاب رنگین اوکراین


"دیپلماسی گاز"، حربه مسکو برای قدرت‌نمایی در برابر غرب و انقلاب رنگین اوکراین
مردم اوکراین پس از بحران حاصل از اعلام نتایج دور اول انتخابات روز ۲۱ نوامبر سال ۲۰۰۴ این کشور، سال نوی خود را با لباس‌های نارنجی؛ لباس معمول "ویکتور یوشچنکو" کاندیدای اصلاح‌طلب انتخابات ریاست جمهوری، جشن گرفتند و با کنار گذاشتن "لئونید کوچما" که از حمایت روسیه برخوردار بود سال نو را با امیدها و گرایشی نو آغاز کردند و عملا به مسکو نشان دادند دیگر از اردوگاه شرق بیرون آمده و به دنیای غرب خواهند پیوست. اما اوکراینی‌ها از این نکته غافل بودند که روسیه یک سال بعد گلوی آنها را خواهد فشرد و اگر در وجود اتاق‌های گاز نازی شک و تردیدی باشد، در محرومیت آنها از گاز روسیه شکی نخواهد بود. ادامه اعتراضات داخلی و محکومیت نتایج دور اول انتخابات از سوی محافل غربی و اروپایی باعث شد دادگاه عالی اوکراین حکم به برگزاری مجدد انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور بدهد.
با برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در ۲۶ دسامبر ۲۰۰۴، یوشچنکو توانست با کسب ۵۴ درصد آرا بر رقیب خود "ویکتور یانوکوویچ" که او نیز از حمایت روسیه برخوردار بود، پیروز شود.
استقبال رهبران غربی و در صدر آنها "جرج بوش" رئیس‌جمهور آمریکا از انقلاب نارنجی اوکراین و تایید پیروزی یوشچنکو و سفر زودهنگام و نزدیک به هم سه مقام ارشد دولت جدید اوکراین به فرانسه، وابستگی این کشور و گرایش مردم آن را به غرب هر چه بیشتر نشان داد.
دولت جدید اوکراین هنوز از جشن پیروزی خود فارغ نشده بود که "پترو پوروشنکو" رئیس شورای امنیت ملی این کشور به فرانسه سفر کرد و در پی آن و در کمتر از یک هفته "یولیا تیموشنکو" نخست‌وزیری که یوشچنکو او را معرفی و پارلمان جدید اوکراین تایید کرده بود و نیز بلافاصله پس از وی، خود یوشچنکو اسب‌هایشان را زین کردند و چهار نعل به سوی پاریس تاختند.
هر چند یوشچنکو پس از به قدرت‌ رسیدن به مسکو نیز رفت اما این سفر یک روزه تنها به خاطر نیاز شدید این کشور به گاز روسیه بود و شاید هم به توصیه دوستان اروپایی خود صورت می‌گرفت زیرا آنها نیز بی‌نیاز از گاز روسیه نبودند و از کینه و لجاجت عمیق روسها خبر داشتند.
البته روسیه کشورهای اروپایی را از دخالت در امور داخلی کشورهای تحت سلطه خود در شرق این قاره، آسیای مرکزی و قفقاز بر حذر داشت و پس از انقلاب مخملی گرجستان به آرامی به گوش اروپایی‌ها نجوا کرد که بالاخره گلوی آنها را خواهد فشرد. از جمله این نجواها که رو به تندی گذاشته بود سخنان "الکسی بورودافکین" نماینده روسیه در سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) بود که گفت: «انتقاد از تخلفات انتخاباتی در اوکراین و گرجستان از سوی این سازمان باعث ناآرامی و بی‌ثباتی در این کشورها شد و نیروهای افراطی از آن به نفع خود بهره‌برداری کردند.» خونسردی روسیه در برخورد با انقلاب ضدروسی نارنجی‌پوشان اوکراین بیشتر به خاطر اطمینان مسکو به وابستگی کی‌‌اف به این کشور به ویژه در زمینه تامین گاز مورد نیاز اوکراینی‌ها بود که ساختار کاملا روسی دولت اوکراین این وابستگی را تشدید می‌کرد و دولتمردان روسیه به خوبی می‌دانستند دامنه این وابستگی با شکل و فرم دیگر آن یعنی تامین گاز در تمامی اروپا گسترده است. وابستگی کی‌اف در تعیین جانشین تیموشنکو در پست نخست‌وزیری نمود بیشتری یافت. انتخاب "یوری یخانوروف" نامزد پیشنهاد شده یوشچنکو برای نخست‌وزیری که با حمایت ویکتور یانوکوویچ مهره طرفدار روسیه همراه بود، نشان داد جریان غربگرای اوکراین به تنهایی قادر نیست در تمام تحولات و بحران‌های سیاسی این کشور عمل کند و در چنین مواردی مجبور به دراز کردن دست به سوی متحدین محلی مسکو خواهد بود. همچنانکه این مسئله ثابت کرد هنوز جای پای روسیه در کوهستان‌های برفی اوکراین نمایان است. این جای پا اینک با گاز، آن هم در هوای سرد و استخوان‌سوز ژانویه عمیق‌‌تر شده است. شاید همین وابستگی و نقش بزرگ گاز بود که روزنامه فرانسوی لوموند را واداشت در شماره ۲۳ نوامبر سال ۲۰۰۵ (۲ آذر ۱۳۸۴) خود، در سالگرد انقلاب رنگی اوکراین این جمله را تیتر خبر خود کند: «مردم اوکراین نخستین سالگرد انقلاب نارنجی را در امید و یاس جشن گرفتند.»
روسیه تا پیش از این پاداش وابستگی اوکراین به این کشور را با گاز ۵۰ دلاری خود می‌داد اما پس از چرخش ۱۸۰ درجه‌ای و عجولانه اوکراین به غرب و با وجود بازگشت چند درجه‌ای و البته از سر ناچاری آن به سوی مسکو، اواخر سال ۲۰۰۵ برای تنبیه کی‌اف اعلام کرد، دیگر دلیلی برای دادن این پاداش ندارد و این کشور نیز باید مانند همه کشورهای اروپایی با قیمت جهانی یعنی ۲۳۰ دلار، مایع حیاتی و گرمابخش زمستان‌های سخت خود را تامین کند. در پی اظهار ناتوانی کی‌اف از پرداخت ۲۳۰ دلار برای هر ۱۰۰۰ متر مکعب گاز که روسیه آن را پیشنهاد داده بود، مسکو همان راهی را رفت که آمریکا در جنگ جهانی دوم در برخورد با کشورهای ورشکسته و جنگ‌زده اروپا رفته بود، یعنی دادن وام و اعتبار به اوکراین برای پرداخت قیمت جدید گاز روسیه که در واقع وابستگی اقتصادی اوکراین را به مسکو، به دنبال داشت.
رد پیشنهاد ۲۳۰ دلاری پوتین از سوی یوشچنکو و تن ندادن به وابستگی اقتصادی، پس از دیدار ناموفق وزیران انرژی روسیه و اوکراین که نتوانست تاثیری بر نزدیک شدن مواضع دو کشور داشته باشد، آخرین امیدها برای دست یابی به توافق بین دو طرف را هم از بین برد و پس از اظهارات تند دو طرف، همگان به آخرین تهدید و حربه روسیه چشم دوختند؛ «شرکت گازپروم روسیه اول ژانویه قطعا گاز خود را به روی اوکراین خواهد بست» که این کار را هم کرد. روسیه با این اقدام اوکراین را بر سر دوراهی قرار داد؛ کی‌اف از سویی نمی‌توانست به خواسته روسیه تن دهد چون اقتصاد وابسته آن به مسکو در برابر ارقام و راه‌حل‌های پیشنهادی پوتین توان مقاومت نداشت و از سویی دیگر نباید می‌گذاشت بحران اخیر، مردم اوکراین را در معرض سرمای استخوان‌سوز قرار دهد و انقلاب رنگ‌باخته نارنجی را به اعتراض سیاه تبدیل کند. آنچه بحران روسیه و اوکراین را تشدید کرد و آن را از اختلافی عادی بر سر قیمت گاز فراتر برد، اعتراض کی‌اف به حضور ناوگان دریایی روسیه در آبهای اوکراین بود که گمان می‌کرد می‌تواند از این راه مسکو را هر چند مدتی کوتاه سر جایش بنشاند یا دست‌کم آن را برای مدتی مشغول کند تا راهی برای حل بحران بیابد اما این تلاش هم ناکام ماند زیرا مسکو نیز ادعاهای ارضی خود را درباره اوکراین مطرح و از این گزینه علیه خود کی‌اف استفاده کرد. "سرگی ایوانف" معاون نخست‌وزیر و وزیر دفاع روسیه درست یک هفته پیش از این در اظهارات خود عباراتی را گنجاند که در هر دو کشور روسیه و اوکراین از آن یک تعبیر می‌شود و آن اینکه مسکو قصد دارد جزیره «کریمه» را باز پس گیرد. هر چند ایوانف صریحا چنین مسئله‌ای را نگفت، ولی بطور ضمنی به آن اشاره کرد. وی به مسئولان کی‌‌اف هشدار داد: «اگر توافقات مربوط به ناوگان دریای سیاه روسیه در منطقه سواستوپول (در جنوب اوکراین) مورد بازنگری قرار گیرد، سند دیگری هم مرتبط به آن وجود دارد که نیاز به تجدیدنظر پیدا می‌کند و آن در مورد قبول عدم تعرض به مرزهای دو کشور است.»
اظهارات و اشارات ایوانف هر چند بیشتر جنبه سیاسی داشت و اقدامی دیپلماتیک برای تحریک کی‌‌اف محسوب می‌شد، اما به مقامات اوکراین این نکته را فهماند که اگر بخواهند مسائلی چون حضور ناوگان روسیه در دریای سیاه و جزایر کریمه را در برابر مسئله قیمت گاز مطرح کنند، مسکو نیز حرفهایی برای زدن دارد. البته روسیه روز اول آذر امسال برابر با ۲۲ نوامبر ۲۰۰۴ حرف خود را با به راه‌انداختن تظاهراتی در کریمه زد. در این روز، هزاران نفر از اهالی منطقه "کریمه" در شهر "سیمفروپل"، علیه سیاستهای یوشچنکو تظاهرات کردند و با شعارهایی چون "نابود باد انقلاب نارنجی" و " نارنجی یعنی دروغ" خواب دولتمردان کی‌‌اف را بر هم زدند.
در پی تشدید این بحران، دولتمردان کی‌ایف نیز در اقدامی که نشان از دوراندیشی آنان در عرصه‌های سیاسی_اقتصادی داشت اعلام کردند در قرارداد خط انتقال گاز روسیه به کشورهای اروپایی که بین کی‌‌اف و مسکو بسته شده، آمده است در صورت کاهش بیش از حد دما در اوکراین، این کشور می‌تواند بر اساس شروط توافقنامه از این خط لوله برداشت کند.
اوکراین در واقع این گام را برای رودررو کردن مسکو و کشورهای اروپایی برداشت اما از این نکته غافل بود که ۸۰ درصد از حجم گاز صادراتی روسیه به اروپا از خاک این کشور می‌گذرد و برداشت از آن به معنی محروم کردن کشورهای اروپایی از این مایع حیاتی خواهد بود و مردم دیگر کشورهای اروپایی ابتدای امر از مقام‌های اوکراین خشمگین خواهند شد و روسیه نیز خواهد توانست این کشور را به اتهام دزدی به دادگاه‌های بین‌المللی بکشاند، همچنانکه شرکت گازپروم روسیه در نهایت اعلام کرد،کی‌اف ظرف ۲۴ ساعت، ۱۰۰ میلیون متر مکعب از گازی را که به بازارهای اروپایی فرستاده می‌شود سرقت کرده است.
مسکو حتی اگر این اتهام را علیه کی‌اف اعلام نمی‌کرد باز هم در گام‌هایی که برداشته بود موفق می‌نمود زیرا کاهش فشار گاز در بسیاری از کشورهای اروپایی که یک چهارم گاز طبیعی مصرفی خود را از روسیه تامین می‌کنند و ۸۰ درصد از واردات این گاز از طریق اوکراین صورت می‌گیرد، آه از نهاد آنان بر‌آورد و آنها را به یاد روسیه، قدرت این کشور و ژنرال سرمای آن انداخت که این بار نه به جان نیروهای "ناپلئون بناپارت" یا "آدولف هیتلر"، که به جان دولتمردان اروپایی افتاده بود.
مسئولان انرژی لهستان دیروز اعلام کردند: «از زمان توقف صدور گاز روسیه به اوکراین، واردات گاز طبیعی از روسیه به لهستان، ۵/۳۸ درصد یعنی از ۱۳ میلیارد متر مکعب در روز به هشت میلیارد متر مکعب کاهش یافته است.» "گاز دو فرانس" نیز اعلام کرد: «تامین گاز فرانسه توسط روسیه روز دوشنبه، ۳۰ درصد کاهش یافته و با وجود اتخاذ اقدامات پیشگیرانه برای مقابله با این شرایط، مقام‌های فرانسوی نگران احتمال تداوم کاهش گاز تامینی از روسیه هستند.» گروه گازی-نفتی "انی" ایتالیا نیز اعلام کرد: «با توقف صدور گاز روسیه به اوکراین، میزان گاز طبیعی تامینی از روسیه، ۲۴ درصد کاهش یافته است.»
شرکت‌های گازی "روهرگاز" و "وین‌گاز" آلمان نیز اعلام کردند در تامین گاز طبیعی از روسیه دچار اختلال شده‌اند. در این میان تنها شرکت دولتی نفت و گاز ترکیه (بوتاش) در بیانیه‌ای ادعا کرد: «اختلاف روسیه و اوکراین برخطوط انتقال گاز بالکان تاثیر منفی نداشته است.»
جرج بوش که زمانی هوچیگر عرصه انقلابهای رنگی شرق اروپا و آسیای میانه و نقاش این انقلاب‌ها بود اینک روسیه را به استفاده از انرژی برای فشار سیاسی به کشورهای دیگر متهم می‌‌کند غافل از اینکه خود سال‌هاست این شیوه را دنبال می‌کند و تنها ایران توانسته با تاکید بر حق خود در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای در برابر زور‌گویی‌های واشنگتن بایستد. با این حال، پوتین با خونسردی تمام و بی‌توجه به جان‌کندن فرانسه و آلمان برای حل اختلاف مسکو و کی‌اف و بی‌توجه به درخواست عاجزانه آنها برای حل مشکل، در بازی جدیدی که آغاز کرده بود با اطمینان خاطر حرکت کرد و با درخواست از اتحادیه اروپا برای فشار به اوکراین، در واقع همه کشورهای اروپایی را به چالش کشاند و به میدان کارزار خواند تا بازی را در زمین آنها ادامه دهد.
هر چند در این بازی هیچ یک از دو طرف مات نشدند و بالاخره دو طرف بر سر ۹۵ دلار به توافق رسیدند اما روسیه توانست برای مدتی هم که شده، مهره‌ها را آنچانکه که می‌خواهد بچیند یا دست‌کم به هم بزند.
مسکو به خوبی دریافته بود ادامه کارزار ممکن است افکار عمومی اروپا را در نگرش به این کشور بدبین کند و با خلق حس بی‌اعتمادی به روس‌ها، دولت‌های اروپایی را وادارد در دستیابی به انرژی‌ها و منابع جایگزین که از مدت‌ها پیش بدان روی آورده‌اند شتاب بیشتری به خرج دهند و روسیه این حربه مهم را از دست بدهد، به همین خاطر در نهایت سرنوشت اوکراین را به ۹۵ دلار ختم کرد، به ویژه آنکه روس‌ها برای رویارویی با آمریکا دشمن قدیمی خود باز هم به اروپا نیاز داشتند و ادامه بحران ممکن بود به تقویت حضور واشنگتن در اروپا بینجامد، همانگونه که کشمکش میان کمونیسم شرق و سرمایه‌داری غرب آمریکا را وارد عرصه حاکمیت جهانی به ویژه خاورمیانه کرد و جنگ جهانی دوم میان کشورهای اروپایی باعث شد این کشور نبض سیاست و اقتصاد جهان به ویژه اروپا را در دست گیرد.
هر چند این قائله در ظاهر ختم به خیر شد و به توافق انجامید اما باید با زیرکی و کنجکاوی مساله را بررسی کرد تا دید این توافق به چه قیمتی حاصل شد و روسیه پشت پرده چه امتیازاتی از اوکراین به دست آورد و باید به انتظار نشست و دید شعله‌های آتش بحران گاز که با توافقی موقت فرو کش کرد بار دیگر کی از زیر خاکستر سر برخواهد آورد.
صفر عزتی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید