پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

این چند صباح نیز بگذرد


این چند صباح نیز بگذرد
هنگامی که آقای صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نخستین روز کاری کشور بعد از تعطیلات نوروز ۱۳۸۵ اعلام کرد؛ «برخی از اربابان جراید و روزنامه نگاران هنوز در حال و هوای روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری به سر می برند و انگار نمی خواهند قبول کنندکه دولتی با تفکرات جدید حاکم شده است، این ضرب المثل را تداعی کرد، «سالی که نکوست از بهارش پیداست».
با این اظهارنظر وزیر قابل پیش بینی بود که مطبوعات و روزنامه نگاری مستقل روزهای سختی را در پیش رو داشته باشند حتی سخت تر از روزگار توقیف گسترده مطبوعات. هشت سال دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی فصلی تازه برای گسترش کیفی و کمی حرفه روزنامه نگاری و استفاده از ظرفیت های قانون اساسی درخصوص مسائل پراهمیتی چون آزادی بیان و آزادی مطبوعات بود. چنان که در این دوران مطبوعات به حوزه های جدیدی ورود پیدا کردند که تا پیش از آن خط قرمز به حساب می آمد و از آن منع می شدند. البته همین امر که توانست تحولی نو در فرآیند اطلاع رسانی ایجاد کند، به تدریج تبدیل به پاشنه آشیل آنها شد زیرا تاثیرگذاری اطلاع رسانی شفاف و آزاد علاوه بر افزایش تیراژ مطبوعات به سه میلیون نسخه در روز، که تا پیش از آن بی سابقه بود، پیروزی مطلق اصلاح طلبان در اولین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و نیز انتخابات مجلس ششم را به همراه داشت؛ رویدادی که برای محافظه کاران که تا پیش از پیروزی آقای خاتمی تمامی ارکان قدرت در ایران را در اختیار داشتند، قابل هضم نبود.
چنان که آنها با بی رحمی تمام مسوول مشکلات ایجاد شده در عرصه قدرت و کنار گذاشته شدن شان توسط مردم را مطبوعات دانسته و تلاش کردند با ابزارهای در اختیار ضربه یی سنگین را بر پیکر نحیف مطبوعاتی که تازه داشت خونی جدید در رگ هایش جریان می یافت، وارد کنند. اولین قربانی این برخورد روزنامه سلام بود که توقیف آن در تیرماه ۱۳۷۸ حادثه تلخ کوی دانشگاه را در پی داشت و پس از آن توقیف دسته جمعی قریب به صد مطبوعه در اردیبهشت ۱۳۷۹ که موضوع مطبوعات را به یکی از عمده ترین چالش های جمهوری اسلامی تبدیل کرد. چنان که توقیف مطبوعات و احضار و بازداشت روزنامه نگاران بخشی تفکیک ناپذیر از حرفه روزنامه نگاری در هشت سال دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی شد. لیکن به رغم این فشارها، دستاوردهای آن دوره در زمینه آزادی مطبوعات به حدی بود که هیچ گاه مجالی به خاموشی شور و شعف ایجاد شده ناشی از فعالیت روزنامه نگاری نداد.
اینک اما مطبوعات ایران هیچ دوره یی به اندازه این دوره در چنبره محدودیت ها و سانسور و چالش میان وظیفه حرفه یی اش در قبال اطلاع رسانی آزاد و شفاف و نیز متقابلاً انتظارات حکومت گرفتار نشده است. حتی در دوران توقیف فله یی مطبوعات چنین چشم انداز تیره و تاری پیش روی مطبوعات وجود نداشت. هر مطبوعه یی که بسته می شد، باز شدن مطبوعه یی دیگر امیدبخش آینده شغلی روزنامه نگاران بود، اما اکنون چه آینده یی برای آنان متصور است؟
در دوره یی مطبوعات بودند و حمایت دولت اصلاحات و در مقابل آنان بخشی از قوه قضائیه قرار داشت. دوره یی بعد مطبوعات بودند و محروم از حمایت دولت اصولگرا که به قول وزیر فرهنگ و ارشادش دولتی با تفکرات جدید و در مقابل آنان هیات نظارتی مرکب از نمایندگان انتصابی ارکان مختلف حکومت و به علاوه منتخب مدیران مسوول که او هم اکنون یک مقام دولتی محسوب می شود و سخنگوی شورای عالی امنیت ملی است و به مدد توقیف روزافزون مطبوعات مستقل و افزایش تعداد مطبوعات متعلق به اصولگرایان توفیق حضور در هیات نظارت را یافته است و حال مطبوعات هستند و فشارهای پیدا و پنهان مستقیم و غیرمستقیم برخی نهادها و مقامات که انگار دیواری کوتاه تر از دیوار مطبوعات ندیده اند و جالب اینجاست که آنان از یک سو خواستار استفاده از قدرت و تاثیر و نفوذ مطبوعات در انتشار اخبار مربوط به فعالیت های موفقیت آمیز خود هستند و از سوی دیگر پای خود را بر گردن مطبوعات به حدی می فشارند که هرگونه فرصت ارتباط گیری با افکار عمومی و در جریان اخبار و اطلاعات قرار دادن مردم سلب شود. به عبارت دیگر تا از این طریق مطبوعات را تبدیل به بولتن های خبری - تبلیغاتی مورد رضایت خود کنند. خواسته های اخیر برخی از نهادها و مقامات مبنی بر تغییر برخی روزنامه نگاران در حوزه های فعالیت خبری شان و تحمیل آن بر مدیران مسوول که به ناچار برای ادامه حیات نشریه شان و جلوگیری از به خطرافتادن سرمایه به جریان افتاده (که صد البته قابل درک است) گریزی جز رعایت برخی ملاحظات و مصلحت ها نداشته باشند، موید همین رویکرد تازه برخوردهای محدودکننده با مطبوعات مستقل است.
اگر روزگاری مطبوعات با اتهاماتی مشابه نظیر نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، توهین به مقدسات و مسوولان نظام، اقدام علیه امنیت ملی و... توقیف یا روزنامه نگاران به جاسوسی و مزدوری برای بیگانگان و اجنبی پرستی متهم می شدند، اکنون با پدیده جدیدی مواجهند که امنیت شغلی و حیثیت حرفه یی آنان را به یکباره در معرض خطر قرار می دهد، پدیده یی که مقابله با آن تدبیری بجا و شایسته از سوی صاحبان نشریات و نیز روزنامه نگاران را می طلبد.
درست است در روابط کاری، مدیران مطبوعات کارفرما و روزنامه نگاران کارگر محسوب می شوند و ممکن است در مواقعی در رابطه با منافع شان دچار چالش شوند اما آن دو طرف در مقابل وظیفه حرفه یی و رسالت مطبوعات که همانا اطلاع رسانی شفاف و آزاد است، قرار دارند و این نقطه اشتراک آنهاست. لذا ضروری است مدیران مطبوعات به خواسته های غیرقانونی و اعمال فشارهای تازه برخی مقامات و نهادها تن نداده و چتر حمایتی خود را بر سر روزنامه نگاران نگه دارند و در مقابل روزنامه نگاران با درک شرایط مدیران خود، صبوری به خرج داده تا این چند صباح نیز بگذرد و چرخش ایام روزگاری تازه را برای آنان رقم زند.
بدرالسادات مفیدی
منبع : روزنامه اعتماد