شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


تأملی بر گزاره‌های شعر امروز


تأملی بر گزاره‌های شعر امروز
۱) دنیای شعر به روایتی همانا برپایی <اضطراب جهان> و راهی برای رسیدن به معصومیتی تام و تمام در حوزه <زبان دیگر> و آوازهای روشن خیال، در بستر حادثه‌های پر از رنگ و پر از رویاهای خاموشی و سرشار از سكوت آدمی است! در این چشم‌انداز، شاعران، به درون متنی پا می‌گذارند كه دستمایه اولیه آن را واژه‌هایی از جنس <زیستن> و شكلی از بیداری <اشیا> در برگرفته‌اند. لذا، شاعر امروز، در برابر واقعیت‌هایی عریانی به پا ایستاده است كه در آن نبض <بیداری> و <بیداد> در تقابل هم می‌زنند و حضور مستمر كلمات بر این عرصه، كنش‌ها و واكنش‌های آدمی را به تصویر می‌كشند. گفتنی است كه <تفرد> و خودبودن، آهنگ و حركت واژه‌ها را به سمت شاعر جهت می‌بخشند و موقعیت‌های تازه‌ای را بر محور <شكل عاطفه‌ها> شكل می‌دهند. در نتیجه كلمات برای واگویی خود به گستره زبان راه پیدا می‌كنند.
شكی نیست كه شاعران امروز سعی دارند به ظرفیت‌ها و سرچشمه‌های <دلا‌لت‌های زبانی> نزدیك و نزدیك‌تر شوند تا از این رهگذر، مكاشفه تازه‌ای در جهان كلمات صورت پذیرد. بنابراین در واپسین نگاه، این شاعر است كه به هزار انگیزه متفاوت، نقاب از چهره واژه‌ها برمی‌دارد و برای برجسته‌سازی كلمات معطل، بر طبل زبان می‌كوبد. در این میان شعله‌های شعر به كمك نظمی درونی، همه باورهای به‌جامانده را به آتش می‌كشد. این یعنی آن <اتفاق> جاری و دائمی كه در ذهن و زبان شاعر به بار می‌نشیند و صورت‌بندی آهنگ <كلمات> از دایره فضای روزمرگی خارج می‌شود. به عبارت دیگر، زبان شعر با مختصاتی دیگر وارد عرصه ادبیات می‌گردد.
بنابراین، دنیای شعر، در پی رهاسازی كلمات از زندگی همیشگی به سرشت و سرنوشت تخیلا‌ت و احساسات پنهان آدمی نزدیك و نزدیك‌تر می‌شود و در نهایت میان بودن و نبودن به خلا‌قیتی شگفت منتهی می‌گردد و ساده‌تر اینكه شاعر، همان صیاد لحظه‌های ترد و شكننده‌ای است كه در فرصت‌های <كمیاب> به شكار واژه‌های سركش می‌پردازد و بر آنچه كه می‌گوید و می‌نویسد حس می‌كند و بر آنچه كه حس می‌كند به موقعیت زبانی خیال‌انگیز می‌سپارد.
<متأسفم/ ! آنقدر دوستت دارم / كه گاه می‌خواهم / تنها درون یك قاب عكس / با تو زندگی كنم.( >از شعر <عكس>، شمسی پورمحمدی)
۲) و اما سرنوشت شعری كه سه دهه از زادروز آن می‌گذرد. گفتنی است كه در این سال‌ها، جریان شعر همپای جریان‌های آزادی و یاورمندی‌های تازه انسان معاصر، خود محور ذهن و زبان بسیاری از شاعران این زمانه بوده و هست. در اینجا و اكنون، شعر امروز با قابلیت‌ها و مكث‌های فراوانی روبه‌رو بوده است. چرا كه دغدغه‌ها و ظرفیت‌های فردی شاعر در برخورد با پدیده‌های پیرامونی، هر بار با شیوه‌های بیانی خاصی درگیر می‌شود.
لذا آنچه كه نیما و دیگر آموزگاران شعر امروز به ما می‌آموزند، خود به شاعر در موقعیت این روزگار فرصت می‌دهد تا از انگاره‌های <كهن> عبور كند و در قلمرو زبان به كشف ظرفیت‌های تازه‌تری از پیكربندی و تركیبات استعاری و شهره‌ها دست یازد. در این سال‌ها، علی‌رغم كج‌اندیشی و بدسلیقگی بسیاری از شاعران، بخصوص در میان جوانان، به گمان من اتفاق تازه‌ای چه در شكل‌بندی و چه در لا‌یه‌بندی معنایی به وقوع پیوسته كه بسیاری از آنها محل تأمل، تأویل و داوری هست و خواهند بود.
محمود معتقدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی