توسعه امواج راهبردی

بدون شک جهان در دهه اول قرن بیست‌ویکم شاهد بروز مهم‌ترین تحولات و حوادث در منطقه خاورمیانه و اطراف آن است و از دل این حوادث متعدد که هر کدام در سطح بین‌المللی دارای مقدماتی بوده و تاثیرات فرامنطقه‌ای هم در پی داشته است، خروجی و نتایجی بروز کرده که برخلاف میل به وجودآورندگان آنها بوده است که به اهم آنها اشاره می‌شود:
۱) دست به دست شدن افغانستان توسط دو ابرقدرت (شوروی سابق و غرب به رهبری آمریکا) نه‌تنها هیچگونه نتایجی برای ابرقدرت شرق در پی نداشته بلکه برای ابرقدرت آمریکایی و اردوگاه غرب نتایج معکوس به بار آورده و پیروز این صحنه‌ها با همه تلفات و خسارت‌های سنگین همانا مردم مسلمان افغانستان هستند.
۲) حمله به عراق توسط آمریکا نه‌تنها نتایج دلخواه آمریکاییان را دربرنداشته بلکه با در نظر گرفتن مسائلی از قبیل زندان ابوغریب و پیاده‌سازی سیاست‌های غلط مشابه در صحنه‌‌های مختلف عراق، موجب شد رئیس‌جمهور آمریکا را به منفورترین چهره در داخل و خارج از آمریکا بدل سازد و او و حزبش و به تبع آن برای اولین بار سفیدپوستان را از مدار ریاست‌جمهوری آمریکا خارج نماید و پیروز این صحنه نیز اراده ملت مسلمان عراق با پررنگ شدن جریانات مذهبی- سیاسی و به‌ویژه صحنه دارای مرجعیت دینی بود که این نیز برخلاف خواست غرب و آمریکا است.
۳) تحرکات وسیع سیاسی، حملات و تدارکات عظیم نظامی و اطلاعاتی برای منفور کردن و شکست حزب‌الله در جامعه عرب و لبنان و حملات برق‌آسای وسیع رژیم صهیونیستی، با مقاومت و استقامت درخشان مردم و حزب‌الله مهم‌ترین پیروزی را برای اولین بار در تاریخ جنگ‌های نامتقارن نصیب حزب‌الله ساخت و نتایج معکوسی برای آمریکا و اسرائیل را دربرداشت و به اقرار دوست و دشمن پیروز قاطع صحنه این نبرد نابرابر در جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله بود که امواج راهبردی این پیروزی استراتژیک دارای برد و تاثیر در جهان غیراسلامی نیز هست.
۴) طراحی‌های وسیع رژیم صهیونیستی در غزه که این بار با کمک و همراهی وسیع اعراب و همراهی مرگبار دولت‌های اروپایی در روزهای آخر حکومت بوش صورت گرفت نه‌تنها به نفع اهداف آنها که همانا به زانو درآوردن و تسلیم غزه بود تحقق نیافت که سیاه‌رویی کاخ سفید را بیشتر برملا ساخت و رژیم سفاک اسرائیل را به عنوان یک رژیم کودک‌کش به جهانیان معرفی ساخت.
۵) نه‌تنها در این دهه بلکه در دو دهه قبل تمامی نقشه‌ها و توطئه‌های سیاسی، نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و محاصره‌ای ایران اسلامی نتایج معکوسی برای آنها به بار آورده به گونه‌ای که دامنه نفوذ و قلمرو انقلاب اسلامی را به لبنان، عراق، فلسطین و افغانستان کشانیده است و جهان اسلام عمیقا متاثر از این امواج و توسعه و تقویت آن، راه جدیدی را می‌پیماید.
واقعیت این است که با توسعه روزافزون امواج راهبردی انقلاب اسلامی آرایش جدیدی در نظام قدرت بین‌المللی شکل گرفته است که ویژگی‌های متفاوت با دوران قبل را تجربه می‌کند که باید به خوبی شناخته شود؛ ازجمله:
- در این آرایش جدید بدون تردید پرداختن به ایران اسلامی به عنوان ام‌القرای حوادث و تحولات از زوایای مختلف برای آمریکا و تیم جدید روی کار آمده در اولویت و تقدم است به گونه‌ای که در تغییر اولویت‌های پیشین ایالات متحده موثر می‌باشد.
- تغییرات محیطی، تغییرات بین‌المللی؛ تغییر در رفتار و ایده و قضاوت‌های مردم خصوصا خواسته‌های داخلی مردم آمریکا، ظهور و بروز نیروهای جدید متکی به خواست و اراده مردم و جانفشانی مردم در راه آرمان‌های خود، به قدری وسیع و عمیق است که ثابت شده حتی در جنگ‌های نابرابر نه‌تنها تاب مقاومت و ایستادگی دارد بلکه پیروزی، صلاحیت و اصالت از آن آنان است (ان‌الله علی نصرهم لقدیر.)
- ایران اسلامی امروز با گذشت سه دهه از عمر انقلاب تنها نیست و زنده است هرچند در روزهای نخستین پایه‌گذاری‌اش توسط معمار کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) نیز تنها نبوده ولی در عصر ارتباطات، فناوری‌و تکنولوژی و تسلط سلطه، کار ویژه آرمانخواهانه این امواج نورانی و اسلامی توسعه یافته و به‌گونه‌ای خودجوش، پیچیده، قوی و ستبر گردیده است که تندباد حوادث نتوانسته است خللی در مسیر آن ایجاد کند؛ تشبیه تنومند شدن این نهضت به تعبیر قرآنی <فاستغلظ فاستوی علی سوقه( >سوره محمد (ص) آیه آخر) معرف این حقیقت است.
- بدون‌شک دشمن نیز با تحلیل وضعیت و برآوردهای جدید در مقابل این جبهه اسلامی توسعه یافته بیکار نخواهد نشست؛ هرچند تعریف دقیق و طراحی ماهیتا متفاوت با قبل از سوی آمریکا و غرب که در مقابل این جبهه‌اند وجود ندارد و به‌زودی هم امکان وقوع این تحول در اردوگاه شکل گرفته غربی و تغییر در فرآیندهای معادلات قدرت امکان‌پذیر نیست و ممکن است علی‌رغم علائم و واقعیت‌های صحنه، آمریکاییان باز ناچار شوند با ترکیب کردن قدرت نرم و سخت <قدرت هوشمند> راه فشار را در مولفه‌های:‌ اقتصادی، اجتماعی و اطلاعاتی و جریان‌سازی توام با روش‌های دیپلماسی به‌جلو ببرند اما باید دانست که انقلاب اسلامی طی یک فرآیند تکاملی و طبیعی (نه قهری و مصنوعی) به این مرحله از رشد رسیده است و این فرآیند در حال تکمیل شدن و توسعه حوزه نفوذ و امواج راهبردی خویش است و تا به آرمان‌های خود، که تحقق خواست ملت‌ها است، نرسد قابل مهار و کنترل توسط هیچ قدرت خارجی نیست.
هنر بزرگ ما در برداشتن موانع و مشکلات داخلی بر سر راه این فرآیند با تقویت عوامل زیر است:
- سرمایه‌های اجتماعی
- استفاده از مزیت‌های الهی، فرهنگی و ژئوپلیتیکی
- انسجام و... مدیریت صحیح بر همه منابع به‌ویژه گوهر گرانبهای بی‌بدیل منابع انسانی و باز کردن همه راه‌های قدرتمندی فرا روی ملت بزرگ ایران در عرصه‌های مختلف و ساختن یک ساختار نیرومند فراملی برای فتح قله‌های عزت و اقتدار در افق‌های نوین.

رضا سیف‌اللهی

منبع : روزنامه اعتماد ملی