یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مهاجرت و سیمای زن مسلمان در غرب


مهاجرت و سیمای زن مسلمان در غرب
● درآمد
نیلوفر گوله، نویسنده و فعال اجتماعی تركیه و استاد جامعه‌شناسی مركز مطالعات عالی پاریس، در نوشته زیر بر اساس مفهوم «مهاجرت» به قرائت خاصی از وضعیت مسلمانان به‌ویژه زنان مسلمان و با‌حجاب پرداخته است.او، دختران مسلمانی را كه با حفظ حجاب در مجامع غربی مشغول تحصیلات علمی هستند، نماینده خوب هویت زن مسلمان امروز می‌داندامروزه به هر طرف كه نگاه كنیم، اسلام به‌عنوان یك نیروی سیاسی تعبیر (و تعبیر نادرست) می شود. برخی از مسلمانان از اسلام به‌عنوان ندایی برای وارد عمل شدن بهره می‌گیرند، برخی دیگر در غرب (و حتی در جاهای دیگر) اسلام را به‌عنوان یك «دیگری» درك می‌كنند كه بر محدودیت‌ها و محرومیت‌ها پافشاری می‌كند. من به‌عنوان یك تُرك، دو سوی این قضیه را دقیقا درك می‌كنم.
علت اینكه اسلام در چشم غربی‌ها در نقش یك دین «دیگر» جلوه كرده، این است كه غرب، شاهد یك سازمان‌شكنی (de-institutionalization) نظام‌مند دینی است. این دین نیست كه از زندگی مدرن غربی كنار رفته است، بلكه حقیقت اینجاست كه بنیادهای دینی، تنها می‌توانند در حوزه‌های شخصی و روی رفتار و اخلاق فردی شهروندان وارد عمل شوند. دین در جهان مدرن، بیش از هر دوره دیگری به یك تجربه فردی و معنوی تبدیل شده است.
تجربه سازمان‌شكنی دینی در اسلام هم در حال شكل‌گیری است. سیاسی‌كردن اسلام یا سیاسی‌شدن آن، خودبه‌خود متضمن جابه‌جا شدن مشروعیت و اقتدار طبقه مذهبی اسلام یعنی علماست. تجربه دینی اسلامی هم مثل غرب، هر روز بیشتر از پیش، رو به شخصی‌شدن دارد. تفسیر و تاویل متون دینی به‌دست انواع افراد مسلمان، مثل مبارزان سیاسی، روشنفكران و زنان یكی از نتایج این ماجراست. از نتایج دیگر آن می‌توان به عامه‌پسند‌كردن معرفت دینی از راه سوءاستفاده از تعالیم قرآن و بیرون‌آوردن آیاتی از قرآن بدون توجه به كلیت آن، به‌منظور حمایت از اهداف سیاسی خاصی اشاره كرد.
امروز چه كسی مشخص می‌كند كه چه چیزی در اسلام، مشروع و چه چیزی نامشروع است؟ مرجعیت تفسیر متون دینی در اختیار چه كسی است؟ چه كسی باید «فتوا» صادر كند یا حكم «جهاد» بدهد؟ امروزه شاهدیم كه تروریسم و عمل‌گرایی (activism) یك منبع جدید برای مشروعیت، تامین یا به تعبیری دیگر تحمیل كرده است. به‌خاطر همین مسائل، مردم عادی در نبود مرجعیت سازمان‌یافته‌ای برای آموزش‌ها و مكاتب دینی، از اینكه اسلام چه هست یا چه نیست، یا اینكه نظر اسلام در این مورد چه است یا چه نیست، سخن می‌گویند.در واقع اسلام امروزه بیش از هر كس به‌وسیله نهادها یا شخصیت‌های سیاسی و گروه‌های فرهنگی تفسیر می‌شود و نه به‌وسیله سازمان‌ها یا بنیادهای دینی و مذهبی. این سازمان‌شكنی، اسلام را توانمند كرده تا از یك تعهد (bond) منطقه‌ای و اجتماعی ـ ملی به‌سوی یكسری تعهدات فرضی (imaginary) میان تمام مسلمانانی كه خودشان احساس می‌كنند از لحاظ اجتماعی از ریشه اصلی خود كنده شده‌اند، حركت بكند. بدین ترتیب، اسلام‌گرایی (Islamism) می‌تواند مسلمانانی را كه به‌وضوح بسیار پراكنده بودند، با یكدیگر متحد كند؛ از طرفداران تصوف اسلامی تا آنهایی كه بر فقه و شریعت اسلامی تاكید دارند، شیعیان و اهل سنت، عربستان سعودی بنیادگرا تا جمهوری اسلامی ایران.
در حال حاضر اسلام مشغول جنبش و حركت است. اعتقادات اسلامی مرزها و محدوده‌های جوامع اسلامی را درنوردیده و از طریق مهاجرت به سرزمین‌های غربی رسیده‌اند. برخی این امر را منفی می‌دانند و آن را به بی‌ریشگی اجتماعی این اعتقادات تعبیر می‌كنند؛ بی‌ریشگی‌ای كه منجر به از خودبیگانگی و تروریسم می‌شود اما حركت و نقل مكان اجتماعی پیش‌شرط خلق یك نگرش مدرن است.البته مسلمانان به واسطه مهاجرت یك مفهوم خاصی از فاصله گرفتن از خاستگاه‌های اجتماعی ـ اگر نگوییم یك گسست تمام‌عیار ـ را تجربه كردند. این مساله در مورد مسلمانان مهاجر اروپا صدق می‌كند اما علاوه بر آنها شامل آنهایی كه در سال‌های اخیر در سرزمین‌های اسلامی مقیم گشته‌اند هم می‌شود. در نتیجه، تجربه دینی آنها یك تجربه كاملاً جدید است. سازمان‌های اجتماعی، دینی یا سیاسی به طور مستقیم این تجربه را به آنها نداده‌اند. در واقع تجربه دینی برای مسلمانان مهاجر یك شكلی از مهاجرت اجتماعی است و آنها در دل این مهاجرت یك برداشتی از تعلق به اسلام در داخل مرز و بومی جدید و متفاوت را بازسازی می‌كنند.
در حقیقت نزدیكی به زندگی مدرن (و نه دوری از خاستگاه اسلامی) بحث بازگشت به هویت دینی را به راه انداخته است. اغلب افراط‌گرایی‌ها (radicalism) در میان گروه‌هایی پدید می‌آید كه به واسطه تجربه كردن مهاجرت و جابه‌جایی، با شیوه‌های تفكر سیاسی و زندگی شهری دنیای سكولار غرب آشنا هستند. اسلام در آن محیط‌های ناآشنا و غریب، تكیه‌گاه آنها می‌شود اما برای اینكه این تكیه‌گاه اثر بگذارد اسلام باید از مطیع و منفعل بودن مرسوم خود در رویارویی با مدرنیته دست بردارد.مسلمانان با روسری و روبنده و چادر، استدلال اینكه در محل كار یا محل تحصیل باید نمازخانه‌ای تعبیه شود و با اجتناب از خوردن بعضی از خوراكی‌ها ، به وضوح خودشان را در سیمای مسلمان نشان می‌دهند. آنها به هر كه در اطرافشان باشد می‌گویند ما نسبت به آنهایی كه دین را به حوزه زندگی خصوصی راه نداده‌اند در مورد آیین‌ها و شعائر دینی خود بسیار حساس و دقیق هستیم.برای مثال غیر‌مسلمانان، حجاب را نشانه حقارت و زیردست بودن زنان مسلمان می‌دانند. این چیزی درست كه آنها به عنوان تحقیر از آن یاد می‌كنند، به هر جهت برای مسلمانان نشانه اظهار وجود فعالانه (positive) یك هویت اسلامی است.
دختران مسلمان اروپایی این تغییر شكل را به طور كامل نشان می‌دهند. دخترانی كه در مدارس خود در فرانسه یا آلمان روسری سر كردن را انتخاب كرده‌اند، از بسیاری جهات (فرهنگ جوانان، آگاهی از مد و زبان) بیشتر از اعضای خانواده خود به همكلاسی‌هایشان نزدیك هستند. این دختران با روسری سر كردن در حوزه عمومی در اروپا، به طور ناخواسته نماد و نقش (symbol and role) زنان مسلمان را اصلاح كرده‌اند.اروپایی‌ها، در واقع تمام مسلمانان غربی، مفهوم دوگانه‌ای از متعلق بودن، یك سرمایه فرهنگی دوگانه را دارا هستند. آنها هویت خودشان را هم از طریق مذهب‌شان تعریف می‌كنند و هم از طریق دانش سكولار و جهانی‌ای كه كسب می‌كنند. از آنجا كه آنها مالك سرمایه فرهنگی دوگانه‌ای هستند، می‌توانند آزادانه میان فضاها و فعالیت‌های مختلف رفت و آمد داشته باشند- فضاهایی چون: مدرسه، انجمن‌های جوانان و فضاهای تفریحی شهری.مسلمان بودن و اسلام‌گرا (Islamist) بودن یكی نیستند. آنچه كه امروزه شاهد آن هستیم تغییر از یك هویت مسلمان به یك هویت اسلام‌گراست. خویشتن دینی مسلمانان از حوزه خصوصی به حوزه عمومی در حال تغییر است.
نویسنده: نیلوفر گوله
مترجم: آرش طاهری
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید