دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آخرین امید تشکیل حلقه انسانی


آخرین امید تشکیل حلقه انسانی
همه ساله در تاریخ ۱۱-۵ ژوئن مصادف با ۲۱-۱۵ خرداد, درسرتاسر این کره خاکی پهناور, مراسمها و جشنهای خاصی به مناسبت گرامیداشت هفته جهانی محیط زیست برگزار می گردد. بر خود لازم دیدم در مورد گرامیداشت ما ایرانیها نیز از محیط زیست که نه تنها در این هفته و همگام با دیگر ملل جهان بلکه در طول سال و با این تفاوت که ما بیشتر در حوزه شعار و خالی از لطف نماندن نامگذاریهای معمول یومیه فعالیت می نماییم نه در پاسداشت وحفاظت از محبط زیست ! به اختصار در خصوص یکی از نادر ترین پدیده های مخلوق در جهان که همانا دریاچه زریوار در استان کردستان است به همراه چگونگی قدردانی ما از این موهبت بی نظیر که بیشتر به یک ژنوساید(Genocide) شباهت دارد تا قدردانی وسپاسگزاری, چند سطری بنویسم.
محیط زیست مجموعه ای بسیار عظیم و پیچیده از فرآیندهای گوناگون است که بر اثر تکامل تدریجی موجودات زنده و تداخل آنها با اجزاءغیرزنده سطح زمین بوجود آمده است.در طول تاریخ فعالیتهای بشر روال طبیعی داشته و پاسخی نسبت به نیازهای مستمر و زیستی او بوده است..تفکر انسان در برآورده کردن نیازهایش بر دو محور استوار بوده ، یکی بهره برداری عقلایی و آینده نگرانه از زمین و منابع طبیعی و دیگر بهره برداری بی رویه و افزون فشار و به تبع آن بدست آوردن سود بیشتر در جهت منافع شخصی.
مجموع این تفکرات و بهره برداری ها ،ناپایداری هایی بر روی زمین ایجاد کرد و زمین را به شکل کنونی اش سوق داد.عوامل متعددی از جمله منفعت طلبی های شخصی،افزایش روز افزون جمعیت ،گسترش شهرنشینی ،پیشرفت و توسعه صرفا" یک بعدی و سریع، بهره برداری بدون ضابطه از منابع طبیعی ،تولید مستمر انواع آلوده کنندها و... از عوامل موثر در تخریب محیط زیست بوده که چنین روندی زمین را تبدیل به مکانی غیرقابل سکونت برای ساکنان آینده آن(نسلهای فردا)خواهدکرد.
بر همین اساس در اصل پنجاهم قانون اساسی چنین آمده است:
ـ در جمهوری اسلامی ،حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی روبه رشدی داشته باشند،وظیفه عمومی تلقی می گردد،از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع است. پس از ذکر این مقدمه کوتاه بر خورد لازم می دانم چند سطری در مورد تالابها و اهمیت حیاتی آنها در زندگی روزمره ما انسانها نوشته شود و پس از آن به موضوع و مشکلات تالاب زریوار هر چند مختصر پرداخته شود.
● تعریف تالاب طبق کنوانسیون رامسر:
تالاب تعاریف ومعانی گوناگونی دارد. اما تعریف رایج و پذیرفته آن طبق کنواسیون رامسر (۱۹۷۱) این گونه می باشد:
‹مناطق پست باتلاقی ،مردابی ،آبگیرهای طبیعی یا مصنوعی،دائمی یا موقت دارای آب ساکن یا جاری ،شیرین ،نیم شور،و از جمله مناطق دارای آبهای دریایی که عمق آنها در حالت جزر کامل ۶ متر بیشتر نباشد›.
هدف‌ کنوانسیون‌ رامسر، حفاظت‌ و استفاده‌ معقولانه‌ از تالاب‌ها با بکارگیری‌ فعالیت‌های‌ ملی‌ و همکاری‌ بین‌ المللی‌ می‌باشد تا به‌ عنوان ‌شیوه‌ای‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ توسعه‌ پایدار در سراسر جهان‌ عمل‌ کند. منظور از استفاده‌ معقولانه‌، استفاده‌ پایدار در جهت‌ بشریت‌ است به شکلی که با حفظ عناصر طبیعی‌ اکوسیستم‌ها سازگار باشد.
کمیسیون تالابهای کشور نیز در سال ۱۳۶۲ تعریف زیر را برای تالاب ارائه داد:
ـ تالاب ناحیه ای از مظاهر طبیعی خدادادی است که در روند پیدایش ،خاک آن بوسیله آبهای سطحی و زیر زمینی بصورت اشباع در آمده و در طی یک دوره کافی و شرائط عادی و محیطی تشکیل شده و دارای توالی زیستی می باشد این مجموعه اکوسیستم دارای جوامعی از گیاهان وجانوران ویژه است که امکان سازگاری در چنین شرائط اکولوژیکی را دارا می باشد از قبیل مرداب،باتلاق،برکه،آب بندان ...›
علاوه بر این تعاریف تالابها را می توان از زیباترین مظاهر حیاتی در جهان نامید .محیط هایی که بطور حتم در ابتدا، حیات را در خود پروراندند و محیط هایی که با نهایت سماجت در مقابل انواع فشارهای ساخته دست انسان مقاومت می کنند تا همچنان حیات را در دامان خود حفاظت نمایند.اگر چه تالاب ها نخستین مکانهایی بودند که حیات را در خود پروراندند ولی چنین بنظر می رسد که اولین مناطقی نیز باشند که از حیات عاری می گردند.در یک تالاب ،خصوصیات زیست محیطی و شرائط حیاتی را تغییرات رژیم آب کنترل می نماید و به عبارتی آب نقش تعیین کننده ای را در مورد ویژگیهای حیاتی تالابها ایفا می نماید.تالابها ،درون خود از تنوع فراوان زیستگاهی برخوردارند و این امر از طرفی موجب تنوع بیشتر آنان و از طرف دیگر موجب پیچیدگی ساختار و عملکرد آنان می گردد. در واقع تالابها را می توان از جمله نظامهای حیات بخشی به حساب آورد که مطلقا" جایگزین ندارند.هیچ یک از اکوسیستمهای جهان به اندازه تالابها صدمات ناشی از کوته اندیشی بشر و تمایلات خود خواهانه انسان محوری را تجربه نکرده است.در واقع بشر با نابودی تالابها سطح پایین معرفت و دانش خود را در ابعاد علمی،اقتصادی،اجتماعی،و فرهنگی نشان داده است و متاسفانه هنوز روند تخریب این سیستمهای طبیعی بی همتا که دها کارکرد متفاوت و موزون را یکجا در خود دارند متوقف نشده است.
معیارهای مربوط به شناسایی تالابهای مهم بین المللی توصیه دوم کنفرانس چهارم کشورهای عضو کنوانسیون رامسر(۱۹۹۰):
یک تالاب هنگامی از نظر بین المللی حائز اهمیت شناخته می شود که حداقل با یکی از موارد زیر مطابقت کند:
۱) معیارهای مربوط به تالابهای شاخص یا منحصر به فرد
۲) معیارهای عمومی بر اساس گیاهان یا جانوران
۳) معیارهای ویژه بر اساس پرندگان آبزی
● ارزش و عملکرد تالابها:
از فواید تالابها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) کنترل سیلاب
۲) دوباره پرآب کردن آب های زیرزمینی
۳) تثبیت خطوط ساحلی و حفاظت در مقابل طوفانها
۴) تصفیه و پالایش آب
۵) ذخایر تنوع زیستی
۶) تولیدات و محصولات تالاب
۷) تفریح،سرگرمی و توریسم
۸) ارزشهای فرهنگی،تاریخی
۹ ) کانونی برای تحقیقات و مطالعات علمی و......
اکوسیستم تالابها بخشهای با ارزشی از طبیعت ما هستند. در ارزیابی و بررسی که اخیرا" انجام پذیرفته ارزش دلاری اکوسیستم های طبیعی جهان ۳۳ تریلیون دلار آمریکایی تخمین زده شده و این در حالی است که تحقیقات ارزش جهانی اکوسیستم تالابها را با شگفتی تمام ۹/۱۴ تریلیون دلار آمریکایی یعنی ۴۵ % ارزش کل اکوسیستمهای جهان تخمین زده است و این چیزی جز عملکرد مفید تالابها را نشان نمی دهد. اقتصاددانان با آگاهی کامل و بهره گیری از دانش نوین «اقتصاد زیست محیطی» برای هر هکتار تالاب ارزش افزوده ای معادل ۲۰ هزار دلار درنظر گرفتند در حالی که ارزش افزوده هر هکتار جنگل ۱۵۰۰ دلار و هر هکتار زمین کشاورزی تنها ۱۲۰ دلار تعیین شده است
حال بعد از این توضیحات مختصر بپردازیم به شرح حال یکی از زیبا ترین پدیده های خلقت خداوندی در غرب ایران و در کردستان که همانا بی شک دریاچه آب شیرین زریوار می باشد.
▪ تالاب آب شیرین زریوار(زریبار):
دریاچه زریوار یکی از منحصر به فرد ترین دریاچه های آب شیرین در جهان بشمار می رود.
دریاچه ای با اکوسیستم ظریف وپیچیده ای که در نوع خود بی نظیر می باشد.این دریاچه در ۲ کیلومتری شمال غربی شهر مریوان و در ارتفاع ۱۲۸۵ از سطح دریا واقع گردیده است.مساحت دریاچه حدود۰۰۰ ۲ هکتار و عمق متوسط آن حدودا" ۵ متر و متوسط حجم آب ۴۵ میلیون مترمکعب وهمچنین دارای متوسط بارندگی با بیش از ۹۵۰ میلیمتر در سال می باشد. منابع تامین آب دریاچه از طریق چشمه های کف جوش و نزولات جوی تامین می گردد.
▪ اکوسیستم دریاچه:
عوامل تشکیل دهنده این اکوسیستم عبارتند از آب،خاک،گیاه وحیوانات (جانوران) می باشد.
دریاچه زریوار بعنوان یک واحد اکولوژیکی و یک اکوسیستم آبی در غرب ایران پدیده ای بسیار زیبا و نادر می باشد.زریوار با قرار گرفتن در یک دره طولی نسبتا" وسیعی از دو طرف غرب و شرق با کوههای پوشیده از جنگل احاطه شده است.پوشش غالب اراضی در این منطقه را جنگل و بیشه زارهای نیمه انبوه تشکیل می دهند که گونه غالب جنگلی آن بلوط ایرانی بوده ودر حالیکه سایر گونه های جنگلی دیگر مانند گلابی وحشی،زالزالک،بادام در شیبها و نقاط مختلف آن خودنمایی می کند.
▪ پوشش گیاهی دریاچه:
از پوششهای گیاهی دریاچه می توان به گیاهان شناور چون سراتوفیلیوم،سریوفیلیوم و گونه هایی از گیاهان خاردار واز گیاهان حاشیه ای میتوان به گونه های بارهنگ آبی ، نیلوفر آبی،علف هفت بند،پیچکها، هزارنی ،نی،لویی وبزواش، جگن و نعناع اشاره کرد.
▪ آبزیان دریاچه:
بر اساس مطالعات انجام پذیرفته می توان آبزیان دریاچه را به دو قسمت بومی و غیر بومی تقسیم کرد:
از میان گونه های بومی می توان به:سیاه ماهی خالدار، سیاه ماهی معمولی ،عروس ماهی، ماهی گامبوزیا (در حال حاضر این گونه ها در دریاچه یافت نمی شوند) واز گونه های غیربومی به ماهی آمور،کپور آیینه ای ، کپور معمولی ، کپور سرگنده( بیگ هد) و فیتوفاک اشاره کرد.
▪ پرندگان دریاچه:
در حال حاضر بیش از ۳۱ گونه پرنده بومی و مهاجر زندگی می کنند که از این تعداد تقریبا ۱۴ گونه بومی و مابقی انواع پرندگان مهاجرند و اردک سرحنایی و سرسبز، اگرتها ، بوتیمار بزرگ و کوچک، انواع چنگر، پرستوهای دریایی ،کشیم بزرگ و کوچک ،کاکائیها، حواصیل خاکستری ،خوتکا،گیلار، و پرندگان شکاری همچون سنقر تالابی، دلیچه از گونه های با اهمیت و ارزشمند این تالاب محسوب می شوند.
▪ پستانداران دریاچه:
پستاندارانی که در دریاچه زریوار زندگی می کنند شامل :
ـ سگ آبی ،روباه،خوک وحشی،خرگوش و نوعی گربه وحشی است.
با توجه به مطالب عنوان شده زریوار تمامی خصوصیات یک تالاب را داراست که متاسفانه تاکنون در لیست تالابهای بین الملی هیچ ثبت نگردیده است و مورد کم لطفی بیش از حد قرار گرفته است، یقینا" با روندی که در پیش دارد (تهدیدات)اگر بخت یار باشد و یار بسلامت! جایی بهتر از قرار گرفتن در لیست تالابهای در حال تخریب (تالابهای مونترو) را پیدا نخواهد کرد.با نهایت تاسف باید متذکر شد که روز به روز به تعداد تالابهای در حال نابودی در کشور اضافه می شود؛ دریاچه هامون، هفتمین تالاب بین المللی جهان و بزرگ ترین دریاچه آب شیرین کشور، دریاچه بختگان، تالاب شادگان ،تالاب انزلی،. دریاچه ارومیه ، تالاب کانی برازان در شهرستان مهاباد و دها تالاب دیگر نمونه هایی از تالابهای در حال تخریب و نابودی بشمار می روند ولابد این بار نوبتی هم باشد ،نوبت به دریاچه زریواررسیده است.در زیر بطور مختصر به چندین عامل تهدید کننده تالاب زریوار اشاره می شود .
● عوامل تهدید کننده تالاب زریوار:
۱) عدم شناخت کافی ودرک روشن از مسائل زیست محیطی در میان اقشار مختلف جامعه، بخصوص دربین یرخی از مدیران و مسوولین دولتی که عده زیادی ازآنها از اهمیت مسائل زیست محیطی غافل بوده و آن را در رده های آخر دسته بندی می کنند و فقط به نتایج حاصله از طرحها و توجیه کردن آنها بدون ارزیابی کردن اثرات زیست محیطی(EIA) آنها می اندیشند و برنامه ریزی می کنند که این خود یکی از بزرگترین و مهمترین عوامل در تخریب بیش از پیش محیط زیست توسط ارگانهای دولتی بشمار می آید و متاسفانه روز به روز روند این تخریبها سرعت یافته که نمونه تا دلتان بخواهد هست.
۲) تعدد مدیریت دریاچه و در نتیجه نداشتن هماهنگی وکارآرایی لازم بین ارگانهای متولی(محیط زیست،شیلات،امور آب،شهرداری،جهادکشاورزی و ...) در جهت مقابله و اتخاذ روش علمی و آکادمیکی با معضلات دریاچه از دیگر تهدیدات جدی ای است که زریبار با آن مواجه شده است. لازم به ذکر است متاسفانه تاکنون طرحهای اجرا شده در حاشیه غربی دریاچه ( روستاهای کانی سانان،دره تفی ،ینگیجه و...) توسط سازمانها و ارگانهای ذیربط نتایج رضایت بخشی در پی نداشته و عملاا" تاثیر آنهاکوتاه بوده وبه قول معروف آش همان آش و کاسه همان کاسه! (تصویر گرفته شده از فاضلاب انسانی،حیوانی وزباله های خانگی روستای دره تفی که مستقیما" از طریق کانالی از وسط روستا با دبی بالایی ازآلودگی وارد دریاچه می شود گویا این واقعیت است) .
۳) نپرداختن به مقوله آموزش به طور جدی و اصولی در ساختار برنامه های حفاظت محیط زیست که براستی رکن اصلی و بنیادی هر سازمان و ارگان و دولتی می باشد و به تبع در مورد حفاظت از محیط زیست لزوم آموزشهای زیست محیطی درمیان تمامی اقشارمردم (باسواد وبی سواد)حرف اول را در دنیای امروز می زند.
آیا امروز بهتر نیست به جای اتخاذ سیاست چکشی و ضربه ای در برخورد با انواع معضلات زیست محیطی(شکاروصید بی رویه و غیر قانونی ،انواع آلودگیهاومزاحمتها...) که تاکنون کارایی آنچنانی ای در پی نداشته هیچ، بلکه به افزایش میزان تخریب بیشتردر طبیعت توسط متخلفین وهمچنین به ایجاد شکاف بین مردم و محیط زیست انجامیده است چاره ای دیگر اندیشیده شود؟ به این نکته باید اشاره کرد که مردم زمانی از انگیزه کافی در حراست از محیط زیست و دستیابی به زندگی پایدار برخوردار خواهند شد که دستیابی آنها به اطلاعات مطلوب و بهینه شده زیست محیطی آسان باشد .
۴) سد دایک خاکی که در قسمت جنوبی دریاچه احداث شده است این اکوسیستم را به اکوسیستم بسته تبدیل کرده است که اثرات ناشی از آن روز به روز بردریاچه آشکارترمی گردد,از جمله پیشروی سریع نیزارها وجلبکها در سرتاسر دریاچه که عامل اصلی آن تلنبار و جمع شدن انواع رسوبات ناشی از بارندگیها ,فضولات انسانی و حیوانی,کودهای شیمیایی و انواع زباله های خانگی می باشد. از دیگرپیامدهای این سد می توان به انقراض نسل ماهیهای بومی,کاهش سطح,عمق,حجم دریاچه ودها مورد دیگر اشاره نمود که با گذشت زمان آثار خود را بر پیکر نحیف و رنج دیده زریبار بیشتر نمایان می سازد.گویا هدف از احداث سد تامین آب شبکه آبیاری و زهکشی ۲۱۰۰ هکتار از اراضی جنوبی دریاچه و همچنین پرورش ماهی و اهداف تفریحی بوده است که در حال حاضر کمتر از ۱۰۰۰ هکتار ار اراضی (حدودا" ۸۰۰ هکتار) قابلیت آبیاری با آب دریاچه را پیدا کرده است.
۵) انحرافی قزلچه سو، رودخانه فصلی قزلچه سو را به دریاچه زریوار متصل می کند و در صورت انتقال آب بند به دریاچه شاهد ورود مقادیر متنابهی رسوبات شن و ماسه ،فاضلابهای انسانی و حیوانی روستاهای مجاور رودخانه(بالغ بر هشت روستا) به داخل دریاچه خواهیم شدکه این خود موجب رشد بی رویه گیاهان آبزی ،جلبکها ،کاهش عمق وسطح دریاچه و خشکانده شدن چشمه های کف جوش با پوشانیده شدن لایه های سنگین از رسوبات خواهد شد.براستی تجدید نظر جدی در مورد این طرح حتما" باید صورت بپذیرد در غیر اینصورت آگاهانه و از قصد در صدد تخریب و نابودی یکی از مهمترین و منحصر به فرد ترین دریاچه های آب شیرین ایران و حتی جهان خواهیم شد.دریاچه ای که قابلیتها و تواناییهای یک تالاب با ارزش و بین المللی را درنوع خود دارد که متاسفانه به خاطر عدم حمایت جدی و پیگیر سازمان حفاظت محیط زیست از این تالاب آب شیرین وهمچنین تعدد مدبران و متولیان دلسوز!! دریاچه که هر کدام به نحوی در پی استحصال منافع و مصالح خود از دریاچه به هرقیمتی می باشند, باعث شده است اکوسیستم دریاچه این طور دستخوش انواع ناملایمتها و تغییرات فاحش شود تا جاییکه هنوز به عنوان تالاب در حال تخریب در لیست تالابهای مونترو ثبت نشده است .دراینجا به سراغ آمار و ارقام می رویم تا دید بهتر و ملموس تری از وضعیت کنونی دریاچه داشته باشیم.مقایسه ای بین سالهای ۵۶ و ۸۲ نشان میدهد که در ارتفاع ۱۲۹۲ متری از سطح دریا دریاچه حدود ۶۹۱/۵ کیلومتر مربع کاهش سطح ،حجم آب آن حدود ۳۸ میلیون متر مکعب کاهش ومیزان متوسط رسوب گذاری به بیش از ۲۰/۱ متر رسیده است .
اگر این روند با همین درجه از آلودگی ادامه یابد،قطع به یقیین باید در انتظار فاجعه ای بسیار دردناک باشیم که نتیجه ندانم کاریها و ناسپاسی هایمان در قبال این نعمت خدادای است. ناگفته نماند تا سال ۸۲ فاضلاب شهر مریوان بطور مستقیم وارد دریاچه می شده است.!
۶) ورود فاضلابهای انسانی و حیوانی و مواد زائد جامد (زباله های خانگی)روستاهای حاشیه دریاچه (کولان ،سیف سفلی ،دره تفی ،کانی سانان ،ینگیجه و....)که در حال حاضر بالغ بر ۹ روستا میباشند، ضمن آنکه قدرت خود پالایی را از زریبار گرفته باعث افزایش مواد آلی محلول در آب گردیده و با توجه به بسته بودن سیستم مقادیری از آن رسوب و بقیه مواد جذب گیاهان آبزی شده و رشد سرسام آور گیاهان ،جلبکها ی میکروسکوپی(فیتوپلانکتونها)،پیشروی زیاد نیزارها ،کاهش سطح اکسیژن محلول ودر نهایت مرگ و میر ماهیان و آبزیان دریاچه را به همراه دارد.
۷) ورود رسوبات ناشی از سیلابها و هرزآبهای طبیعی که قاعدتا" همراه سموم دفع آفات نباتی و کودهای شیمیایی می باشد عامل مهمی در جهت افزایش میزان فسفات و ازت آلی و کاهش اکسیژن محلول در آب ودر شرایط بحرانی(جایی که اکسیژن کم است) ممکن است مواد مغذی مثل فسفاتها در نهایت به سطح آب آمده و به روی سطح تالاب آزاد شوند،می باشد.
۸) تخریب جنگلهای اطراف دریاچه و از بین رفتن مراتع و پوشش گیاهی که در قسمت شرقی وشمال شرقی دریاچه(کولان وسیف سفلی) بیشتر به چشم می خورد که خود می توانست سدی در مقابل ورود بیش از حد رسوبات به داخل دریاچه باشد.
۹) تردد بی رویه قایقهای موتوری(بیش از اندازه ظرفیت دریاچه که روز به روز به تعداد فروندهای آن اضافه می گردد) به منظور حمل و نقل مسافرین و حتی گاها" متخلفین صیدوشکار و در نهایت کسب درآمد مشروع و منطقی!! از دریاچه است که ضمن ایجاد آلودگی صوتی و سلب آرامش از پرندگان و بازدیدکنندگان مقادیر متنابهی بنزین؛روغن و مواد نفتی را وارد دریاچه می کنند که با ایجاد مسمومیت و اثر مستقیم بر آبزیان مانع از تبادل اکسیژن و سایر گازها بین هوا و آب می شوند.
۱۰) حفر چاههای متعدد و بهره برداری بیش از اندازه آنها در اطراف دریاچه ، باعث پایین آمدن سفره آبهای زیر زمینی،کاهش حجم آب شیرین و زوال کیفیت آب شده است و تداوم این روند منجربه خشکا نده شدن چشمه های کف جوش می گردد .
۱۱) صید بی رویه ماهی توسط صیادان و متخلفین و همچنین ریختن صدها کیلوگرم نان خشک ،گندم و جو در روز به داخل دریاچه مخالف با ضوابط و قوا نین بشری و زیست محیطی است که متاسفانه همچنان ادامه دارد.
۱۲) شکار غیر قانونی پرندگان (اردک،چنگر،قوو ...) و پستانداران (خرگوش،خوک وحشی و.. ) توسط متخلفین که عمدتا" از ساکنین شهر مریوان و روستاهای مجاور دریاچه اند، باعث شده است که این زیستگاه تبدیل به مکانی نامن برای پرندگان بومی و مهاجر شودکه بعد از کیلومترها پرواز، خسته و کوفته قصد سکنی گزیدن در این محل را برای مدت کوتاهی دارند. براستی این شیوه پذیرایی و مهمان نوازی دور از انصاف و جوانمردی ا ست ومتاسفانه در بین این اقشار ، افراد باسواد و به ظاهر بحصیلکرده و فرهنگی نیز به چشم می خورند که جای بسی تاسف است .لازم به توضیح است دراولین گزارش ملی به کنوانسیون تنوع زیستی در دی ماه ۱۳۷۹( دسامبر ۲۰۰۰) ،دریاچه زریوار با مساحت ۲۰۰۰ هکتار به عنوان منطقه شکار ممنوع معرفی شده است اما با کمال تاسف تاکنون هیچ اقدام مثبتی در این رابطه صورت نگرفته است و همچنان تخریب با نرخ تصاعدی در حال پیشرفت است.!!
۱۳) از دیگر مواردی که به آن باید اشاره نمود مساله ریختن بچه ماهی های پرورشی(غیر بومی) توسط شیلات با نظارت نمایندگان حفاظت محیط زیست استان در دریاچه است که از مبنا و پایه علمی بر خوردار نبوده و سال به سال به تعداد آنها افزوده می شود، بدون اینکه گوشه چشمی به میزان کمبود اکسیژن محلول ، رشد جلبکها ، ،پیشرفت نیزارها ورسوبات دریاچه داشته باشند.موارد فوق دست به دست هم داده و تغییرات فاحش و ملموسی در شرایط اکولوژیکی و تعادل زیستی دریاچه بوجود آورده است و در سالهای اخیر به علت بی احتیاطی از طریق رها سازی گونه های ماهی در دریاچه که به منظور ایجاد اشتغال و توسعه شیلات انجام گرفته متاسفانه به دلیل نبود نظارت کافی و تمهیدات لازم نوعی خرچنگ آب شیرین(به گفته کارشناسان حفاظت محیط زیست) وارد دریاچه شده است که با توجه به فراهم بودن محل و عوامل مناسب برای رشد و نداشتن دشمن طبیعی در دریاچه به شدت تولید مثل نموده و در نهایت تهدیدی برای ماهیان و موجب برهم زدن تعادل زیستی دریاچه شده است.
۱۴) یکی از خوصیات تالابها جذب سرمایه از طریق جذب گردشگر های داخلی و خارجی ،تفریح وسرگرمی،ورزشهای آبی، مشاهده پرندگان ،گیاهان، جانوران،تحقیقات علمی و... می باشد که زریبار کم و بیش با این ویژگیها آشنا بوده است. اما متاسفانه ارگانهای ذیربطی که از منافع دریاچه به روشهای مختلف بهره برداری می کنند، آیا یکبار به ذهنشان هم خطور کرده است که از چه راهی این درآمدها عایدشان می گردد؟ آیا غیراز این است که این درآمدها با قربانی کردن دریاچه درمقابل انواع آلودگیها بدست می آید؟
آیا این بی تدبیری ما را نشان نمی دهد که فقط به کسب منافع اندک و زودگذر(در مقایسه با ارزشی که تالابها دارند) بیندیشیم و دریاچه را که میراث ما ونسلهای بعد از ماست در معامله ای نا برابر و غیر معقولانه از دست بدهیم؟
آیا به صرفه تر نیست بودجه هایی که خرج کارهای غیر ضروری ودر عمل موجب بارگذاری بیشتر بر روی دریاچه می شود و سودی به حال خود دریاچه ندارد، صرف احیا تعادل اکولوژیکی دریاچه گردد که تنها در اینصورت با حفظ اکوسیستم زیبای دریاچه است که منافع سرشاری عاید می گردد.(اولویت بندی طرحها و فعالیتها).آیا.
.فعالیتهای تفریحی همچون ماهی گیری،شکار ،قایقرانی و غیره ،میلیونها نفر را در جهان که میلیاردها دلار راصرف این فعالیتها می کند، به خود مشغول کرده است اما کسب این درآمدها منوط به رعایت این نکته است که تالابها,دریاچه ها از حالت طبیعی خود خارج نگردند. صنعت ماهی گیری در آمریکا ۴۵ میلیون نفر را به خود جذب کرده است که سود ناشی از آن ۲۴ میلیارد دلار در سال برآورد می شود و قاعدتا" کسری ازاین منافع در خود تالاب ها و احیا ء آنها هزینه می گردد .( بهره برداری سالم ).
در پایان ذکر این نکته را مفید می دانم : هر گونه فعالیتی که نشانی از توسعه دارد تنها در‹ هماهنگی با طبیعت › توسعه پایدار قلمداد می شود و توسعه پایدار وقتی تحقق می یابد که اطلاعات زیست محیطی همه گیر شده و مشارکت مردم در حفظ و حراست از آن دو چندان گردد. بدون حمایت مردمی ،جهش به سمت توسعه مشکل آفرین خواهد بود.بنابراین آموزش مردم در زمینه محیط زیست امری ضروری والزامی است.
امیدوارم که مطالب فوق لااقل ناقوس خطر وزنگ بیدارباشی در جهت شناخت بحران دریاچه, عوامل وفاکتورهایی که بار و ضریب آسیب پذیری دریاچه را به نحوی بالا می برند باشد.باز هم تاکید می کنم حفاظت بهتر و بیشتر از این موهبت خداوندی را در درجه اول به دوش مسولین و مدیران مملکتی آگاه , دلسوز و متعهد و سپس توده مردم منطقه می دانم.
http://۲۰۰۰۰۰hectar.blogfa.com
دارا قسیمی